Dictiornary-Farsi | تاریخ اندیشه ها | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (4 milliseconds)

English	Persian
intellectual history	تاریخ اندیشه ها


Other Matches

backdated	تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdate	تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdates	تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdating	تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
antedated	پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedate	پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated cheque	چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
antedates	پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
martyrology	تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
dates	تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
prehistory	ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
hagiology	تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
date	تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
protohistory	تاریخ ماقبل تاریخ
idea	اندیشه
reflexion	اندیشه
rapt in meditation	اندیشه
offhandedly	بی اندیشه
ponderation	اندیشه
on the impluse of the moment	بی اندیشه
ideas	اندیشه
afterthought	پس اندیشه
second thoughts	اندیشه
mentalities	اندیشه
mentality	اندیشه
notional	اندیشه
meditation	اندیشه
afterthoughts	پس اندیشه
by rote	بی اندیشه
extemporal	بی اندیشه
concepts	اندیشه ها
conception	اندیشه
excogitation	اندیشه
internal conception	اندیشه
thought	اندیشه
solicitude	اندیشه
ideas	اندیشه ها
concept	اندیشه
brainchild	اندیشه
anxieties	اندیشه
extemporarily	بی اندیشه
incogitant	بی اندیشه
devisal	اندیشه
offhanded	بی اندیشه
anxiety	اندیشه
thoughts	اندیشه
muses	اندیشه کردن
immersed in thinking	غرق اندیشه
telepathy	اندیشه خوانی
muse	اندیشه کردن
considered	با اندیشه صحیح
mentalities	شیوه اندیشه
mused	اندیشه کردن
idiographic	اندیشه نگار
ideality	اندیشه گرایی
mentality	شیوه اندیشه
speculative	مربوط به اندیشه
ideation	اندیشه پردازی
ideational fluency	سیالی اندیشه
forethought	اندیشه قبلی
worries	اندیشه نگرانی
worry	اندیشه نگرانی
economic thought	اندیشه اقتصادی
woriless	بی غم اسوده بی اندیشه
cogitativeness	قوه اندیشه
conspiratress	اندیشه کردن در
syntaxic thought	اندیشه منطقی
premeditatedly	با اندیشه قبلی
refelectingly	اندیشه کنان
prenotion	پیش اندیشه
ponderingly	اندیشه کنان
overwhelmed with reflection	مستغرق اندیشه
otherworldiness	اندیشه عاقبت
devisable	شایسته اندیشه
delib erator	اندیشه کننده
cogitable	اندیشه پذیر
thinkable	اندیشه پذیر
an absurd notion	اندیشه پوچ
association of ideas	تداعی اندیشه ها
trow	اندیشه کردن
to set one's affection	اندیشه کردن
bethink	اندیشه کردن
brooder	اندیشه کننده
cerebrotonia	اندیشه ورزی
cerebrotonic	اندیشه ورز
to bethink oneself	اندیشه کردن
thought stopping technique	فن بازداری اندیشه
thought reading	اندیشه خوانی
musingly	در حال اندیشه
plan	تدبیر اندیشه
cogitate	اندیشه کردن
cogitated	اندیشه کردن
cogitates	اندیشه کردن
cogitating	اندیشه کردن
ponder	اندیشه کردن
meditate	اندیشه کردن
deliberation	اندیشه تامل
meditates	اندیشه کردن
plans	تدبیر اندیشه
opinions	رای اندیشه
ponders	اندیشه کردن
pondering	اندیشه کردن
deliberations	اندیشه تامل
pondered	اندیشه کردن
notion	اندیشه فکر
notions	اندیشه فکر
cogitation	اندیشه وتفکر
opinion	رای اندیشه
meditating	اندیشه کردن
bubble	اندیشه پوچ
reflection	بازتاب اندیشه
bubbled	اندیشه پوچ
bubbles	اندیشه پوچ
meditated	اندیشه کردن
bubbling	اندیشه پوچ
cogitative	مربوط به اندیشه وتفکر
homo sapiens	انسان اندیشه ورز
the seat thought	مرکز اندیشه یا فکر
thinking type	سنخ اندیشه ورز
ideographs	حروف اندیشه نگاری
to r.over something	درچیزی اندیشه کردن
pursuance of a plan	تعقیب اندیشه یا نقشهای
to ruminate on something	اندیشه کردن [در باره چیزی]
to contemplate about/on/over something	اندیشه کردن [در باره چیزی]
to take counsel of one'spillow	شب هنگام اندیشه در چیزی کردن
to meditate on/over something	اندیشه کردن [در باره چیزی]
to go off half	بی اندیشه سخن گفتن وزیاددیدن
to form a notion	اندیشه کردن خیال بستن
conceptualize	تصور یا اندیشه چیزی راکردن
extemporized	بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
ruminate	اندیشه کردن دوباره جویدن
ruminated	اندیشه کردن دوباره جویدن
ruminates	اندیشه کردن دوباره جویدن
ruminating	اندیشه کردن دوباره جویدن
extemporizing	بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporised	بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporises	بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporising	بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporize	بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizes	بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
to open one's mind	اندیشه یا راز خود را به کسی گفتن
to consult one's pillow	هنگام شب پیش خود اندیشه کردن
to speak one's mind	اندیشه خود را اشکار کردن رک سخن گفتن
intrusive thoughts	اندیشه هایی که بی اراده شخص بخاطرش می اید افکار فضول
undated	بی تاریخ
history	تاریخ
histories	تاریخ
appointed day	تاریخ
appointment	تاریخ
coetaneous	هم تاریخ
date [appointment]	تاریخ
appointed days	تاریخ ها
dates	تاریخ
appointments	تاریخ ها
no date	بی تاریخ
dateless	بی تاریخ
date	تاریخ
dates [appointments]	تاریخ ها
as of	از تاریخ
as from	از تاریخ ,
coeval	هم تاریخ
eras	تاریخ
era	تاریخ
with effect from	از تاریخ ...
julain date	تاریخ ژولین
literary history	تاریخ ادبیات
in chronological order	به ترتیب تاریخ
date of birth	تاریخ تولد
prehistory	ماقبل تاریخ
historicity	تاریخ گرایی
maintenance history	تاریخ تعمیرات
system date	تاریخ سیستم
Ancient history	تاریخ باستان
termination date	تاریخ پایان
the date was not specified	تاریخ ان معلوم
stale cheque	چک تاریخ گذشته
value date	تاریخ ارزش
modern history	تاریخ معاصر
maturity date	تاریخ سررسید
natural historian	تاریخ نویس
datable	تاریخ گذاردنی
date of shipment	تاریخ حمل
completion date	تاریخ تکمیل
historians	تاریخ گزار
closing date	تاریخ انقضاء
dateline	تاریخ گذاری
historians	تاریخ نویس
historian	تاریخ گزار
expiry date	تاریخ انقضاء
delivery date	تاریخ تحویل
date of maturity	تاریخ سررسید
date of acquisition	تاریخ خریداری
epoch	مبدا تاریخ
prehistory	پیش تاریخ
epochs	مبدا تاریخ
current date	تاریخ جاری
backdating date	پیش تاریخ
natural history	تاریخ طبیعی
date in issuing	تاریخ صدور
date of issuance	تاریخ صدور