Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
gaze hound
تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
Other Matches
to rid to hounds
با تازی شکار روباه کردن
foxhounds
تازی مخصوص شکار روباه
foxhound
تازی مخصوص شکار روباه
to ride to hounds
با تازی شکار روباه کردن
drag hunt
شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
hoick
فریاد تازی دار بعلامت اعلام کشف مسیر شکار
chasing
دنبال کردن شکار کردن
chace
دنبال کردن شکار کردن
chases
دنبال کردن شکار کردن
chase
دنبال کردن شکار کردن
chased
دنبال کردن شکار کردن
You have to watch your diet more
[carefully]
and get more exercise.
شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
bandwidth
صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
canes venatici
تازی ها
greyhound
تازی
buckhound
تازی
grey hound
تازی
canum venaticorum
تازی ها
greyhounds
تازی
deer hound
تازی
stag hound
تازی
hounds
تازی
hounds
سگ تازی
hounding
تازی
hounding
سگ تازی
hounded
تازی
hounded
سگ تازی
hound
تازی
hound
سگ تازی
Arabs
تازی
Arabic
تازی
wolf hound
سگ تازی
Arab
تازی
lyme hound
تازی بویی
greyhound
نوعی تازی
lyam hound
تازی بویی
sleuthhound
تازی بویی
staghound
تازی شکاری
greyhounds
نوعی تازی
deer dog
تازی سگ شکاری
huntsmen
تازی دار
alpha canes venaticorum
الفا- تازی ها
huntsman
تازی دار
brach
تازی مانند
beagle
تازی شکاری پاکوتاه
beagles
تازی شکاری پاکوتاه
wolf hound
تازی درشت اندام
life the hound
<idiom>
زندگی مثل سگ تازی
harrier
تازی مخصوص شکارخرگوش
totalitarian
وابسته بحکومت یکه تازی
whippets
سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
whipper
همدست شکارچی که تازی ها راباشلاق میراند
whippet
سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
slow and steady wins the race
اسب تازی دوتک روبشتاب شتراهسته میرودشب وروز
yoicks
علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
reared
دنبال
pick-up artist
زن دنبال کن
philanderers
زن دنبال کن
philanderer
زن دنبال کن
rear
دنبال
attachment
دنبال
pickup artist
زن دنبال کن
player
[American E]
زن دنبال کن
in the wake of
در دنبال
pursuit
دنبال
dangler
دنبال رو
pursuits
دنبال
parsmip nose
دنبال چه
rearing
دنبال
pope's nose
دنبال چه
rears
دنبال
game
شکار
prey
شکار
hunts
شکار
quarries
شکار
hunt
شکار
gameless
بی شکار
ravin
شکار
chevy
شکار
gamey
پر از شکار
chace
شکار
predatin
شکار
hunted
شکار
hank
شکار
venery
شکار
chased
شکار
hanks
شکار
hunting
شکار
chases
شکار
chase
شکار
quarry
شکار
chasing
شکار
quarrying
شکار
graph follower
دنبال گر گراف
pursue
دنبال کردن
pursues
دنبال کردن
pursuing
دنبال کردن
traced
دنبال کردن
reopened
دنبال کردن
trace
دنبال کردن
reopening
دنبال کردن
give chase
دنبال کردن
chases
دنبال کردن
courses
:دنبال کردن
coursed
:دنبال کردن
course
:دنبال کردن
continues
دنبال کردن
continue
دنبال کردن
reopen
دنبال کردن
trackers
دنبال کننده
tracker
دنبال کننده
chasing
دنبال کردن
continuator
دنبال کننده
pursued
دنبال کردن
dogs
دنبال کردن
tandom connection
اتصال دنبال هم
reopens
دنبال کردن
roil
دنبال هم دویدن
track
دنبال کردن
chase
دنبال کردن
traces
دنبال کردن
tracked
دنبال کردن
pursuant
دنبال کننده
tracks
دنبال کردن
dog
دنبال کردن
He is looking for trouble.
دنبال شر می گردد
What are you looking for ?
دنبال چی؟ می گردی ؟
chased
دنبال کردن
to give chase
دنبال کردن
chaser
دنبال کننده
chasers
دنبال کننده
dogging
دنبال کردن
hunting ground
شکار گاه
hunt
شکار کردن
falconry
شکار با شاهین
fowling
شکار پرنده
shanking
شکار کوسه
game
سرگرمی شکار
hunting district
شکار گاه
hunts
شکار کردن
area drive
شکار دواندن
hunted
شکار کردن
ducking
شکار مرغابی
victims
دستخوش شکار
poniter
نوعی سگ شکار ی
whaling
شکار نهنگ
fair game
شکار قانونی
hunter
اسب شکار
fair game
شکار مجاز
predation
شکار کردن
hunters
اسب شکار
predatory habit
خوی شکار
hank
طعمه شکار
quarries
شکار موردنظر
shotgunner
شکار با تفنگ
quarrying
شکار موردنظر
quarries
لاشه شکار
quarrying
لاشه شکار
quarry
شکار موردنظر
quarry
لاشه شکار
hanks
طعمه شکار
shooting
شکار باتفنگ
king hunt
شاه شکار
huntsmen
شکار باز
shootings
شکار باتفنگ
blood sports
کشتن شکار
blood sport
کشتن شکار
victim
دستخوش شکار
to go a hunting
شکار رفتن
huntsman
شکار باز
gunning
شکار با تفنگ
gamy
پراز شکار
game keep
پاسبان شکار
game law
قانون شکار
attend
از دنبال امدن منتظرشدن
dogs
مثل سگ دنبال کردن
attending
از دنبال امدن منتظرشدن
attends
از دنبال امدن منتظرشدن
dog
مثل سگ دنبال کردن
dogging
مثل سگ دنبال کردن
careerism
دنبال کردن شغل
stick with
<idiom>
دنبال کردن کاری
pound the pavement
<idiom>
دنبال کار گشتن
look (someone) up
<idiom>
به دنبال کسی گشتن
let sleeping dogs lie
<idiom>
[دنبال دردسر نگرد]
hitch one's wagon to a star
<idiom>
دنبال هدف رفتن
ask for trouble
<idiom>
دنبال دردسر گشتن
follow the ball
دنبال توپ فرستادن
to pursue a plan
نقشهای را دنبال کردن
One must let sleeping dogs lie.
دنبال شر نباید رفت
to run on chapters
فصل ها را دنبال هم انداختن
hunt down
دنبال کردن و گرفتن
To be on someone trail. To trace someone.
رد کسی را دنبال کردن
tow
دنبال خود کشیدن
tows
دنبال خود کشیدن
follow in one's footsteps (tracks)
<idiom>
دنبال روی دیگری
run close
سخت دنبال کردن
To follow up (trace) a matter (case).
موضوعی را دنبال کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com