English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 80 (5 milliseconds)
English Persian
tanker تانک
tankers تانک
reservoir تانک
reservoirs تانک
tank تانک
panzer تانک
Other Matches
on فرمان سمت خوب درتیراندازی با تانک لوله تانک در سمت هدف است
bazooka ضد تانک
antitank ضد تانک
bazookas ضد تانک
water tower تانک اب
antiarmor ضد تانک
water towers تانک اب
anti-tank ضد تانک
intermediate frequency tank circuit مدار تانک
amphibious tank تانک اب خاکی
tank destroyer توپ ضد تانک
tank deck شاسی تانک
antitank artillery توپخانه ضد تانک
antitank obstacle مانع ضد تانک
drop tank تانک موقت
flail tank تانک ضد مین
caterpillar tracks وسائلنقلیهسنگینمثل"تانک"
stalled tank تانک ایستاده
main battle tank تانک اصلی
hull defilade سنگر گرفتن تانک
tankage گنجایش تانک یا مخزن
antitank launcher موشک انداز ضد تانک
landing craft tank ناو تانک پیاده کن
armor group گروه زره تانک
control vehicle تانک نافم حرکت
skirting armor زره دامنه تانک
stalled tank تانک از کار افتاده
track tension تنظیم شنی تانک
bulkheads دهلیزداخلی دهلیز تانک
deck سکوی جلوی تانک
bulkhead دهلیزداخلی دهلیز تانک
turret برجک توپ یا تانک
decks سکوی جلوی تانک
cupolas برجک فرماندهی تانک
decked سکوی جلوی تانک
turrets برجک توپ یا تانک
fuel tank vent هواکش تانک سوخت
cupola برجک فرماندهی تانک
scorpions نوعی تانک سبک شناسایی
flail tank تانک غلطک دار ضد مین
scorpion نوعی تانک سبک شناسایی
high explosive antitank گلوله سوختار شدید ضد تانک
main battle tank قوی ترین تانک رزمی
whippets سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
skirting armor ضخیم ترین قسمت زره تانک
hull بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
tank recovery vehicle خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
intercoms سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
ullage حجم بالای سطح مایع تانک
hulls بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
whippet سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
intercom سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
compass course مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
entac موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
knock down زدن با تانک یا توپ هواپیما از کار انداختن
scorpion تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
gunnery توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
scorpions تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
haul defilade قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
hull down قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
main armament جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
secondary armament جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
sprocket دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
integral tank تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
wet wing بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
hunting حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
sponson جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
biocidal action عمل موادیکه جهت کشتن میکروبها و باکتریها به تانک سوخت اضافه میشود
metal deactivator مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
bogs توپچی سینه کشتی یا توپچی جلو تانک باطلاق
bog توپچی سینه کشتی یا توپچی جلو تانک باطلاق
compensating port مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
bqm سیستم هدف کش فایربی سیستم هدف کش ضد هوایی یا ضد تانک
spall تکههای جدا شده از زره تانک بعلت انفجار تکههای پرتاب شده از زره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com