Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (8 milliseconds)
English
Persian
flail tank
تانک غلطک دار ضد مین
Other Matches
on
فرمان سمت خوب درتیراندازی با تانک لوله تانک در سمت هدف است
drum
غلطک
drummed
غلطک
pully
غلطک
rollers
غلطک
roller
غلطک
cylinders
غلطک
cylinder
غلطک
camslide
غلطک
drag roll
غلطک کششی
vibrating roller
غلطک لرزان
drum controller
غلطک فرمان
roller conveyor
غلطک بالابر
roller conveyor
غلطک حمال
bottom roll
غلطک ماتریسی
center disc roll
غلطک دیسکی
roadwheel
غلطک شنی
pilger roll
غلطک زائر
hydraulic roller
غلطک ئیدرولیکی
hand roller
غلطک دستی
adjustment of rools
تنظیم غلطک
grooved roll
غلطک شیاردار
tamping roller
غلطک لرزاننده
vibrating roller
غلطک ارتعاشی
dummy roll
غلطک کور
rolling
غلطک زنی
idle roll
غلطک کور
guide roller
غلطک راهنما
rollers
ماشین غلطک زنی
paint roller
غلطک رنگ کاری
straightening roll
غلطک مستقیم کنی
elliptical roller
غلطک بیضی شکل
backing roll
غلطک پشت بند
roller
ماشین غلطک زنی
backing pawl
غلطک پشت بند
back up roll
غلطک پشت بند
carriers
حامل غلطک حمال
tandem roller
غلطک وزنی پشت سر هم
carrier
حامل غلطک حمال
sheep foot roller
غلطک پاچه بزی
tampering
غلطک پاچه بزی
roller bearing
یاطاقان غلطک دار
roadwheel arm
بازوی غلطک شنی
becking mill
غلطک برای افزایش طول
drum miller
دستگاه فرز غلطک گردان
reservoirs
تانک
water tower
تانک اب
bazookas
ضد تانک
water towers
تانک اب
anti-tank
ضد تانک
tanker
تانک
panzer
تانک
tank
تانک
bazooka
ضد تانک
reservoir
تانک
tankers
تانک
antiarmor
ضد تانک
antitank
ضد تانک
road roller
غلطک ویژه جاده صاف کنی
antitank artillery
توپخانه ضد تانک
intermediate frequency tank circuit
مدار تانک
tank deck
شاسی تانک
main battle tank
تانک اصلی
amphibious tank
تانک اب خاکی
stalled tank
تانک ایستاده
flail tank
تانک ضد مین
antitank obstacle
مانع ضد تانک
tank destroyer
توپ ضد تانک
caterpillar tracks
وسائلنقلیهسنگینمثل"تانک"
drop tank
تانک موقت
dinner wagon
میزیکه روی غلطک میگرددودرسفره خانه بکارمیبرند
paint roller mill
غلطک دسته دار ویژه نقاشی ساختمان
cupolas
برجک فرماندهی تانک
landing craft tank
ناو تانک پیاده کن
cupola
برجک فرماندهی تانک
turrets
برجک توپ یا تانک
control vehicle
تانک نافم حرکت
skirting armor
زره دامنه تانک
stalled tank
تانک از کار افتاده
bulkhead
دهلیزداخلی دهلیز تانک
turret
برجک توپ یا تانک
bulkheads
دهلیزداخلی دهلیز تانک
fuel tank vent
هواکش تانک سوخت
track tension
تنظیم شنی تانک
armor group
گروه زره تانک
deck
سکوی جلوی تانک
decked
سکوی جلوی تانک
antitank launcher
موشک انداز ضد تانک
decks
سکوی جلوی تانک
tankage
گنجایش تانک یا مخزن
hull defilade
سنگر گرفتن تانک
main battle tank
قوی ترین تانک رزمی
scorpions
نوعی تانک سبک شناسایی
scorpion
نوعی تانک سبک شناسایی
high explosive antitank
گلوله سوختار شدید ضد تانک
roll on roll off
روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
hulls
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
whippets
سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
skirting armor
ضخیم ترین قسمت زره تانک
tank recovery vehicle
خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
whippet
سگ تازی تیز دو تانک سبک و تندرو
ullage
حجم بالای سطح مایع تانک
hull
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
compass course
مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
intercoms
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
intercom
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
entac
موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
scorpions
تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
hull down
قرار دادن تانک تالوله پشت حفاظ
main armament
جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
haul defilade
قرار دادن قنداق تانک درپناه سنگر
gunnery
توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
knock down
زدن با تانک یا توپ هواپیما از کار انداختن
scorpion
تانک شناسایی اسکورپیون نوعی هواپیمای جت دوموتوره
secondary armament
جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
sprocket
دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
integral tank
تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
wet wing
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
hunting
حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
sponson
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
biocidal action
عمل موادیکه جهت کشتن میکروبها و باکتریها به تانک سوخت اضافه میشود
metal deactivator
مادهای که برای کاهش امکان وقوع واکنشهاالکتروشیمیایی در تانک سیستم به سوختهای هیدروکربنی افزوده میشود
rolled asphalt
بتن قیری یا بتن اسفالتی اسفالت غلطک خورده
mine sweeper
کشتی مین روب غلطک مین جمع کن
bogs
توپچی سینه کشتی یا توپچی جلو تانک باطلاق
bog
توپچی سینه کشتی یا توپچی جلو تانک باطلاق
compensating port
مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
friction feed
تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
bqm
سیستم هدف کش فایربی سیستم هدف کش ضد هوایی یا ضد تانک
spall
تکههای جدا شده از زره تانک بعلت انفجار تکههای پرتاب شده از زره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com