Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
slide
تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
slides
تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
Other Matches
race ring
رینگ لغزنده سرسره لغزنده طوقه دوار
redirecting
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirects
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
literal
چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند
transmutation
تبدیل عنصری بعنصر دیگری
to transubstantiate
به جسم دیگری تبدیل کردن
transubstantiate
بجسم دیگری تبدیل کردن
encoder
وسیلهای که داده را از یک فرمت به دیگری تبدیل میکند
conversions
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
floating
غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
decoder
برنامه یا وسیلهای که داده را به حالت دیگری تبدیل میکند
morphing
جلوههای ویژه در بازی ها و سیستمهای چندرسانهای که یک تصویر به تدریج به دیگری تبدیل میشود
glide bomb
بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
indirect objects
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
object
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objected
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
direct objects
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objecting
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
objects
امکانی در windows.x که امکان تبدیل داده از برنامهای که OLE را پشتیبانی نمیکند دارد به طوری که به صورت شی OLE در برنامه دیگری به کار می رود
spoonerism
اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
subrogate
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letter
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
to pass one's word for another
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
lubricious
لغزنده
slithery
لغزنده
slipover
لغزنده
slippery
لغزنده
slippers
لغزنده
slipper
لغزنده
races
ریل لغزنده
races
طوقه لغزنده
races
سینی لغزنده
slide
اسباب لغزنده
raced
سینی لغزنده
raced
طوقه لغزنده
raced
ریل لغزنده
race
سینی لغزنده
race
طوقه لغزنده
cutter slide
لغزنده فرز
bottom slide
لغزنده زیرین
slip form
قالب لغزنده
pilot bearing
بلبرینگ لغزنده
slide
طوقه لغزنده
slides
اسباب لغزنده
slideway
راه لغزنده
slides
طوقه لغزنده
race
ریل لغزنده
novatio non presumiter
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
fast
سطح لغزنده یا سفت
slide
صفحه لغزنده چهارچوب
slide
ریل لغزنده سرسره
fasted
سطح لغزنده یا سفت
fastest
سطح لغزنده یا سفت
fasts
سطح لغزنده یا سفت
slides
ریل لغزنده سرسره
slides
صفحه لغزنده چهارچوب
cross slide
کشوی لغزنده عرضی
rattletrap
دارای صدای تق تق لغزنده
The road was greasy.
جاده چرب بود ( لغزنده )
racer
رینگ لغزنده برجک توپ
racers
رینگ لغزنده برجک توپ
marble
شن و خاک و سنگریزه لغزنده روی مسیر
marbles
شن و خاک و سنگریزه لغزنده روی مسیر
cuban fork ball
پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
transiguration
تبدیل صورت تبدیل هیئت
conversion scale
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
bezel
حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
uniliteral
یک حرفی
reviling
بد حرفی
incommunicativeness
کم حرفی
lettered
حرفی
lexical
حرفی
garrulity
پر حرفی
triliteral
سه حرفی
pauciloquy
کم حرفی
long tongue
پر حرفی
incommunicatively
با کم حرفی
taciturnity
کم حرفی
monomial
تک حرفی
restitution
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
letter quality
کیفیت حرفی
who said so?
که چنین حرفی زد
triliteralism
حالت سه حرفی
what have you to say?
چه حرفی دارید
four-letter words
واژهیچهار حرفی
palaver
پر حرفی کردن
triliteral
کلمه سه حرفی
literal
حرفی لفظی
four-letter word
واژهیچهار حرفی
pass a remark
حرفی زدن
trigram
هجای بی معنی سه حرفی
teragram
واژه چهار حرفی
slip of the tongue
<idiom>
حرفی رانسنجیده زدن
To tald someones head off.
سر کسی را بردن ( با پ؟ حرفی )
To take offence at something . To take something to heart .
حرفی را بدل گرلتن
spirant
حرفی که بااصطکاک نفس اداگردد
Suit the action to the word.
حرفی را فورا" عملی کردن
to insert a letter in a word
حرفی را در میان واژهای جادادن
trigraph
سه حرفی که مجموعانمایشگر یک صوت باشد
speak a word
چیزی بگویید حرفی بزنید
to gain any ones ear
کسیرا اماده شنیدن حرفی
epenthesis
الحاق حرفی درمیان کلمه
That is fine by me if you agree.
اگر موافقی من هم حرفی ندارم
null
رشتهای که هیچ حرفی ندارد
labialize
حرفی را بصورت شفوی اداکردن
assembler
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
accented
تلفظ
pronunciations
تلفظ
pronunciation
تلفظ
pronouncing
تلفظ
accent
تلفظ
accenting
تلفظ
cacoepy
تلفظ بد
accents
تلفظ
to make a remark
حرفی زدن افهار نظری کردن
null
حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
escape character
حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
But no one was ever talking about that!
اما هیچکس در آن مورد حرفی نزد!
empty
هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptier
هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptied
هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
empties
هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptiest
هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
binary to hexadecimal conversion
تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion
تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
countersignature
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
tune
لحن تلفظ
velarization
تلفظ کامی
pronounceable
قابل تلفظ
orthoepist
درست تلفظ کن
tunes
لحن تلفظ
mispronunciation
تلفظ نادرست
vocalization
تلفظ صوتی
enounce
تلفظ کردن
mispronunciation
تلفظ غلط
mispronunciations
تلفظ نادرست
mispronunciations
تلفظ غلط
pronounces
تلفظ کردن
pronounce
تلفظ کردن
mispronounciation
تلفظ نادرست
laissez aller
تلفظ به فرانسه
pronouncing
تلفظ دار
enunciated
تلفظ کردن
lam dacism
تلفظ حرف
enunciating
تلفظ کردن
enunciates
تلفظ کردن
enunciate
تلفظ کردن
ascii
حرفی که در لیست ASCII حروف قرار دارد
erase character
حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
d. letter
حرفی که درسالنامه دلالت برروز یک شنبه میکند
tonemic
دارای تلفظ مشابه
aspirations
تلفظ حرف H ازحلق
orthoepy
فن درست تلفظ کردن
enouce
تلفظ کردن افهارکردن
aspiration
تلفظ حرف H ازحلق
jaw breaking
دشوار برای تلفظ
intonation
طرز قرائت تلفظ
tolay street on
باتکیه تلفظ کردن
zed
تلفظ انگلیسی حرف Z
sigmatism
تلفظ نادرست حرف " س "
sibilation
تلفظ بشکل حرف " س "
orthoepic
وابسته به تلفظ درست
sigmatismus lateralis
تلفظ کناری حرف " س "
phonics
تلفظ وهجاهای کلمات
intonations
طرز قرائت تلفظ
sibilate
مانندحرف " س " تلفظ کردن
anglicizing
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
diction
تلفظ واضح و روشن
mispronounces
غلط تلفظ کردن
mispronounced
غلط تلفظ کردن
burrs
غلیظ تلفظ کردن
mispronounce
غلط تلفظ کردن
burring
غلیظ تلفظ کردن
accentuating
با تکیه تلفظ کردن
accentuates
با تکیه تلفظ کردن
accentuate
با تکیه تلفظ کردن
burred
غلیظ تلفظ کردن
emphatic
باقوت تلفظ شده
mispronouncing
غلط تلفظ کردن
anglicizes
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicized
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
aspirate
بانفس تلفظ کردن
anglicize
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
aspirates
بانفس تلفظ کردن
anglicising
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicises
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
aspirating
بانفس تلفظ کردن
anglicised
بطرزانگلیسی تلفظ کردن
anglicization
تلفظ یا نوشتن بطرزانگلیسی
burr
غلیظ تلفظ کردن
zee
تلفظ امریکایی حرف Z
cacology
تلفظ یا انشاء غلط
emphasize
باقوت تلفظ کردن
accentuated
با تکیه تلفظ کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com