Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
English
Persian
reelect
تجدید انتخاب کردن
Other Matches
re-election
تجدید انتخاب
reelection
تجدید انتخاب
re election
تجدید انتخاب
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
tree
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
rallied
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
target selector
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
resupply
تجدید اماد تجدید تدارکات
rearming
تجهیز کردن بااسلحه نوین تجدید جنگ افزار کردن
re edify
تجدید کردن
renews
تجدید کردن
re establish
تجدید کردن
reedify
تجدید کردن
furbish
تجدید کردن
renew
تجدید کردن
furbishing
تجدید کردن
furbishes
تجدید کردن
renewing
تجدید کردن
furbished
تجدید کردن
refreshed
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
rehabilitating
تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
refreshes
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
rehabilitate
تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
refresh
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
rehabilitates
تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
rehabilitated
تجدید اسکان کردن اعاده حیثیت کردن
reconcider
تجدید نظر کردن در
rearms
تجدید تسلیحات کردن
rethinks
تجدید نظر کردن
redeployment
تجدید گسترش کردن
rests
تجدید قوا کردن
refuelling
تجدید سوخت کردن
rethought
تجدید نظر کردن
renovation
تجدید قطعات کردن
refuelled
تجدید سوخت کردن
rethinking
تجدید نظر کردن
refuels
تجدید سوخت کردن
rest
تجدید قوا کردن
reconsignment
تجدید بارنامه کردن
restructured
تجدید سازمان کردن
restructures
تجدید سازمان کردن
restructure
تجدید سازمان کردن
rechamber
تجدید خان کردن
reorganize
تجدید سازمان کردن
rearmed
تجدید تسلیحات کردن
rethink
تجدید نظر کردن
rearm
تجدید تسلیحات کردن
reorganized
تجدید سازمان کردن
up to date
تجدید نظر کردن
up-to-date
تجدید نظر کردن
revise
تجدید نظر کردن
modifies
تجدید نظر کردن
revises
تجدید نظر کردن
revising
تجدید نظر کردن
modify
تجدید نظر کردن
reorganization
تجدید سازمان کردن
modifying
تجدید نظر کردن
marry a second time
تجدید فراش کردن
reorganised
تجدید سازمان کردن
reorganises
تجدید سازمان کردن
reorganizing
تجدید سازمان کردن
reorganizes
تجدید سازمان کردن
reorganising
تجدید سازمان کردن
second wind
<idiom>
تجدید قوا کردن
refueled
تجدید سوخت کردن
refuel
تجدید سوخت کردن
revalidate
تجدید اعتبار کردن
reconstruct
تجدید بنا کردن
reconstructing
تجدید بنا کردن
reconstructed
تجدید بنا کردن
resupply
تجدید اماد کردن
retry
تجدید نظر کردن
reshape
تجدید وضع کردن
critiques
تجدید نظر کردن در
critique
تجدید نظر کردن در
reconstructs
تجدید بنا کردن
refueling
تجدید سوخت کردن
review
تجدید نظر دوره کردن
reviewed
تجدید نظر دوره کردن
reinstatement of revolving credit
اعتبار گردانی را تجدید کردن
reviews
تجدید نظر دوره کردن
reviewing
تجدید نظر دوره کردن
fuelled
تحریک کردن تجدید نیرو کردن
fuelling
تحریک کردن تجدید نیرو کردن
fuels
تحریک کردن تجدید نیرو کردن
fuel
تحریک کردن تجدید نیرو کردن
fueled
تحریک کردن تجدید نیرو کردن
rescheduling
در شرایط وام تجدید نظر کردن
refect
با مشروب یا خوراک تجدید قوا کردن
refocillate
تجدید حیات کردن بخود اوردن
reschedules
در شرایط وام تجدید نظر کردن
rehabilitation
تجدید قوا کردن توان بخشی
rescheduled
در شرایط وام تجدید نظر کردن
modifies
تجدید نظر کردن در طرح اتش
modifying
تجدید نظر کردن در طرح اتش
reschedule
در شرایط وام تجدید نظر کردن
modify
تجدید نظر کردن در طرح اتش
sophistication
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility
عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
reshuffling
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
recuperation
تجدید کردن روغن وسیله یاجنگ افزار
reshuffles
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffle
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
chooses
انتخاب کردن
choose
انتخاب کردن
screening, screenings
انتخاب کردن
screened
انتخاب کردن
screen
انتخاب کردن
choosing
انتخاب کردن
dialled
انتخاب کردن
dialed
انتخاب کردن
dial
انتخاب کردن
single
انتخاب کردن
to have one's pick
انتخاب کردن
pick out
<idiom>
انتخاب کردن
dials
انتخاب کردن
screens
انتخاب کردن
select
انتخاب کردن
sifted
انتخاب کردن
sift
انتخاب کردن
to make a choice of
انتخاب کردن
elect
انتخاب کردن
electing
انتخاب کردن
elects
انتخاب کردن
opts
انتخاب کردن
opting
انتخاب کردن
opted
انتخاب کردن
opt
انتخاب کردن
selects
انتخاب کردن
sifts
انتخاب کردن
pitch upon
انتخاب کردن
selected
انتخاب کردن
mischoose
بد انتخاب کردن
designating
انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
designates
انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
designate
انتخاب کردن تعیین کردن تخصیص دادن
preselect
قبلا انتخاب کردن
pick out
انتخاب کردن دریافتن
destine
قبلا انتخاب کردن
preselect
انتخاب کردن مقدماتی
to ballot for
بارای پنهان انتخاب کردن
to pitch upon something
چیزی را برگزیدن یا انتخاب کردن
wale
تیر افقی انتخاب کردن
elect
انتخاب کردن برگزیده منتخب
disfranchise
از حق رای یا انتخاب محروم کردن
electing
انتخاب کردن برگزیده منتخب
elects
انتخاب کردن برگزیده منتخب
chap
انتخاب کردن شکاف دادن
coopt
انتخاب کردن ودر میان خوداوردن
staging base
پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
superinduce
تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
checked
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
despatching
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched
انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
select
جدا کردن انتخاب کردن
selected
جدا کردن انتخاب کردن
selects
جدا کردن انتخاب کردن
to run in
گرفتار کردن انتخاب کردن
menu item
یک انتخاب در فهرست انتخاب
audio
ال می پرسد. شخص تماس گرفته با انتخاب کردن شمارهای در تلفن به او جواب میدهد
continuance
تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
refile
تجدید نظر در متن پیامهابرای ارسال تصحیح و مرتب کردن متن پیامهای ارسالی
click
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
controlled reprisal
انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
scan
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scans
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
reviewed
تجدید
renewals
تجدید
renewing
تجدید
refreshed
تجدید
revival
تجدید
repetitions
تجدید
refresh
تجدید
neogenesis
تجدید
turnover
تجدید
recrudescence
تجدید
instauration
تجدید
review
تجدید
revivals
تجدید
repetition
تجدید
renewal
تجدید
refreshes
تجدید
reviewing
تجدید
renew
تجدید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com