Dictiornary-Farsi | تجزیه جداسازی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
isolation	تجزیه جداسازی


Other Matches

disconnection	جداسازی
sequestration	جداسازی
interception	جداسازی
segregation	جداسازی
disseverance	جداسازی
separations	جداسازی
separation	جداسازی
isolation	جداسازی
decatenate	جداسازی
sorting	جداسازی
diode isolation	جداسازی دیودی
isotope separation	جداسازی ایزوتوپ
oxide isolation	جداسازی اکسیدی
separation factor	ضریب جداسازی
separation method	روش جداسازی
detachment	جداسازی تفکیک
dielectric isolation	جداسازی با عایق
detarring	جداسازی قیر
detachments	جداسازی تفکیک
frequency separation	جداسازی فرکانس
dust separation	جداسازی گرد و غبار
ingot peeling machine	دستگاه جداسازی شمش
volatility separation	جداسازی از طریق فراریت
sieve separation	جداسازی دانه ها با الک
cascade impactor	دستگاه جداسازی پی در پی ذرات
isolation	ایزوله کردن جداسازی
corrective maintenance	جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
maintainability	ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی
privacy	جداسازی مبادله پیام برای تامین
physical analysis	جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی
analysis staff	ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
spectrophotometry	اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
crater analysis	تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
channels	جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channelled	جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling	جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled	جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channel	جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
parsing	تجزیه
decomposition	تجزیه
severance	تجزیه
separations	تجزیه
separation	تجزیه
segregation	تجزیه
anatomies	تجزیه
decoupling	تجزیه
dissociation	تجزیه
break up	تجزیه
break down	تجزیه
analyzer	تجزیه گر
sequestration	تجزیه
cracking	تجزیه
dissection	تجزیه
disintegration	تجزیه
anatomy	تجزیه
shake down	تجزیه
dialysis	تجزیه
separates	تجزیه
resolution	تجزیه
resolutions	تجزیه
decays	تجزیه
decayed	تجزیه
dissolution	تجزیه
analysis	تجزیه
break	تجزیه
breaks	تجزیه
separate	تجزیه
decaying	تجزیه
decay	تجزیه
catalysis	تجزیه
separated	تجزیه
osmose	نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
parse tree	درخت تجزیه
parser	تجزیه کننده
inverse segregation	تجزیه وارونه
ionization	تجزیه اتمها
irrefrangible	غیرقابل تجزیه
irresolvable	تجزیه ناپذیر
job analysis	تجزیه کار
physical analysis	تجزیه فیزیکی
market segmentation	تجزیه بازار
photodecomposition	تجزیه نوری
parting of metals	تجزیه فلزات
motion analysis	تجزیه حرکت
instrumental analysis	تجزیه دستگاهی
inseparability	تجزیه ناپذیری
electron decay	تجزیه الکترون
electrolytic decomposition	تجزیه الکترولیت
double decomposition	تجزیه مضاعف
dissolvable	تجزیه شدنی
dissoluble	تجزیه پذیر
dissociative	تجزیه کننده
disintegrable	تجزیه پذیر
dispersion of light	تجزیه نور
disembody	تجزیه کردن
disassemble	تجزیه کردن
electrolysis	تجزیه الکتریکی
dialyze	تجزیه شدن
dialyze	تجزیه کردن
elemental analysis	تجزیه عنصری
elution analysis	تجزیه شویشی
infrangible	تجزیه ناپذیر
indiscerptibility	تجزیه ناپذیری
gasometry	تجزیه گازی
image resolution	تجزیه تصویر
hydrolyze	تجزیه شدن
hydrolysis	تجزیه بوسیله اب
homolysis	تجزیه شیمیایی
gravimetrical analysis	تجزیه وزنی
gravimetric analysis	تجزیه وزنی
gas analysis	تجزیه گاز
frequency analysis	تجزیه هارمونی ها
frequency analysis	تجزیه فرکانس
fractionating column	ستون تجزیه
fibrinolysis	تجزیه فیبرین
indissoluble	تجزیه نا پذیر
study	تجزیه کردن
dissect [analyse]	تجزیه کردن
assay	تجزیه کردن
analyze [American]	تجزیه کردن
analyse [British]	تجزیه کردن
analyse	تجزیه کردن
analysed	تجزیه کردن
analyses	تجزیه کردن
evaluate	تجزیه کردن
survey	تجزیه کردن
scrutinize	تجزیه کردن
look into	تجزیه کردن
investigate	تجزیه کردن
inspect	تجزیه کردن
explore	تجزیه کردن
examine	تجزیه کردن
enquire into	تجزیه کردن
determine	تجزیه کردن
check	تجزیه کردن
bolt [examine]	تجزیه کردن
analysing	تجزیه کردن
break down <idiom>	تجزیه وتحلیل
analyzing	تجزیه کردن
segregative	تجزیه طلب
secessionism	تجزیه طلبی
resolvable	تجزیه شدنی
resolution of forces	تجزیه نیروها
resoluble	تجزیه شدنی
research and analysis	تجزیه و تحلیل
quantitative analysis	تجزیه کمی
qualitative analysis	تجزیه چونی
qualitative analysis	تجزیه کیفی
proximate analysis	تجزیه گروهی
refraction	تجزیه انحراف
separatist	تجزیه طلب
volumetric analysis	تجزیه حجمی
ultimate analysis	تجزیه نهایی
thermal decomposition	تجزیه گرمایی
syllabicity	تجزیه هجایی
syllabi	تجزیه هجائی
stripping analysis	تجزیه عریانساز
splitting a cause of action	تجزیه دعوی
spectrum analysis	تجزیه بیناب
spectrum analysis	تجزیه طیف
analyzed	تجزیه کردن
analyzes	تجزیه کردن
separator	دستگاه تجزیه
prescind	تجزیه کردن
microconsumer	تجزیه کننده
parting	تقسیم تجزیه
analytically	بطور تجزیه
analytically	از راه تجزیه
liberate	تجزیه کردن
chemical analyse	تجزیه شیمیایی
chemical analysis	تجزیه شیمیایی
parse	تجزیه کردن
analitics	علم تجزیه
disintegrating	تجزیه کردن
atomic	تجزیه ناپذیر
secessionists	تجزیه طلب
analysis	شی تجزیه شده
detachable	قابل تجزیه
dispersion	تجزیه نور
partings	تقسیم تجزیه
parsing	تجزیه کردن
analyze	تجزیه کردن
dismembers	تجزیه کردن
disintegrates	تجزیه کردن
disintegrates	تجزیه شدن
analytical chemistry	شیمی تجزیه
dismembering	تجزیه کردن
analytical balance	ترازوی تجزیه
disintegrate	تجزیه کردن
disintegrate	تجزیه شدن
disintegrating	تجزیه شدن
secessionist	تجزیه طلب
analitical	مربوط به تجزیه
acid decomposition	تجزیه اسیدی
parsed	تجزیه شدن
decomposer	تجزیه کننده
decomposable	قابل تجزیه
dismember	تجزیه کردن
parses	تجزیه کردن
dismembered	تجزیه کردن