Dictiornary-Farsi | تجزیه مضاعف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
double decomposition	تجزیه مضاعف


Other Matches

duplex	مضاعف
duplexes	مضاعف
multiple	مضاعف
bilateral	مضاعف
double line	خط مضاعف
double	مضاعف
doubled up	مضاعف
doubled	مضاعف
double precision	مضاعف
double refraction	انکسار مضاعف
doubled columns	ستونهای مضاعف
bilateral observation	دیدبانی مضاعف
double word	کلمه مضاعف
birefringence	انکسار مضاعف
birefringence	شکست مضاعف
double taxation	مالیات مضاعف
double salt	ملح مضاعف
double refraction	شکست مضاعف
double salt	نمک مضاعف
double beam	پرتو مضاعف
two throw ladder	پلکان مضاعف
doubleword	کلمه مضاعف
doubled	مضاعف نمودن
doubled up	مضاعف نمودن
peak to peak voltage	ولتاژ مضاعف
fiddle blocks	قرقره مضاعف
binary	جفتی مضاعف
duplexing	مضاعف کردن
duplexing	مضاعف سازی
duplex console	پیشانه مضاعف
duplex computer	کامپیوتر مضاعف
dual density	تراکم مضاعف
doubly linked	با پیوند مضاعف
doubliy	بطور مضاعف
dual nationality	تابعیت مضاعف
double	مضاعف نمودن
double punch	منگنه مضاعف
double density	چگالی مضاعف
double diode	دیود مضاعف
double length	با طول مضاعف
double dissociation	گسست مضاعف
double lead screw	حلزونی مضاعف
double alternation	تناوب مضاعف
double junction	اتصال مضاعف
double cropping	کشت مضاعف
double counting	محاسبه مضاعف
double precision	دقت مضاعف
double bond	اتصال مضاعف
double blowing	دمش مضاعف
double image	تصویر مضاعف
double density	تراکم مضاعف
double length	طول مضاعف
double entry	دفتر داری مضاعف
double blind method	روش بی نام مضاعف
electrical double layer	لایه مضاعف الکتریکی
oversrike	چاپ مضاعف دخشه
double density recording	ضبط تراکم مضاعف
double hardening	سخت گردانی مضاعف
double taxation	مالیات بندی مضاعف
double irradiation technique	روش تاباندن مضاعف
double tape	نوار مساحی مضاعف
double beam	شعاع مضاعف نور
double triode	لامپ تریود مضاعف
double piston engine	موتور پیستون مضاعف
double contact lamp	لامپ با اتصال مضاعف
double linked list	لیست پیوندی مضاعف
double limiter	محدود کننده مضاعف
doubled pawns	پیادهای مضاعف شطرنج
double two high rolling mill	دستگاه نورد مضاعف دوبل
double filament lamp	لامپ رشتهای با فیلامان مضاعف
alum	سولفات مضاعف الومینیوم و پتاسیم
addend	عدد مضاعف عددافزوده شده
analysis staff	ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
polyene	ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
iceland spar	کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
spectrophotometry	اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
crater analysis	تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
double buffering	روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
multipe expansion of credit	استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
bilateral spotting	دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
parsing	تجزیه
severance	تجزیه
separations	تجزیه
separation	تجزیه
decayed	تجزیه
segregation	تجزیه
decomposition	تجزیه
dissection	تجزیه
cracking	تجزیه
dialysis	تجزیه
decoupling	تجزیه
analyzer	تجزیه گر
break down	تجزیه
dissociation	تجزیه
anatomies	تجزیه
anatomy	تجزیه
disintegration	تجزیه
break up	تجزیه
shake down	تجزیه
sequestration	تجزیه
resolution	تجزیه
resolutions	تجزیه
catalysis	تجزیه
breaks	تجزیه
break	تجزیه
dissolution	تجزیه
decays	تجزیه
decaying	تجزیه
analysis	تجزیه
decay	تجزیه
separates	تجزیه
separated	تجزیه
separate	تجزیه
osmose	نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
volumetric analysis	تجزیه حجمی
electrolytic decomposition	تجزیه الکترولیت
break down <idiom>	تجزیه وتحلیل
ultimate analysis	تجزیه نهایی
investigate	تجزیه کردن
determine	تجزیه کردن
enquire into	تجزیه کردن
examine	تجزیه کردن
explore	تجزیه کردن
inspect	تجزیه کردن
look into	تجزیه کردن
scrutinize	تجزیه کردن
survey	تجزیه کردن
analyze	تجزیه کردن
check	تجزیه کردن
bolt [examine]	تجزیه کردن
indiscerptibility	تجزیه ناپذیری
analyse [British]	تجزیه کردن
assay	تجزیه کردن
dissect [analyse]	تجزیه کردن
study	تجزیه کردن
evaluate	تجزیه کردن
analyze [American]	تجزیه کردن
infrangible	تجزیه ناپذیر
gravimetric analysis	تجزیه وزنی
gasometry	تجزیه گازی
gas analysis	تجزیه گاز
parse tree	درخت تجزیه
parser	تجزیه کننده
frequency analysis	تجزیه هارمونی ها
parting of metals	تجزیه فلزات
photodecomposition	تجزیه نوری
physical analysis	تجزیه فیزیکی
prescind	تجزیه کردن
motion analysis	تجزیه حرکت
homolysis	تجزیه شیمیایی
image resolution	تجزیه تصویر
inseparability	تجزیه ناپذیری
instrumental analysis	تجزیه دستگاهی
inverse segregation	تجزیه وارونه
ionization	تجزیه اتمها
hydrolyze	تجزیه شدن
irrefrangible	غیرقابل تجزیه
irresolvable	تجزیه ناپذیر
hydrolysis	تجزیه بوسیله اب
job analysis	تجزیه کار
market segmentation	تجزیه بازار
proximate analysis	تجزیه گروهی
qualitative analysis	تجزیه کیفی
qualitative analysis	تجزیه چونی
segregative	تجزیه طلب
separatist	تجزیه طلب
separator	دستگاه تجزیه
spectrum analysis	تجزیه طیف
spectrum analysis	تجزیه بیناب
splitting a cause of action	تجزیه دعوی
stripping analysis	تجزیه عریانساز
syllabi	تجزیه هجائی
syllabicity	تجزیه هجایی
thermal decomposition	تجزیه گرمایی
secessionism	تجزیه طلبی
resolvable	تجزیه شدنی
resoluble	تجزیه شدنی
frequency analysis	تجزیه فرکانس
fractionating column	ستون تجزیه
fibrinolysis	تجزیه فیبرین
elution analysis	تجزیه شویشی
elemental analysis	تجزیه عنصری
electron decay	تجزیه الکترون
quantitative analysis	تجزیه کمی
research and analysis	تجزیه و تحلیل
resolution of forces	تجزیه نیروها
gravimetrical analysis	تجزیه وزنی
analitics	علم تجزیه
dispersion	تجزیه نور
atomic	تجزیه ناپذیر
liberate	تجزیه کردن
secessionists	تجزیه طلب
secessionist	تجزیه طلب
decomposes	تجزیه کردن
liberates	تجزیه کردن
decomposes	تجزیه شدن
partings	تقسیم تجزیه
parsing	تجزیه کردن
detachable	قابل تجزیه
analitical	مربوط به تجزیه