English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
surveillant تجسس کننده
Search result with all words
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
Other Matches
scans تجسس
searches تجسس
equivoque تجسس
investigation تجسس
equivoke تجسس
scanned تجسس
search تجسس
scan تجسس
searched تجسس
indagation تجسس
searchingly تجسس
investigations تجسس
investigations تجسس وارسی
feedout تجسس کردن
air search تجسس هوایی
espial officer افسر تجسس
searches تجسس کردن
researching تجسس تحقیق
researches تجسس تحقیق
investigation تجسس وارسی
research تجسس تحقیق
searchingly تجسس کردن
researched تجسس تحقیق
chemical survey تجسس شیمیایی
searched تجسس کردن
ground surveillance تجسس زمینی
search تجسس کردن
surveillance radar رادار تجسس هدف
scans تجسس کردن بارادار
scanned تجسس کردن بارادار
scan تجسس کردن بارادار
seeker رادار تجسس هدف
antisubmarine search عملیات تجسس ضد زیردریایی
pararescue team تیم تجسس و نجات
radiological survey تجسس تشعشع اتمی
sector of search منطقه تجسس رادار
search attack unit یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
search and rescue عملیات تجسس و نجات
specific search تجسس اختصاصی منطقه
combat surveillance تجسس میدان رزم
target aquisition سیستم تجسس هدف
terrain spotting تجسس کردن زمین
surveillance تجسس بررسی کردن
air surveillance تجسس واکتشاف هوایی
snoops نگاه تجسس امیز کردن
snooped نگاه تجسس امیز کردن
visit and search بازدید و تجسس کردن ناو
snoop نگاه تجسس امیز کردن
snooping نگاه تجسس امیز کردن
counter surveillance عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
sweep تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
spiral scanning مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
search mission ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
target cap گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
intercepting search کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
mine watching عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
radar scan تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
sector scan کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
investigate تحقیق کردن تجسس کردن
indagate تجسس کردن رسیدگی کردن
investigates تحقیق کردن تجسس کردن
investigated تحقیق کردن تجسس کردن
investigating تحقیق کردن تجسس کردن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
chemical survey بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
ranging تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
sweep تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
favourer یاری کننده مساعدت کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
interlook dormant period زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
search تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
searchingly تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
searched تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
circular scanning مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
searches تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
laser linescan دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
bender خم کننده
commulator یک سو کننده
mumbler من من کننده
mitigatory کم کننده
hopper لی لی کننده
benders خم کننده
squelcher له کننده
hoppers لی لی کننده
squasher له کننده
ear-splitting کر کننده
crepitant خش خش کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com