Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (2 milliseconds)
English
Persian
propaedeutic
تحصیلات مقدماتی
Other Matches
prolegomenon
مقدماتی کلمات مقدماتی
education
تحصیلات
basic unit training
اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
R.E
تحصیلات مذهبی
graduate study
تحصیلات دانشگاهی
curricula
دوره تحصیلات
education stand
میزان تحصیلات
well educatd
دارای تحصیلات کافی
skip
[colloquial]
رها کردن
[تحصیلات]
continue your studies
تحصیلات خودرادنبال کنید
skip
[colloquial]
قطع کردن
[تحصیلات]
cut
قطع کردن
[تحصیلات]
cut
رها کردن
[تحصیلات]
curriculum
دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
to make p in one's studies
در تحصیلات خود پیشرفت کردن
data processing curriculum
دوره تحصیلات پردازش داده
postgraduate
وابسته به تحصیلات فوق لیسانس
postgraduates
وابسته به تحصیلات فوق لیسانس
curriculums
دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
middlebrow
شخص با سواد وبدون تحصیلات عالیه
He is not too educated, but has plenty of horse sense .
تحصیلات چندانی ندارد ولی فهم وشعور دارد
cbl
آموزش و تحصیلات با استفاده از برنامههای مخصوص روی یک کامپیوتر
preliminary
مقدماتی
proforma
مقدماتی
introductive
مقدماتی
prolegomenary
مقدماتی
precursive
مقدماتی
elementarily
مقدماتی
prodromal
مقدماتی
preparative
مقدماتی
prelusive
مقدماتی
preludial
مقدماتی
preliminaries
مقدماتی
prolegomenous
مقدماتی
tentative
مقدماتی
elementary
مقدماتی
rudimental
مقدماتی
preparatory
مقدماتی
elemental
مقدماتی
first
مقدماتی
introductory
مقدماتی
prolusory
مقدماتی
preliminary design
طرح مقدماتی
precompression
تراکم مقدماتی
preheater
گرمکن مقدماتی
forehearth
کوره مقدماتی
preliminary test
ازمایش مقدماتی
Travaux preparatoires
کارهای مقدماتی
pilot study
بررسی مقدماتی
pilot injection
تزریق مقدماتی
preceding pass
کالیبر مقدماتی
junior high school
دبیرستان مقدماتی
introduction to physics
فیزیک مقدماتی
preliminary expenses
هزینههای مقدماتی
preliminary investigation
بررسی مقدماتی
preliminary negotiations
مذاکرات مقدماتی
pretest
امتحان مقدماتی
prime color
رنگ مقدماتی
subassembly
مونتاژ مقدماتی
proem
رساله مقدماتی
rudiment
علوم مقدماتی
responsions
ازمون مقدماتی
proforma invoice
سیاهه مقدماتی
propaedeutic
تعلیمات مقدماتی
preselector
سلکتور مقدماتی
preselection
انتخاب مقدماتی
preliminary treatment
عملیات مقدماتی
preliminary works
کارهای مقدماتی
preliminaries
دور مقدماتی
prep
مدرسه مقدماتی
preparative
کار مقدماتی
preparatory response
پاسخ مقدماتی
prolusion
مقاله مقدماتی
fore exercise
تمرین مقدماتی
prelude
قسمت مقدماتی
preludes
قسمت مقدماتی
heats
مسابقه مقدماتی
basic course
دوره مقدماتی
basic hole
سوراخ مقدماتی
heat
مسابقه مقدماتی
preliminary budget
بودجه مقدماتی
basic research
تحقیقات مقدماتی
basic training
اموزش مقدماتی
elementary
مقدماتی پایهای
primary
مقدماتی اصلی
primary
مقدماتی نخستین
interlude
نگهداری مقدماتی
interludes
نگهداری مقدماتی
preliminaries
مقدمات مقدماتی
preliminaries
امتحان مقدماتی
first aid
کمکهای مقدماتی
preliminary
مقدمات مقدماتی
preliminary
امتحان مقدماتی
preliminary
دور مقدماتی
preparations
اقدام مقدماتی
primary
ابتدایی مقدماتی
elimination heat
دوره مقدماتی
elementary item
قلم مقدماتی
basics
مقدماتی اساسی
perlim
دوره مقدماتی
basic
اساسی مقدماتی
basics
اساسی مقدماتی
first cut
برش مقدماتی
economizer
کرمکن مقدماتی
preparation
اقدام مقدماتی
basic
مقدماتی اساسی
bottom blown converter
مبدل دم مقدماتی
elementary gate
دریچه مقدماتی
rudimentary knowledge
دانش مقدماتی یا نخستین
magnetic biasing
مغناطیس گردانی مقدماتی
eliminator
برنه در دور مقدماتی
incipincy
وضع مقدماتی ابتدایی
prolusion
اثر هنری مقدماتی
incipience
وضع مقدماتی ابتدایی
basic bessemer process
فرایند مقدماتی بسمر
black pickling
اسید شویی مقدماتی
supercharge
متراکم کردن مقدماتی
pre load
بار کردن مقدماتی
pre heat
حرارت دادن مقدماتی
basic machine unit
واحد دستگاه مقدماتی
pre design estimate
براورد مقدماتی طرح
basic combat training
اموزش رزم مقدماتی
basic bessemer steel
فولاد مقدماتی بسمر
basic bessemer converter
مبدل مقدماتی بسمر
elementary algebra
جبر مقدماتی
[ریاضی]
preparatory students
شاگردان تهیه یا مقدماتی
preselect
انتخاب کردن مقدماتی
reconnaissance
بازدید مقدماتی اکتشاف
fundamental
اصولی مقدماتی اساسی
white primary
اخذ اراء مقدماتی حزبی
literacy
فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
strategic reconnaissance
بررسی مقدماتی وضع دشمن
flight
بهترین نتیجه دور مقدماتی
preliminary budget forecast
پیش بینی مقدماتی بودجه
basic bessemer pig iron
اهن خام مقدماتی توماس
protocols
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
protocol
مقاوله نامه موافقت مقدماتی
pretest
امتحان مقدماتی بعمل اوردن
junior college
دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
Viewdata
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
basic relay post
پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
house of delegates
مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
preparatory
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
investigated
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
microcontroller
RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
investigate
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigating
استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
exempt player
بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
juniorate
مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
WordPad
امکان نرم افزاری در ویندوز که توابع مقدماتی Microsoft Word را دارد
protocols
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
premedical
دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
charactristics
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
first pickling
اسیدشویی مقدماتی اسیدشویی اولیه
basic ration
جیره مقدماتی جیره مبنا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com