Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
cost effectiveness analysis	تحلیل تاثیر بخشی هزینه ها
Other Matches
cost effectiveness	تاثیر بخشی هزینه
cost benefit analysis	تجزیه و تحلیل سود و زیان تحلیل هزینه و سود
effectiveness	تاثیر بخشی
cost analysis	تجزیه و تحلیل هزینه
cost benefit analysis	تحلیل هزینه و منفعت
material cost analysis	تجزیه و تحلیل هزینه مواد
scissoring	1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
cost center	قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
lighterage	هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
analysis staff	ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
crater analysis	تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
economic of scale	کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
cost contract	قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
cost accounts	حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
marginal cost pricing	قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
capacity cost	هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
efficacy	تاثیر
adaphorous	بی تاثیر
influence	تاثیر
forcibly	با تاثیر
effectiveness	تاثیر
hank	تاثیر
hanks	تاثیر
influences	تاثیر
influence line	خط تاثیر
forcefulness	تاثیر
semplice	بی تاثیر
effecting	تاثیر
affection	تاثیر
effect	تاثیر
influenced	تاثیر
effected	تاثیر
influxes	تاثیر
influx	تاثیر
sensation	تاثیر
sensations	تاثیر
impressiveness	تاثیر
influencing	تاثیر
inductive influence	تاثیر القائی
efficacity	تاثیر سودمندی
influencing	تاثیر کردن بر
affected [by] <adj.>	تحت تاثیر
concerned [by] <adj.>	تحت تاثیر
after-effect	تاثیر بعدی
efficacity	درجه تاثیر
influence value	ارزش تاثیر
effectiveness	میزان تاثیر
influence value	ضریب تاثیر
radius of influence	شعاع تاثیر
make an impression	تاثیر گذاشتن
impressible	تاثیر پذیر
influences	تاثیر کردن بر
efficacy	درجه تاثیر
wallydraigle	تاثیر پذیر
bear	تاثیر داشتن
bears	تاثیر داشتن
field effect	با تاثیر میدانی
hit-and-run <idiom>	تاثیر ناگهانی
efficiency	درجه تاثیر
coefficients	ضریب تاثیر
coefficient	ضریب تاثیر
impressionability	تاثیر پذیری
impresses	تاثیر کردن بر
influenced	تاثیر کردن بر
touched	تحت تاثیر
impressing	تاثیر کردن بر
aerating	در تحت تاثیر
aerates	در تحت تاثیر
aerate	در تحت تاثیر
aerated	در تحت تاثیر
impressed	تاثیر کردن بر
after-effects	تاثیر بعدی
impress	تاثیر کردن بر
influence	تاثیر کردن بر
afair	تاثیر کردن
impressional	تاثیر کننده
size effect	تاثیر اندازه
alcoholism	تاثیر الکل در مزاج
counteracted	متقابلا" تاثیر گذاشتن
actions	تاثیر اثر جنگ
action	تاثیر اثر جنگ
counteracts	متقابلا" تاثیر گذاشتن
counteracting	متقابلا" تاثیر گذاشتن
counteract	متقابلا" تاثیر گذاشتن
bacterization	تحت تاثیر باکتری
impress	: تحت تاثیر قراردادن
impresses	: تحت تاثیر قراردادن
insalutary	تاثیر روحی بد اب و هوا
impressing	: تحت تاثیر قراردادن
without prejudice	بدون تاثیر به اینده
ship influence	تاثیر عبور کشتی
edaphic	تحت تاثیر خاک
impressed	: تحت تاثیر قراردادن
applies	تاثیر گذاشتن یا لمس کردن
vulcanization	تحت تاثیر حرارت اتشفشانی
iteraction	تاثیر چند چیز بر یکدیگر
reacts	تحت تاثیر واقع شدن
infusive	دارای قوه نفوذ یا تاثیر
like water off a duck's back <idiom>	بی تاثیر ،بدون تغیر عقیده
apply	تاثیر گذاشتن یا لمس کردن
to be i. with an idea	فکری در کسی تاثیر نمودن
weather worn	تحت تاثیر هوا در امده
import	دخل داشتن به تاثیر کردن در
imported	دخل داشتن به تاثیر کردن در
importing	دخل داشتن به تاثیر کردن در
affected	تحت تاثیر واقع شده
alcoholize	تحت تاثیر الکل دراوردن
unbiased	تحت تاثیر واقع نشده
bacterize	تحت تاثیر باکتری قراردادن
austral	تحت تاثیر باد جنوبی
photothropism	جنبش در تحت تاثیر روشنایی
react	تحت تاثیر واقع شدن
applying	تاثیر گذاشتن یا لمس کردن
reacting	تحت تاثیر واقع شدن
reacted	تحت تاثیر واقع شدن
resolutions	تحلیل
erosion	تحلیل
corrosion	تحلیل
analyst	تحلیل گر
analysts	تحلیل گر
resolution	تحلیل
comsumption	تحلیل
analyzer	تحلیل گر
absorbency	تحلیل
marasmic	تحلیل رو
analysis	تحلیل
photo electric	وابسته به تاثیر نورو الکتریک باهم
to impinge on something	تاثیر منفی روی چیزی گذاشتن
electrify	تحت تاثیر برق قرار دادن
electrifying	تحت تاثیر برق قرار دادن
biotecture	[معماری تاثیر گرفته از زیست شناسی]
electrifies	تحت تاثیر برق قرار دادن
electrified	تحت تاثیر برق قرار دادن
mountains influnce climate	کوه دراب و هوا تاثیر دارد
biases	تحت تاثیر قراردادن تبعیض کردن
influence mine	مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
bias	تحت تاثیر قراردادن تبعیض کردن
impressionability	امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
consumer appeal	تاثیر محصول روی مصرف کننده
impressibly	بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
assimilate	تحلیل رفتن
mental analysis	تحلیل ذهنی
system analyst	تحلیل گر سیستم
syntactical analysis	تحلیل ترکیبی
narcoanalysis	تحلیل تخدیری
lysis	تحلیل کافتن
system analysis	تحلیل سازگان
statistical analysis	تحلیل اماری
network analysis	تحلیل شبکه
system analysis	تحلیل سیستم
assimilated	تحلیل رفتن
undermine	تحلیل بردن
dwindling	تحلیل رفتن
undermined	تحلیل بردن
dwindled	تحلیل رفتن
dwindle	تحلیل رفتن
eats	تحلیل رفتن
strode analysis	تحلیل ضربهای
dwindles	تحلیل رفتن
eat	تحلیل رفتن
undermines	تحلیل بردن
motion analysis	تحلیل حرکات
consumptives	تحلیل رفته
syntactical analysis	تحلیل نحوی
assimilates	تحلیل رفتن
assimilating	تحلیل رفتن
operation analysis	تحلیل عملکرد
atrophying	تحلیل رفتن
job analysis	تحلیل شغلی
probability analysis	تحلیل احتمالات
profile analysis	تحلیل نیمرخ
quantitative analysis	تحلیل مقداری
sales analysis	تحلیل فروش
resolutive	تحلیل برنده
research and analysis	تجزیه و تحلیل
item analysis	تحلیل پرسش
analysis	تحلیل جداگری
regression analysis	تحلیل برگشت
analysis	تجزیه و تحلیل
analysis	تحلیل کاوش
regression analysis	تحلیل رگرسیون
prosternation	تحلیل نیرو
purchasing analyst	تحلیل گر خرید
qualitative analysis	تحلیل کیفی
atrophy	تحلیل رفتن
atrophies	تحلیل رفتن
atrophied	تحلیل رفتن
static analysis	تحلیل استاتیک
consumptive	تحلیل رفته
static analysis	تحلیل ایستا
incide	تحلیل بردنlooper
income analysis	تحلیل درامد
stability analysis	تحلیل ثبات
incorrodible	غیرقابل تحلیل
indifference analysis	تحلیل بی تفاوتی
marginal analysis	تحلیل نهائی
consume	تحلیل رفتن
consumed	تحلیل رفتن
consumes	تحلیل رفتن
logic analysis	تحلیل منطقی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com