Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
franco alongside ship
تحویل کنار کشتی
Search result with all words
ex ship
تحویل در کنار کشتی
fas
ship alongside free تحویل در کنار کشتی
Other Matches
ex warehouse
تحویل در کنار انبار
ex works
تحویل در کنار کارگاه یاکارخانه
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
fob
تحویل کشتی
exs
تحویل از کشتی
shipboard
کنار کشتی
shipside
کنار کشتی
ratch
کنار یا لبه کشتی
cumulative delivery diagram
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
procurement rate
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
deliveries
تحویل
devolvement
تحویل
utilization
تحویل
delivery
تحویل
processes
تحویل
process
تحویل
liveries
تحویل
solstice
تحویل
bailment
تحویل
free
تحویل
freed
تحویل
freeing
تحویل
frees
تحویل
livery
تحویل
transter
تحویل
landing, storage, delivery
تحویل
prehension
تحویل
prows
کشتی عرشه کشتی
prow
کشتی عرشه کشتی
renders
تحویل دادن
prompt delivery
تحویل فوری
exq
تحویل در بارانداز
rendition
پرداخت تحویل
renditions
پرداخت تحویل
acceptance tests
آزمایشهای تحویل
cargo delivery
تحویل بار
rendered
تحویل دادن
render
تحویل دادن
catcher's side
سوی تحویل
delivering
تحویل تسلیم
delivering
تحویل دادن
deliver
تحویل دادن
delivers
تحویل دادن
takeovers
تحویل گیری
takeover
تحویل گیری
bailment
تحویل جنس
delivery free
تحویل رایگان
bailee
تحویل گیرنده
surrenders
تحویل دادن
delivered at frontier
تحویل در مرز
demand satisfaction
تحویل درخواستها
delivery valve
سوپاپ تحویل
delivery to the home
تحویل در خانه
deliverer
تحویل دهنده
delivery terms
نحوه تحویل
delivery terms
شرایط تحویل
delivery table
میز تحویل
delivery speed
سرعت تحویل
delivery side
سمت تحویل
delivery order
حواله تحویل
delivery notice
اعلامیه تحویل
delivery date
تاریخ تحویل
delivery note
حواله تحویل
pick up and delivery
بارگیری و تحویل
polytropic
تحویل برزخ
surrendered
تحویل دادن
period of delivery
دوره تحویل
delivered
تحویل شده
surrender
تحویل دادن
ex mill
تحویل در کارخانه
deliverable
قابل تحویل
ex factory
تحویل در کارخانه
deliverable state
در حالت تحویل
supplied
تحویل دادن
LSD
نگهداری تحویل
shortchange
کم تحویل دادن
to take over
تحویل گرفتن
transference
تحویل حواله
cash dispenser
تحویل دارخودکار
cash dispensers
تحویل دارخودکار
forwarded
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
delivered
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
hand over
تحویل دادن
smooth delivery
تحویل بی اشکال
terminal price
قیمت تحویل
free on quay
تحویل دراسکله
free docks
تحویل در بارانداز
take delivery of
تحویل گرفتن
take over
تحویل گرفتن
transferee
تحویل گیرنده
to hand over
تحویل دادن
transfers
واگذاری تحویل
consigned
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
committed
<adj.>
<past-p.>
تحویل شده
supply
تحویل ذخیره
supplying
تحویل دادن
forward delivery
تحویل به وعده
forward delivery
تحویل دراینده
supplying
تحویل ذخیره
recorded delivery
تحویل سفارشی
supply
تحویل دادن
supplied
تحویل ذخیره
transferring
واگذاری تحویل
transfer
واگذاری تحویل
irreducibility
تحویل ناپذیری
to deliver over
تحویل دادن
theft, pilferage, non delivery
عدم تحویل
turn over to the police
تحویل پلیس دادن
procuring
تهیه و تحویل اماد
procures
تهیه و تحویل اماد
procured
تهیه و تحویل اماد
for
تحویل روی قطار
reduction
تحویل استحاله کاهش
reductions
تحویل استحاله کاهش
procure
تهیه و تحویل اماد
When do you take delivery of yourcar ?
اتوموبیلت را کی تحویل می گیری ؟
delivery
تحویل کالا دادن
delivery car
واگن تحویل دهنده
d. of goods
تحویل کالا یا اجناس
goods intake
کالاهای درحال تحویل
give in charge
تحویل پلیس دادن
goods inwards
کالاهای درحال تحویل
goods receiving
کالاهای درحال تحویل
goods inwards sheet
برگ تحویل کالا
delivery order
دستور تحویل کالا
overdue goods
کالاهای تحویل نشده
To take delivery of something.
چیزی را تحویل گرفتن
redeliver
دوباره تحویل دادن
destination port
بندر تحویل کالا
receipt
بزهکاران را تحویل گرفتن
procurement
تهیه و تحویل اماد
fot
تحویل روی کامیون
ex quay
تحویل در بندر مقصد
exw
تحویل در محل تولید
named place of delivery at frontier
تحویل در مرز مشخص
spot goods
کالاهای اماده تحویل
ex quay
تحویل در بارانداز مقصد
receipts
بزهکاران را تحویل گرفتن
cash on delivery
پرداخت هنگام تحویل
delivery
قبض و اقباض تحویل
free on rail
تحویل در راه اهن
ex warehouse
تحویل در انبار فروشنده
deliveries
تحویل کالا دادن
deliveries
قبض و اقباض تحویل
edge
: کنار
waterfront
اب کنار
side aisle
کنار
waterfronts
اب کنار
away
کنار
limit
کنار
recesses
کنار
edges
: کنار
along side
تا کنار
banks
کنار
bank
کنار
apart
کنار
abutment
کنار
border
کنار
bordered
کنار
besides
کنار
bordering
کنار
along side
در کنار
lip
کنار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com