Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
signboard
تخته اعلان اعلان
signboards
تخته اعلان اعلان
Other Matches
advertisers
اعلان کننده اعلان
advertiser
اعلان کننده اعلان
notice
اعلان
assertion
اعلان
poster
اعلان
noticing
اعلان
noticed
اعلان
notices
اعلان
declarations
اعلان
posters
اعلان
denunciation of treaty
اعلان
advertising
اعلان
proclamation
اعلان
declaration
اعلان
announcement
اعلان
announcements
اعلان
proclamations
اعلان
advertisements
اعلان
advertisement
اعلان
dos prompt
اعلان DOS
declared
اعلان شده
play bill
اعلان نمایش
advertise
اعلان کردن
system prompt
اعلان سیستم
announcer
اعلان کننده
billsticker
اعلان چسبان
To stick (put,fix)up a notice (poster).
اعلان زدن
vendition
اعلان فروش
array declaration
اعلان ارایه
throwaway
ورقهی اعلان
proclamation of independence
اعلان استقلال
proclaim
اعلان کردن
affiche
اعلان دیواری
declaration of neutrality
اعلان بیطرفی
announcers
اعلان کننده
declaration of war
اعلان جنگ
advertize
اعلان کردن
they proclaimed him sovereign
اعلان کردند
procedure declaration
اعلان رویه
Over and out!
پایان اعلان !
gazette
اعلان و اگهی
declare
اعلان کردن
declares
اعلان کردن
declaring
اعلان کردن
proclaims
اعلان کردن
proclaiming
اعلان کردن
proclaimed
اعلان کردن
give out
اعلان کردن
signposts
تابلو اعلان
publishment
اشاعه اعلان
signpost
تابلو اعلان
proclamation of the republic
اعلان جمهوریت
indigitation
اعلان شمارش
fly bill
اعلان دستی
notice to mariner
اعلان دریایی
declaration of bankruptcy
اعلان ورشکستگی
dot prompt
نقطه اعلان
playbills
اعلان نمایش
macro declaration
درشت اعلان
playbill
اعلان نمایش
proclamation of the republic
اعلان جمهوری
bans
اعلان ازدواج در کلیسا
show bill
تابلو اعلان نمایش
declaration
افهار افهارنامه اعلان
banning
اعلان ازدواج در کلیسا
ban
اعلان ازدواج در کلیسا
declarations
افهار افهارنامه اعلان
placards
اعلامیه رسمی اعلان
declaration of war
اعلان جنگ دادن
placard
اعلامیه رسمی اعلان
posters
اعلان نصب کردن
audible alarm
اعلان خطر سمعی
poster
اعلان نصب کردن
denunciation
اعلان الغاء یا خاتمه
denunciations
اعلان الغاء یا خاتمه
proclamation of martial law
اعلان حکومت نظامی
denouncement
اعلان قطع رابطه
to file for bankruptcy
اعلان ورشکستگی کردن
dimension statement
حکم اعلان بعد
alarms
اعلان خطر اخطار
alarmingly
اعلان خطر اخطار
alarmed
اعلان خطر اخطار
alarm
اعلان خطر اخطار
declare martial
اعلان حکومت نظامی
to proclaim war
اعلان جنگ دادن
To stick a poster on the wall.
اعلان به دیوار چسباندن
advertises
اعلان کردن انتشار دادن
to declare oneself bankrupt
خود را ورشکست اعلان کردن
Hereby I declare ...
بدین وسیله اعلان می کنم که...
leafleting
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
declare martial
اعلان حالت زمان جنگ
leafleted
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflet
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
to declare war upon a nation
اعلان جنگ به ملتی دادن
to declare something well-founded
چیزی را مستدل اعلان کردن
to declare a state of emergency
اعلان کردن حالت اضطراری
advertised
اعلان کردن انتشار دادن
proclamation of martial law
اعلان حالت زمان جنگ
leaflets
اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
to declare a divident
سود سهام را اعلان کردن
signpost
تیر حامل اعلان تابلو راهنما
signposts
تیر حامل اعلان تابلو راهنما
to declare something solemnly
[publicly]
چیزی را رسما
[علنا ]
اعلان کردن
to off negotiations
اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
to put a notice on a door
اگهی روی در چسباندن اعلان بدر زدن
top billing
بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان
billboard
هرقسمت از نرده ودیوار که روی ان اعلان نصب شود
billboards
هرقسمت از نرده ودیوار که روی ان اعلان نصب شود
obituarian
کسیکه در گذشتهای تازه راباشرح حال درگذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
banns
اعلان پیشنهاد ازدواج درکلیساتا کسانی که اعتراضی به صلاحیت زوجین دارنداطلاع دهند
obituarist
کسیکه در گذشتهای تازه رابا شرح حال در گذشتگان درروزنامه اعلان می کنند
prompt
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompts
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompted
کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
placard
حمل یا نصب اعلان شعار حمل کردن
placards
حمل یا نصب اعلان شعار حمل کردن
announced
اعلان کردن اخطار کردن
announces
اعلان کردن اخطار کردن
announcing
اعلان کردن اخطار کردن
announce
اعلان کردن اخطار کردن
posts
اگهی کردن اعلان کردن
post-
اگهی کردن اعلان کردن
posted
اگهی کردن اعلان کردن
notice to airmen
اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
post
اگهی کردن اعلان کردن
multi board computer
کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
lee board
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
stopboard
تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
daughter board
تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
boarded
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
board
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
boarded
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
planking
تخته پوشی تخته بندی
plywood
تخته لایی تخته چند لا
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
notice board
1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
bare board
تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
plank
تخته تخته کردن
NIC
تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
weather board
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
lumbers
تخته
bottom board
تخته کف
board
تخته
lumbering
تخته
lumbered
تخته
floor board
تخته کف
lumber
تخته
gangplanks
تخته پل
plasterboard
گچ تخته
slab
تخته
slabs
تخته
sheet
تخته
gangplank
تخته پل
sheets
تخته
gobs
تخته کف
gobs
تخته
gob
تخته کف
gob
تخته
three ply board
تخته سه لا
boarded
تخته
gangways
تخته پل
ledgers
تخته
ledger
تخته
gang way
تخته پل
skid
تخته پل
skidding
تخته پل
skids
تخته پل
plank
تخته
gangway
تخته پل
pleximeter
تخته دق
skidded
تخته پل
foot board
تخته کف
calion
تخته سنگ
batten
[تخته ی کف اتاق ]
doubler
تخته وصله
black board
تخته سیاه
how thick is the board?
تخته چقدراست
blackboards
تخته سیاه
blackboard
تخته سیاه
hard board
تخته فشاری
fibre board
فیبر تخته
furring
تخته کوبی
fuse board
تخته فیوز
gang board
تخته پل درازوباریک
boulder
تخته سنگ
guard plank
تخته محافظ
guideboard
تخته راهنما
boulders
تخته سنگ
calyon
تخته سنگ
counter-lath
تخته سقف
instrument board
تخته فرمان
lath work
تخته کوبی
lathing
تخته بندی
whiteboard
تخته سفید
logic board
تخته منطقی
lagvt
تخته چلیک
lagvt
تخته سرپوش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com