Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
tailboard
تخته عقب گاری وکامیون برای تخلیه بار
Other Matches
board
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
schooner
گاری سفری گاری روپوش دار
schooners
گاری سفری گاری روپوش دار
golf cart
گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
check out time
زمان لازم برای تخلیه محل
wall board
تخته برای چوبکاری دیوار
draught board
تخته شطرنجی برای بازی چکرز
kickboard
تخته شنای 07 سانتیمتری برای کمک به نواموز
cargo outturn message
پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
flag stones
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
fulham
طاس تخته نردی که برای تقلب ساخته شده
stringers
قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
stringer
قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
gun
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
clipboard
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
clipboards
تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
skim board
تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
laced valley
[شیار ساخته شده از کاشی یا تخته سنگ برای عبور آب]
guns
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
evacuation
تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
discharge indicator disc
دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
decking
تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
pit board
تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
froe
ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
expansion
تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
bookends
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookend
تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
card
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
cards
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
microcomputer
تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
multi board computer
کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
corona
تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
coronas
تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
populates
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populate
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
populating
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند
lee board
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
stopboard
تخته مستطیل پشت چاله پرش با نیزه تخته لبه دایره پرتاب وزنه
board
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
boarded
تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
daughter board
تخته جانبی که به تخته اصلی سیستم وصل میشود
clearing
تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings
تخلیه محل تخلیه بیماران
micros
تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
micro
تخته مدار چاپ شده اصلی سیستم که حاوی اغلب قط عات و اتصالات برای گفتههای گسترده و... است
island pullout
مانور چرخاندن تخته موج برای ردکردن موج
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
planking
تخته پوشی تخته بندی
plywood
تخته لایی تخته چند لا
notice board
1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
panels
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
edge card
یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
panel
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
bare board
تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
dogcart
گاری سگ کش
dogcarts
گاری سگ کش
driver
گاری چی
vans
گاری
drivers
گاری چی
carted
گاری
cart
گاری
carting
گاری
carts
گاری
tumbril
گاری
gharry
گاری
van
گاری
drayman
گاری کش
drayman
گاری بر چهارچرخه کش
cartwright
گاری ساز
carter
راننده گاری
foot sweep
فن اوسوتو گاری
cartage
حمل با گاری
mail cart
گاری پست
wainwright
گاری ساز
paracaisson
گاری دوچرخ
dumb waiters
گاری تاقچهدار
dumb waiter
گاری تاقچهدار
shopping cart
گاری خرید
wain
گاری واگن
applecart
گاری سیب
tumbrel
گیوتین گاری
cartage
کرایه گاری مکاری
lorry
اتومبیل باری گاری
lorries
اتومبیل باری گاری
camion
گاری کوتاه بی لبه
piety
پرهیز گاری خداترسی
joltwagon
گاری یا ارابه پرتکان
paracaisson
گاری مهمات کش دستی
carthorse
اسب ارابهو گاری
pietist
وابسته به پرهیز گاری پارسا
cartful
انچه دریک گاری جا بگیرد
dray
گاری کوتاه بی لبه چهارچرخه بارکشی
plank
تخته تخته کردن
NIC
تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
weather board
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
aeromedical unit
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
to be broken on the wheel
روی چرخ گاری مردن
[نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
pad
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
cargo outturn report
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
unhorse
از اسب افتادن یا پیاده شدن اسب را از گاری یا درشگه باز کردن
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
trolly
گاری بارکش اتومبیل بارکش کوتاه
trolley
گاری بارکش اتومبیل بارکش کوتاه
trolleys
گاری بارکش اتومبیل بارکش کوتاه
stripping
تخلیه
evacuation
تخلیه
discharge
تخلیه
evacuated
تخلیه
evacuates
تخلیه
unstuffing
تخلیه
evacuate
تخلیه
emptying
تخلیه
discharges
تخلیه
depletion
تخلیه
LSD
تخلیه
exhaust
تخلیه
exhausts
تخلیه
unloading
تخلیه
evacuating
تخلیه
disembarkation
تخلیه
discharged
تخلیه
landing, storage, delivery
تخلیه
battlefield evacuation
تخلیه پزشکی
evacuating
تخلیه کردن
exhaust stroke
مرحله تخلیه
evacuated
تخلیه کردن
exhaust chute
ناودان تخلیه
evacuates
تخلیه کردن
sluiceway
دهانه تخلیه
flaming discharge
تخلیه مشتعل
blow off
شیر تخلیه
impulse discharge
تخلیه ضربهای
brush discharge
تخلیه جارویی
site clearance
تخلیه کارگاه
bank sluice
دریچه تخلیه
evacuant
تخلیه کننده
electrical discharge
تخلیه برقی
to offload
تخلیه کردن
electric discharge
تخلیه الکتریکی
education pipe
لوله تخلیه
coefficient of discharge
ضریب تخلیه
road clearance
تخلیه جاده
residual discharge
تخلیه مانده
electron discharge
تخلیه الکترونها
electrostatic discharge
تخلیه الکتروستاتیکی
roll on/roll off
بارگیری- تخلیه
chain of evacuation
سیستم تخلیه
escape channel
مجرای تخلیه اب
evacuate
تخلیه کردن
self maintained discharge
تخلیه ناوابسته
disembarking
تخلیه کردن
disembarked
تخلیه کردن
disembark
تخلیه کردن
rotary discharger
تخلیه گر گردان
relief well
چاه تخلیه
quitting
تخلیه خانه
main discharge
تخلیه اصلی
drain
تخلیه کردن
drained
تخلیه کردن
draining
تخلیه کردن
drains
تخلیه کردن
medical evacuation
تخلیه بهداری
medical evacuation
تخلیه پزشکی
discharge
تخلیه الکتریکی
discharge
تخلیه بار
disembarks
تخلیه کردن
lightning discharge current
جریان تخلیه
unloads
تخلیه کردن
lightning discharge
تخلیه اتمسفری
sluices
دریچه تخلیه
sluiced
دریچه تخلیه
unloaded
تخلیه کردن
unload
تخلیه کردن
discharges
تخلیه الکتریکی
medical evacuation
تخلیه بیماران
tipper
تخلیه کننده
air evacuation
تخلیه هوایی
roll-on/roll-off
بارگیری- تخلیه
discharges
تخلیه بار
surging discharge
تخلیه نوشی
area evacuation
تخلیه منطقهای
vacating
تخلیه کردن
vacates
تخلیه کردن
vacated
تخلیه کردن
glow discharge
تخلیه تابنده
glow discharge
تخلیه تابناک
vacate
تخلیه کردن
point discharge
تخلیه نقطهای
high rate discharge
تخلیه شدید
sluice
دریچه تخلیه
internal discharge
تخلیه داخلی
catharsis
تخلیه هیجانی
medical recovery
تخلیه پزشکی
neural discharge
تخلیه عصبی
non self maintained discharge
تخلیه وابسته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com