Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English
Persian
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
Other Matches
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
gun
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
guns
تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
planchette
تخته کوچک
submarine
تخته موج بیش از حد کوچک
submarines
تخته موج بیش از حد کوچک
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
diced
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
dicing
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
dice
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
dices
طاس تخته نرد بریدن به قطعات کوچک
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
pillories
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
simm
تخته مدار کوچک و فشرده با یک لبه اتصال در امتداد یک لبه که قط عات حافظه فرفیت را حمل میکند
pinned
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin
یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
light-well
[حیاط کوچک برای عبور نور]
lockets
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
This position is much too small for me .
این سمت برای من خیلی کوچک است
locket
قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
itemizer
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
trail bike
موتورسیکلت کوچک سبک برای مسیرهای خارج از جاده
small game
پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
fowling piece
تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک
case sensitive search
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
tweaks
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
serinette
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
tweak
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
lararium
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
tweaking
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaked
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
bow compass
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
blip
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
blips
علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
scullery
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
modular
با اتصال بلاکهای کوچک به هم برای تولید محصول مط ابق میل کاربر
sculleries
اطاق کوچک نزدیک اشپزخانه برای نگاهداشتن فروف وکارد وچنگال
microcontroller
ریز کامپیوتر کوچک و مستقل برای استفاده در برنامههای کاربردی خاص
k ration
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
Dizlyk
[نوعی قالیچه تزئینی کوچک که برای تزئین به زانوی شتر می بندند.]
attitude motor
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
processor
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
ratioing
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
capacitor
وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
keepers
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keeper
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
crunching
متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
underflow
نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
DIMM
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
notron utilities
مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
litotes
کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
perforations
خط سوراخهای کوچک در یک ورقه کاغذ یا کاغذهای پیاپی برای کمک به پاره کردن آنها
business
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
shake bottle
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
dimples
هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
businesses
کامپیوتر قوی کوچک که برای امور تجاری مشخص برنامه ریزی شده است
dimple
هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
pill pool billiard
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
small-scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
preventive
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
preventative
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
practice plug
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
hand-held
کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
head-shrinkers
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinker
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
flag day
هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
departmental LAN
شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
paging
روش حافظه مجازی برای تقسیم حافظه به بلاکهای کوچک
part
قط عات کوچک ماشین برای جابجایی قطعهای که شکسته شده یا گم شده است
ActiveX
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
tune
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
tunes
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
microfilm
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
boarded
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board
تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
lady-chapel
[کلیسای کوچک در کلیسای اصلی برای تکریم]
L cache
فضای کوچک RAM ایستای سریع روی قطعه پردازنده که داده هایی که اغلب استفاده می شوند را برای افشزایش سرعت پردازش ذخیره میکند
chips
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chip
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
davit
جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
crystals
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystal
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
huygen's principle
قانون عمومی مربوط به همه حرکتهای موجی : هر نقطه دلخواه در جبهه فاز یا جبهه موج میتواند خود منبع ثانویهای برای انتشار موجهای کروی باشد
bantam
کوچک
fortalice
دژ کوچک
half pint
کوچک
petty
کوچک
canis minoris
سگ کوچک
seed bud
پر کوچک
fractional
کوچک
imminution
کوچک
runty
کوچک
little
کوچک
tiddlier
کوچک
bantams
کوچک
exiguousness
کوچک
floret
گل کوچک
small
کوچک
minute
کوچک
micros
کوچک
smallest
کوچک
pipsqueak
کوچک
thumbnails
کوچک
pipsqueaks
کوچک
micro
کوچک
thumbnail
کوچک
small fry
کوچک
dinky
کوچک
pint-size
کوچک
pint size
کوچک
canis minor
سگ کوچک
smaller
کوچک
pillule
حب کوچک
weeny
کوچک
culvert
پل کوچک
dimmers
کوچک
ponceau
پل کوچک
minus cule
کوچک
culverts
پل کوچک
venule
رگ کوچک
plumule
پر کوچک
plumelet
پر کوچک
diminutive
کوچک
weeniest
کوچک
weenier
کوچک
petit
کوچک
short ton
تن کوچک
gracile
کوچک
tiddliest
کوچک
pilule
حب کوچک
puny
کوچک
minor
کوچک
whiffet
سگ کوچک
weensy
کوچک
ickle
کوچک
tiddly
کوچک
cerebellum
مخ کوچک
minuscule
کوچک
edicula
نیایشگاه کوچک
gullies
دره کوچک
tabret
طبل کوچک
tip
سر صفحه کوچک
a small car
یک اتومبیل کوچک
gully
دره کوچک
teeniest
کوچک ناچیز
droplets
قطره کوچک
sub vassal
تیولداران کوچک
tipping
سر صفحه کوچک
gorge
دره کوچک
teeny
کوچک ناچیز
droplet
قطره کوچک
gulleys
دره کوچک
teenier
کوچک ناچیز
splint
برامدگی کوچک
subminiature
خیلی کوچک
supermini
ابرکامپیوتر کوچک
mini floppy
دیسک کوچک
miniaturization
کوچک سازی
inlets
خلیج کوچک
inlet
خلیج کوچک
microcanonical
بندادی کوچک
subshrub
شاخه کوچک
lin
دریاچه کوچک
minicomputer
کامپیوتر کوچک
short castling
قلعه کوچک
sylphid
جن هوایی کوچک
linn
دریاچه کوچک
crownet
تاج کوچک
lunette
ماه کوچک
cony
خرگوش کوچک
stalklet
ساقه کوچک
minims
هرچیز کوچک
low resistance
مقاومت کوچک
low power
توان کوچک
minim
هرچیز کوچک
staddle
درخت کوچک
flaking
تکه کوچک
coney
خرگوش کوچک
spyglass
تلسکوب کوچک
spyglass
دوربین کوچک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com