Dictiornary-Farsi | تخلیه تابناک نامتعارف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
abnormal glow discharge	تخلیه تابناک نامتعارف


Other Matches

glow discharge	تخلیه تابناک
normal glow discharge	تخلیه تابناک متعارف
exotic	نامتعارف
eccentric	نامتعارف
eccentrics	نامتعارف
unorthodox	نامتعارف
improper rotation	چرخش نامتعارف
improper axis	محور نامتعارف
accentricity	نامتعارف بودن
cargo outturn message	پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation	تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
glitziest	تابناک
glitzy	تابناک
radiant	تابناک
brighter	تابناک
brightest	تابناک
luminiferous	تابناک
luminescent	تابناک
sunnier	تابناک
lucent	تابناک
sunny	تابناک
sunniest	تابناک
glitzier	تابناک
luminous	تابناک
shining	تابناک
bright	تابناک
coruscant	تابناک
luminaries	پر فروغ شخصیت تابناک
luminary	پر فروغ شخصیت تابناک
clearings	تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing	تخلیه محل تخلیه بیماران
aeromedical unit	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
exhausts	تخلیه
depletion	تخلیه
evacuated	تخلیه
evacuates	تخلیه
exhaust	تخلیه
unloading	تخلیه
unstuffing	تخلیه
evacuation	تخلیه
discharged	تخلیه
disembarkation	تخلیه
evacuating	تخلیه
emptying	تخلیه
evacuate	تخلیه
discharge	تخلیه
landing, storage, delivery	تخلیه
LSD	تخلیه
discharges	تخلیه
stripping	تخلیه
discharging wharf	اسکله تخلیه
medical recovery	تخلیه پزشکی
debarkation net	تور تخلیه
medical evacuation	تخلیه بیماران
evacuant	تخلیه کننده
point discharge	تخلیه نقطهای
defecation	تخلیه شکم
relief well	چاه تخلیه
main discharge	تخلیه اصلی
residual discharge	تخلیه مانده
road clearance	تخلیه جاده
escape channel	مجرای تخلیه اب
electrostatic discharge	تخلیه الکتروستاتیکی
electron discharge	تخلیه الکترونها
glow discharge	تخلیه تابنده
ozone depletion	تخلیه اوزون
coefficient of discharge	ضریب تخلیه
cooling water discharge	تخلیه اب سرد
flaming discharge	تخلیه مشتعل
corollary discharge	تخلیه تبعی
corona discharge	تخلیه الکتریکی
oscillating discharge	تخلیه مواج
discharge velocity	سرعت تخلیه
non self maintained discharge	تخلیه وابسته
impulse discharge	تخلیه ضربهای
high rate discharge	تخلیه شدید
exhaust stroke	مرحله تخلیه
exhaust chute	ناودان تخلیه
chain of evacuation	سیستم تخلیه
neural discharge	تخلیه عصبی
corona discharge	تخلیه کورونا
medical evacuation	تخلیه پزشکی
dejecta	تخلیه مدفوع
discharge end	سمت تخلیه
discharge end	محل تخلیه
drain plug	پیچ تخلیه
discharge gate	دریچه تخلیه
discharge head	ارتفاع تخلیه
disruptive discharge	تخلیه جرقهای
discharge nozzle	فواره تخلیه
discharge of chips	تخلیه براده ها
discharge opening	راهگاه تخلیه
discharging berth	اسکله تخلیه
discharge opening	مجرای تخلیه
discharge pressure	فشار تخلیه
discharger of a capacitor	تخلیه خازن
discharge voltage	ولتاژ تخلیه
discharge recorder	تخلیه نگار
discharge resistance	مقاومت تخلیه
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
discharge currect	جریان تخلیه
lightning discharge current	جریان تخلیه
discharge conveyor	نوار تخلیه
medical evacuation	تخلیه بهداری
depletion area	ناحیه تخلیه
depletion barrier	ناحیه تخلیه
depletion zone	ناحیه تخلیه
electrical discharge	تخلیه برقی
internal discharge	تخلیه داخلی
electric discharge	تخلیه الکتریکی
depletion layer	ناحیه تخلیه
discahrge pipe	لوله تخلیه
drain cock	لوله تخلیه
disembarkation	تخلیه کردن
education pipe	لوله تخلیه
lightning discharge	تخلیه اتمسفری
discharge chute	سرسره تخلیه
discharge cock	شیر تخلیه
discharge valve	سوپاپ تخلیه
sluice	دریچه تخلیه
sluiced	دریچه تخلیه
disembark	تخلیه کردن
disembarked	تخلیه کردن
disembarking	تخلیه کردن
discharge	تخلیه الکتریکی
evacuate	تخلیه کردن
evacuated	تخلیه کردن
evacuates	تخلیه کردن
quitting	تخلیه خانه
quit	تخلیه خانه
sluices	دریچه تخلیه
discharges	تخلیه بار
drain	تخلیه کردن
discharges	تخلیه الکتریکی
drained	تخلیه کردن
draining	تخلیه کردن
drains	تخلیه کردن
discharge	تخلیه بار
to offload	تخلیه کردن
evacuating	تخلیه کردن
blow off	شیر تخلیه
sluiceway	دهانه تخلیه
site clearance	تخلیه کارگاه
roll-on/roll-off	بارگیری- تخلیه
air evacuation	تخلیه هوایی
self maintained discharge	تخلیه ناوابسته
disembarks	تخلیه کردن
area evacuation	تخلیه منطقهای
clearing out [of a place]	تخلیه [فضایی]
undulatory discharge	تخلیه مواج
bank sluice	دریچه تخلیه
battlefield evacuation	تخلیه پزشکی
brush discharge	تخلیه جارویی
rotary discharger	تخلیه گر گردان
roll on/roll off	بارگیری- تخلیه
abreaction	تخلیه هیجانی
catharsis	تخلیه هیجانی
unloaded	تخلیه کردن
unload	تخلیه کردن
vacating	تخلیه کردن
vacates	تخلیه کردن
vacated	تخلیه کردن
unloads	تخلیه کردن
vacate	تخلیه کردن
tipper	تخلیه کننده
depopulation	تخلیه جمعیت
surging discharge	تخلیه نوشی
gas exhauster	تخلیه کننده گاز
glow discharge lamp	لامپ تخلیه کنتاکتی
incandescent cathode discharge	تخلیه کاتد ملتهب
inbound cargo	کالای تخلیه نشده
high frequency discharge	تخلیه فرکانس بالا
implusive discharge	تخلیه غیر متناوب
unloading takes place in ...	بار در ... تخلیه می شود.
internal discharge	تخلیه جزیی داخلی
to discharge goods	کالا را تخلیه کردن
tail escape	نهر تخلیه انتهائی
silt ejector	تخلیه کننده رسوب
semi self maintained discharge	تخلیه نیم وابسته
oil drain plug	توپی تخلیه روغن
sediment escape	ساختمانهای تخلیه و شستشو
overdischarge of battery	تخلیه فرساینده باتری
second townsend discharge	تخلیه دوم تاونزند
y valve	شیر تخلیه روغن
main gap	فاصله تخلیه اصلی
landing order	اجازه تخلیه بار
landing weight	وزن با هنگام تخلیه
local action	تخلیه موضعی باتری
low pressure discharge	تخلیه ی فشار ضعیف
oil drain cock	شیر تخلیه روغن
road clearance	تخلیه کردن جاده
gas discharge relay	رله تخلیه گازی
exhaust	تخلیه کردن خروج
stevedores	متصدی بارگیری و تخلیه
degasify	تخلیه کردن گاز
clearing station	ایستگاه تخلیه بیماران
discharge capacity	فرفیت تخلیه بار
discharge capacity	فرفیت تخلیه بارانداز
defecate	تخلیه کردن شکم