Dictiornary-Farsi | تخلیه کردن جاده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (36 milliseconds)

English	Persian
road clearance	تخلیه کردن جاده


Other Matches

road clearance	تخلیه جاده
road time	یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
cargo outturn message	پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation	تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
divided highway [American E]	شاهراه چند خطی [جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpasses	مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpass	مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
emerging traffic	جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
merging traffic	ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
road screen	پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
clearing	تخلیه محل تخلیه بیماران
clearings	تخلیه محل تخلیه بیماران
service road	جاده کناری جاده سرویس
going	وضع جاده زمین جاده
evacuate	تخلیه کردن
draining	تخلیه کردن
disembarks	تخلیه کردن
disembarking	تخلیه کردن
disembarked	تخلیه کردن
disembark	تخلیه کردن
drained	تخلیه کردن
drain	تخلیه کردن
evacuates	تخلیه کردن
vacating	تخلیه کردن
evacuated	تخلیه کردن
to offload	تخلیه کردن
unloads	تخلیه کردن
unloaded	تخلیه کردن
unload	تخلیه کردن
evacuating	تخلیه کردن
drains	تخلیه کردن
vacate	تخلیه کردن
vacated	تخلیه کردن
vacates	تخلیه کردن
disembarkation	تخلیه کردن
to block and bleed [valve]	مسدود کردن و تخلیه کردن [دریچه] [مهندسی]
degasify	تخلیه کردن گاز
evacuate	تخلیه مزاج کردن
defecate	تخلیه کردن شکم
to discharge goods	کالا را تخلیه کردن
evacuated	تخلیه مزاج کردن
exhausts	تخلیه کردن خروج
evacuates	تخلیه مزاج کردن
exhaust	تخلیه کردن خروج
diffusion	تخلیه کردن بافشار
evacuating	تخلیه مزاج کردن
defecated	تخلیه کردن شکم
defecating	تخلیه کردن شکم
defecates	تخلیه کردن شکم
diffusion	کم کردن از قدرت تخلیه فشار
debarkation	تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
To widen a road .	جاده یی را گشاد کردن ( تعریض )
clearance	پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
pull over <idiom>	متوقف کردن ماشین گوشه جاده
priming	پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
balisage	مشخص کردن مسیر جاده باچراغهای راهنما
honey combing	روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
barricading	سنگربندی کردن سد کردن جاده
barricade	سنگربندی کردن سد کردن جاده
barricaded	سنگربندی کردن سد کردن جاده
barricades	سنگربندی کردن سد کردن جاده
to shift freight traffic from road to rail	حمل نقل بار را از جاده به راه آهن منتقل کردن
road distance	مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
track clearer	جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
blocking	سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
wheel load	فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
aeromedical unit	یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
beach gear	وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
coronas	تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
corona	تخلیه بار الکتریکی که برای بار کردن تونر چاپگر لیزری به کار می رود
sail	کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailings	کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailed	کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
steamrollered	باجاده صاف کن جاده را صاف کردن
steamrollers	باجاده صاف کن جاده را صاف کردن
steamrollering	باجاده صاف کن جاده را صاف کردن
steamroller	باجاده صاف کن جاده را صاف کردن
unstuffing	تخلیه
LSD	تخلیه
unloading	تخلیه
evacuate	تخلیه
exhausts	تخلیه
depletion	تخلیه
disembarkation	تخلیه
landing, storage, delivery	تخلیه
stripping	تخلیه
evacuation	تخلیه
exhaust	تخلیه
discharged	تخلیه
evacuates	تخلیه
evacuating	تخلیه
emptying	تخلیه
discharge	تخلیه
evacuated	تخلیه
discharges	تخلیه
quitting	تخلیه خانه
exhaust chute	ناودان تخلیه
discharge opening	مجرای تخلیه
discharge cock	شیر تخلیه
discharge opening	راهگاه تخلیه
depletion zone	ناحیه تخلیه
depletion barrier	ناحیه تخلیه
discharge nozzle	فواره تخلیه
discharge conveyor	نوار تخلیه
glow discharge	تخلیه تابناک
discharge currect	جریان تخلیه
depletion area	ناحیه تخلیه
discharge spout	ناودانه ی تخلیه
discharge resistance	مقاومت تخلیه
clearing out [of a place]	تخلیه [فضایی]
discharge recorder	تخلیه نگار
self maintained discharge	تخلیه ناوابسته
escape channel	مجرای تخلیه اب
glow discharge	تخلیه تابنده
discharge pressure	فشار تخلیه
electrostatic discharge	تخلیه الکتروستاتیکی
exhaust stroke	مرحله تخلیه
surging discharge	تخلیه نوشی
corona discharge	تخلیه الکتریکی
corona discharge	تخلیه کورونا
non self maintained discharge	تخلیه وابسته
internal discharge	تخلیه داخلی
discharge gate	دریچه تخلیه
depletion layer	ناحیه تخلیه
discharge end	محل تخلیه
sluiceway	دهانه تخلیه
electron discharge	تخلیه الکترونها
abreaction	تخلیه هیجانی
drain cock	لوله تخلیه
corollary discharge	تخلیه تبعی
discahrge pipe	لوله تخلیه
discharge head	ارتفاع تخلیه
discharge chute	سرسره تخلیه
coefficient of discharge	ضریب تخلیه
site clearance	تخلیه کارگاه
area evacuation	تخلیه منطقهای
discharge of chips	تخلیه براده ها
quit	تخلیه خانه
discharge end	سمت تخلیه
roll-on/roll-off	بارگیری- تخلیه
evacuant	تخلیه کننده
cooling water discharge	تخلیه اب سرد
education pipe	لوله تخلیه
brush discharge	تخلیه جارویی
ozone depletion	تخلیه اوزون
catharsis	تخلیه هیجانی
battlefield evacuation	تخلیه پزشکی
medical recovery	تخلیه پزشکی
neural discharge	تخلیه عصبی
discharges	تخلیه بار
medical evacuation	تخلیه بیماران
medical evacuation	تخلیه پزشکی
flaming discharge	تخلیه مشتعل
medical evacuation	تخلیه بهداری
impulse discharge	تخلیه ضربهای
disruptive discharge	تخلیه جرقهای
sluices	دریچه تخلیه
lightning discharge	تخلیه اتمسفری
main discharge	تخلیه اصلی
discharge	تخلیه بار
bank sluice	دریچه تخلیه
oscillating discharge	تخلیه مواج
undulatory discharge	تخلیه مواج
high rate discharge	تخلیه شدید
discharge	تخلیه الکتریکی
blow off	شیر تخلیه
drain plug	پیچ تخلیه
discharges	تخلیه الکتریکی
relief well	چاه تخلیه
lightning discharge current	جریان تخلیه
electrical discharge	تخلیه برقی
sluice	دریچه تخلیه
air evacuation	تخلیه هوایی
discharge valve	سوپاپ تخلیه
tipper	تخلیه کننده
sluiced	دریچه تخلیه
depopulation	تخلیه جمعیت
discharging wharf	اسکله تخلیه
defecation	تخلیه شکم
discharge voltage	ولتاژ تخلیه
discharge velocity	سرعت تخلیه
electric discharge	تخلیه الکتریکی
dejecta	تخلیه مدفوع
rotary discharger	تخلیه گر گردان
discharger of a capacitor	تخلیه خازن
point discharge	تخلیه نقطهای
discharging berth	اسکله تخلیه
residual discharge	تخلیه مانده
chain of evacuation	سیستم تخلیه
roll on/roll off	بارگیری- تخلیه
debarkation net	تور تخلیه
evacuees	پرسنل تخلیه شده
local action	تخلیه موضعی باتری
dust exhaust	تخلیه گرد و خاک
y valve	شیر تخلیه روغن
unloading takes place in ...	بار در ... تخلیه می شود.
semi self maintained discharge	تخلیه نیم وابسته
sediment escape	ساختمانهای تخلیه و شستشو
tail escape	نهر تخلیه انتهائی