Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 135 (8 milliseconds)
English
Persian
parameter estimation
تخمین پارامترها
Search result with all words
two stage least squares method
برای تخمین پارامترها در اقتصادسنجی
weighted least square method
روش حداقل مربعات وزنی در اقتصادسنجی برای تخمین پارامترها
Other Matches
estimably
بطوریکه بتوان تخمین تخمین زد
country file
فایلی در سیستم که پارامترها
orthogonal
ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
paramterization
عمل تنظیم پارامترها برای نرم افزار
parametric
عمل تنظیم پارامترها برای نرم افزار
assembles
درج توابع کتابخانهای مشخص یا ماکروها یا پارامترها در یک برنامه
assembled
درج توابع کتابخانهای مشخص یا ماکروها یا پارامترها در یک برنامه
assemble
درج توابع کتابخانهای مشخص یا ماکروها یا پارامترها در یک برنامه
condition
اضافه کردن داده ارسالی پس از برخورد با مجموعه پارامترها
parameter
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
parameters
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
formatter
برنامهای که متن را به حالت جدیدی تبدیل میکند طبق پارامترها یا کدهای توکار
config.sys
در -MS DOS فایل متن مشخصاتی که حاوی دستوراتی برای تنظیم پارامترها و بار کردن نرم افزار درایو است
parameter
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
parameters
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
initialize
تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
estimate
تخمین
surmising
تخمین
surmises
تخمین
surmise
تخمین
estimated
تخمین
estimation
تخمین
estimating
تخمین
estimations
تخمین
estimates
تخمین
surmised
تخمین
assessment
تخمین
assessments
تخمین
underestimate
تخمین کم
underestimated
تخمین کم
underestimates
تخمین کم
underestimating
تخمین کم
approximation
تخمین
approximations
تخمین
over estimation
تخمین بیش از حد
estimation
تخمین زدن
estimations
تخمین زدن
guessed
تخمین فرض
measurement of demand
تخمین تقاضا
rough guess
<idiom>
تخمین تقریبی
regression estimate
تخمین رگرسیون
range sensing
تخمین مسافت
range determination
تخمین مسافت
overestimation
تخمین حدبالا
point estimation
تخمین نقطهای
estimator
تخمین زننده
conjecturable
قابل تخمین
cost estimate
تخمین مخارج
give or take
تخمین تقریبی
estimate of costs
تخمین مخارج
estimator
تخمین کننده
parametric estimate
تخمین تقریبی
guess
تخمین فرض
guesses
تخمین زدن
guestimating
تخمین زدن
estimated
ارزیابی تخمین
inestimable
تخمین ناپذیر
estimable
تخمین پذیر
estimated
تخمین تقویم
estimate
تخمین زدن
guesses
تخمین فرض
estimate
ارزیابی تخمین
guessed
تخمین زدن
guess
تخمین زدن
guesstimates
تخمین زدن
estimate
تخمین تقویم
invaluable
غیرقابل تخمین
guestimates
تخمین زدن
estimating
تخمین زدن
estimating
ارزیابی تخمین
estimating
تخمین تقویم
estimates
تخمین زدن
estimates
ارزیابی تخمین
guesstimated
تخمین زدن
guesstimating
تخمین زدن
estimated
تخمین زدن
guestimated
تخمین زدن
estimates
تخمین تقویم
guesstimate
تخمین زدن
to take the gauge of
براوردکردن تخمین زدن
range spotting
تخمین مسافت کردن
to estimate something
[at]
تخمین زدن چیزی
[به]
estimate
[quote]
براورد
[تخمین]
[اقتصاد]
range finding
تخمین مسافت کردن
rater
نرخ بند تخمین زن
unbiased estimate
تخمین بدون تورش
to quantify something
[at]
تخمین زدن چیزی
[به]
presumable
<adj.>
تخمین زده شده
expected
<adj.>
تخمین زده شده
estimates
براوردکردن تخمین زدن
incalculable
غیر قابل تخمین
estimated
<adj.>
تخمین زده شده
anticipated
<adj.>
تخمین زده شده
probable
<adj.>
تخمین زده شده
constructive total loss
تخمین خسارت کل وارده
estimated
براوردکردن تخمین زدن
account
تخمین زدن دانستن
inappreciable
غیر قابل تخمین
conjecture
تخمین حدس زدن
conjecture
حدس و تخمین زدن
estimate
براوردکردن تخمین زدن
estimating
براوردکردن تخمین زدن
compute
حساب کردن تخمین زدن
computes
حساب کردن تخمین زدن
estimate
تخمین زدن ارزیابی کردن
incalculably
بطور غیر قابل تخمین
estimated
تخمین زدن ارزیابی کردن
computed
حساب کردن تخمین زدن
appraising
تقویم کردن تخمین زدن
appraises
تقویم کردن تخمین زدن
unbiased estimators
تخمین زنندههای بدون تورش
appraised
تقویم کردن تخمین زدن
appraise
تقویم کردن تخمین زدن
estimates
تخمین زدن ارزیابی کردن
estimating
تخمین زدن ارزیابی کردن
foreshow
از پیش نشان دادن تخمین زدن
undervalue
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalues
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervaluing
کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
range sensing
تخمین زدن برد مسافت یابی کردن
overrating
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrate
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrated
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrates
بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
gunner's rule
روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
three stage least squares method
روش حداقل مربعات سه مرحلهای برای تخمین پارامترهای معادلات همزمانی در اقتصاد سنجی
sensing
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
estimate
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimating
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimates
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
estimated
تخمین زدن براورد براورد وضعیت
range error
اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com