English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
Other Matches
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
preparator تهیه کننده
fabricator تهیه کننده
supplier تهیه کننده
suppliers تهیه کننده
programmers تهیه کننده برنامه
programmer تهیه کننده برنامه
budgeteer تهیه کننده بودجه
stenciler تهیه کننده استنسیل
budgeter تهیه کننده بودجه
stenciller تهیه کننده استنسیل
draftsman تهیه کننده لوایح قانونی
furnisher تهیه کننده سامان واثاثیه
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
authors CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
doa شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
procurement تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
throughput تدارک مستقیم اماد تدارک بیواسطه
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
laying up تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
attenuant اب کننده
mitigative کم کننده
refuser رد کننده
tracker پی کننده
fillets پر کننده
filleting پر کننده
filleted پر کننده
fillet پر کننده
percutient دق کننده
renunciant کننده
jaberer پچ پچ کننده
doers کننده
doer کننده
filler پر کننده
attacking تک کننده
skittish رم کننده
abjurer or abjuror کننده
puffer پف کننده
surfy کف کننده
mauler له کننده
fluxing oil اب کننده
ear-splitting کر کننده
mitigatory کم کننده
bidder کننده
renunciant رد کننده
deletive حک کننده
sensor حس کننده
commulator یک سو کننده
deflective کج کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
rebutter رد کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
hoppers لی لی کننده
whisperer پچ پچ کننده
prater پچ پچ کننده
prattfall پچ پچ کننده
repudiationist رد کننده
solver حل کننده
thinner کم کننده
mumbler من من کننده
benders خم کننده
squelcher له کننده
bender خم کننده
hopper لی لی کننده
fillers پر کننده
catterer پچ پچ کننده
squasher له کننده
crepitant خش خش کننده
syncopator غش کننده
bidders کننده
noncommittal رد کننده
spurner رد کننده
refutative رد کننده
solvent اب کننده
solvents اب کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
refutatory رد کننده
trackers پی کننده
fizzy کف کننده
crusher له کننده
swooner غش کننده
bandwidth یچ کننده
balancer متعادل کننده
telephoner تلفن کننده
banisher تبعید کننده
balmily خنک کننده
belayer حمایت کننده
telegrapher تلگراف کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com