English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
The scales are not even . ترازو میزان نیست
Other Matches
scalar توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
availability میزان در دسترس بودن میزان امادگی زمان تعمیرناو
bond albedo نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
winchester disk دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
balance ترازو
balances ترازو
scale ترازو
beam balance ترازو
librae ترازو
at grade در یک ترازو
libra ترازو
d. of scales کفه ترازو
scalelike ترازو مانند
beam ترازو میله
beam شاهین ترازو
fulcrum شاهین ترازو
pointer شاهین ترازو
pointers شاهین ترازو
beams شاهین ترازو
trebucket یکجور ترازو
beams ترازو میله
girders شاهین ترازو
girder شاهین ترازو
trebuchet یکجور ترازو
pan کفه ترازو
pan- کفه ترازو
tongue عقربه [ترازو ...]
pans کفه ترازو
poniter شاهین ترازو
scalepan کفه ترازو
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
tunes میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
fork stacker فورک لیفت ترازو دار
forklift فورک لیفت ترازو دار
forklift truck فورک لیفت ترازو دار
pallet transporter فورک لیفت ترازو دار
the scale preponderates کفه ترازو پایین میرود
tongues شاهین ترازو بر زبان اوردن
transparent برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparently برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
balance تراز شدن متعادل کردن ترازو
balances تراز شدن متعادل کردن ترازو
leaving files open به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
his parentage isunknown اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
tick mark علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
self adjusting بخودی خود میزان شونده خود میزان
it is past all hope جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
isobath خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
auxiliary contours خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
it is inexpedient to reply پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
depth contour خطوط میزان منحنی عمق میزان منحنی عمق اب
yardsticks میزان
weight میزان
yardstick میزان
measure میزان
scalage میزان
criterion میزان
balances میزان
rhythms میزان
rhythm میزان
adjustment میزان
adjustments میزان
librae میزان
amounts میزان
balance میزان
units میزان
amount میزان
unit میزان
amounted میزان
amounting میزان
libra میزان
infiltration rate میزان
meters میزان
rate میزان
noise level میزان خش
meter میزان
levels میزان
volume میزان
leveled میزان
level میزان
volumes میزان
scales میزان
levelled میزان
At the rate of . On a scale of . به میزان
metre میزان
rates میزان
metres میزان
ratings میزان عوارض
lapse rate میزان افت
standardization میزان کردن
par میزان متوسط
remedying درمان میزان
remedy درمان میزان
failure rate میزان خرابی
remedies درمان میزان
watermark تعیین میزان مد اب
watermarks تعیین میزان مد اب
hygrometer میزان الرطوبه
barometer میزان الهواء
speeds میزان شتاب
speeding میزان شتاب
speed میزان شتاب
incidence میزان بروز
barometers میزان الهواء
knock rating میزان بهسوزی
evaporimter میزان تبخیر
tuning indicator میزان نما
remedied درمان میزان
kiffa australis بتا- میزان
tuner میزان کننده
effectiveness میزان تاثیر
to figure up مبلغ یا میزان
torsion balance میزان ت_نش
adjust میزان کردن
adjusting میزان کردن
tuning میزان سازی
module اندازه میزان
adjusts میزان کردن
humidity میزان رطوبت
performances میزان کارائی
survival rate میزان ماندگاری
tuner میزان ساز
tuners میزان کننده
tuners میزان ساز
gradient میزان شیب
gradients میزان شیب
goodness of fit میزان انطباق
expenditure میزان مصرف
modules اندازه میزان
rating میزان عوارض
isometrics دارای یک میزان
isometric دارای یک میزان
precipitation میزان رطوبت
precipitation میزان بارندگی
performance میزان کارائی
calorimeter میزان الحراره
delta librae دلتا- میزان
availability میزان دسترسی
meters مقیاس میزان
meter مقیاس میزان
degree of risk میزان خطر
consumption rate میزان مصرف
rate of output میزان تولید
degree of protection میزان حفافت
rate of turn میزان گردش
sprinkling میزان اندک
rate of spending میزان مخارج
demand surface میزان تقاضا
collimate میزان کردن
collision rate میزان برخورد
measure واحد میزان
Richter Scale میزان ریشتر
conductance میزان هدایت
rate of loading میزان بارگذاری
rate of flow میزان جریان
rate of climb میزان صعود
tune میزان کردن
damage criteria میزان خسارات
damage criteria میزان ضایعات
tempo میزان سرعت
data rate میزان داده
focussing میزان کردن
focusses میزان کردن
focussed میزان کردن
focuses میزان کردن
focused میزان کردن
focus میزان کردن
tunes میزان کردن
quantity discount میزان تخفیف
contour line خط میزان منحنی
rain glass میزان الهوا
volumes تعداد میزان
volume تعداد میزان
tempos میزان سرعت
aligns میزان کردن
aligning میزان کردن
aligned میزان کردن
align میزان کردن
rain glass میزان سنج
credit rating میزان اعتبار
decrement میزان کاهش
line of cerdit میزان اعتبار
amount مقدار میزان
sensitivities میزان حساسیت
adjustment میزان کردن
quantum درجه میزان
tuned میزان شده
allowance میزان مجاز
amounted مقدار میزان
amounting مقدار میزان
education stand میزان تحصیلات
shear modulus میزان سختپایی
admission rate میزان پذیرش
tuning meter میزان سنج
setscrew پیچ میزان
turbidity میزان کدری
alpha librae الفا- میزان
amounts مقدار میزان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com