Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
natural ground level
تراز زمین طبیعی
original ground level
تراز زمین طبیعی
Other Matches
ground level
تراز زمین
contours
خطوط تراز زمین
original ground
زمین طبیعی
natural ground
زمین طبیعی
ground plans
نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
ground plan
نقشهای که هم تراز زمین باشد طرح عمومی
hypsometry
پیمایش ارتفاعهای روی زمین نسبت به تراز دریا
seepage of oil
تراوش طبیعی نفت در روی زمین
geophysics
علم اوضاع بیرونی و طبیعی زمین
landform
تغییرات سطح زمین در اثرعوامل طبیعی
physiocracy
حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
camper level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
bubble level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
spirit level
تراز
[تراز حبابی]
[ابزار]
[ساخت و ساختمان]
the lie of the land
وضع یا کیفیت طبیعی زمین وضع
storage level
تراز ذخیره تراز مخزن
contours
خطوط تراز یا منحنیهای تراز
physiographic
وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
naturalism
فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
levelled
تراز کردن تراز
level
تراز کردن تراز
levels
تراز کردن تراز
leveled
تراز کردن تراز
feelings indigenous to man
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
map plane
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
spirit levels
تراز
spirit level
تراز
site
تراز
graphical site table
خط کش تراز
levelling straightedge
خط کش تراز
balancing
تراز
level with each other
در یک تراز
flushing
تراز
flushes
تراز
levels
هم تراز
sites
تراز
flush
تراز
sited
تراز
surface plate
تراز
water level
تراز اب
levelled
تراز
levelled
هم تراز
quadrant
تراز
degenerate
هم تراز
level
تراز
degenerated
هم تراز
bottom level
تراز کف
degenerating
هم تراز
leveled
تراز
leveled
هم تراز
levels
تراز
level
هم تراز
balance
تراز
yokefellow
هم تراز
balances
تراز
degenerates
هم تراز
f. with the woll
تراز
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
slights
تراز کردن
justifying
هم تراز کردن
level
تراز بنایی
trophic level
تراز خوراکی
balance sheet
تراز نامه
slights
تراز لاغر
balance sheets
تراز نامه
trial balance
تراز ازمایشی
maximum water level
بیشینه تراز
induction balance
تراز القا
white level
تراز سفید
left justified
هم تراز شده از چپ
levelled
تراز بنایی
contourline
منحنی تراز
levels
تراز بنایی
balances
تراز همیاری
visible balance
تراز مرئی
water level recorder
تراز نگار اب
balance
تراز همیاری
visible balance
تراز اشکار
water level observation
بررسی تراز اب
justifies
هم تراز کردن
left justify
هم تراز کردن از چپ
level buble
حباب تراز
level surface
سطح تراز
leveling
تراز کردن
levelling staff
شاخص تراز
leveled
تراز بنایی
justify
هم تراز کردن
water level gage
تراز سنج
elevation quadrant
تراز ربعی
align
هم تراز کردن
aligned
هم تراز کردن
aligning
هم تراز کردن
aligns
هم تراز کردن
builder's level
تراز بنائی
fermi characteristic energy level
تراز فرمی
fermi level
تراز فرمی
angle of site
زاویه تراز
cash balance
تراز نقدی
degenerate orbitals
اوربیتالهای هم تراز
aligning edge
لبه هم تراز
aligner
هم تراز کننده
level to
تراز کردن
permanent water level
تراز پیوسته اب
acceptor level
تراز گیرنده
abnormal water level
تراز استثنائی آب
on a par
دریک تراز
blacker than black
تراز فراسیاه
black level
تراز سیاه
balance of payments
تراز پرداختها
balances of payments
تراز پرداختها
site scale
طبله تراز
contour lines
منحنی تراز
elevation quadrant
تراز تیر
balance of trade
تراز تجاری
balance of trade
تراز بازرگانی
power level
تراز توان
position angle
زاویه تراز
platen
میز تراز
balance coil
پیچک تراز
energy level
تراز انژی
energy level
تراز انرژی
background level
تراز زمینه
storage level
تراز خزانه
exceptional water level
تراز استثنایی اب
excitation state
تراز تحریک
quadrantal
مربوط به تراز
equals
هم تراز کردن
slight
تراز کردن
spirit levels
تراز حبابدار
gunner's quadrant
تراز ربعی
compensation level
تراز موازنه
spirit level
تراز حبابدار
rotational level
تراز چرخشی
resonance state
تراز تشدیدی
slighted
تراز لاغر
slighted
تراز کردن
slighter
تراز لاغر
slighter
تراز کردن
slightest
تراز لاغر
slightest
تراز کردن
contour line
منحنی تراز
even
تراز مساوی
slighting
تراز لاغر
normal water level
تراز بهنجار اب
slight
تراز لاغر
normal energy level
تراز متعارفی
behinds
عقب تراز
behind
عقب تراز
cross level buble
حباب تراز
builder level
تراز بنایی
ground state
تراز اصلی
equal
هم تراز کردن
equaled
هم تراز کردن
slighting
تراز کردن
cross level
تراز کردن
allowable level
تراز مجاز
equalling
هم تراز کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com