English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
surveyor's level تراز مساحی یا پیمایش
Other Matches
hypsometry پیمایش ارتفاعهای روی زمین نسبت به تراز دریا
free form نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
spirit level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
bubble level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
camper level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
level تراز [تراز حبابی] [ابزار] [ساخت و ساختمان]
contours خطوط تراز یا منحنیهای تراز
storage level تراز ذخیره تراز مخزن
surveys مساحی
surveying مساحی
plumbing مساحی
surveyed مساحی
survey مساحی
geodesy مساحی
perambulation مساحی
band chain زنجیر مساحی
horizontal taping مساحی افقی
levelling rod دستک مساحی
measuring chain زنجیر مساحی
geodesy علم مساحی
surveys مساحی کردن
surveyor's chain زنجیر مساحی
measuring tape نوار مساحی
surveyed مساحی کردن
chain زنجیر مساحی
chains زنجیر مساحی
survey مساحی کردن
level تراز کردن تراز
leveled تراز کردن تراز
levelled تراز کردن تراز
levels تراز کردن تراز
geodesist متخصص علم مساحی
surveying مساحی نقشه برداری
prospects اکتشاف کردن مساحی
prospecting اکتشاف کردن مساحی
prospected اکتشاف کردن مساحی
circumferentor زاویه سنج مساحی
surveys زمین پیمایی مساحی
surveyed زمین پیمایی مساحی
geodesy مساحی کردن زمین
geodetic مربوط به مساحی خط اقصر
topography مکان نگاری مساحی
double tape نوار مساحی مضاعف
survey زمین پیمایی مساحی
prospect اکتشاف کردن مساحی
fanion پرچم مساحی ونقشه برداری
survey پیمایش
scanned پیمایش
scans پیمایش
scan پیمایش
scan line خط پیمایش
scale factor پیمایش
traversal پیمایش
scaling پیمایش
surveys پیمایش
mensuration پیمایش
surveyed پیمایش
scan area ناحیه پیمایش
traverses پیمایش کردن
scan path مسیر پیمایش
spanless پیمایش ناپذیر
traversing پیمایش کردن
immeasurability پیمایش ناپذیری
directional traverse پیمایش سمتی
immeusurableness پیمایش ناپذیری
traverse leg شاخه پیمایش
closing بستن پیمایش
closed traverse پیمایش بسته
mensurability پیمایش پذیری
optical scanning پیمایش نوری
fathomable قابل پیمایش
fathomable پیمایش پذیر
traverse leg ساق پیمایش
gaugeable پیمایش پذیر
traverse پیمایش کردن
traversed پیمایش کردن
open travers پیمایش باز
traverse station ایستگاه پیمایش
padding پیمایش لایه گذاری
geodetically موافق قاعده پیمایش
traverse حرکت سمتی پیمایش
traversed حرکت سمتی پیمایش
cursive scanning پیمایش با یک ترمینال ویدئویی
traverses حرکت سمتی پیمایش
traversing حرکت سمتی پیمایش
immeasurable پیمایش ناپذیر بیکران
traingulation پیمایش بوسیله مثلثات
traverseal عمل طی کردن پیمایش
triangulation تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
heliometer الت پیمایش قطر خورشید
backtracking عمل پیمایش معکوس یک لیست
immeasurably بطور غیر قابل پیمایش
tachymeter دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
closing azimuth error اشتباه گرای بستن پیمایش
coherence فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
chain survey پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
mensurable قابل پیمایش واندازه گیری پیمودنی
thunderscan یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
traingulation تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
refresh display cycle زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
heliometry پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
opisometer الت پیمایش خطهای خمیده که دارای چرخی است و ان چرخ روی پیچی می غلتد
map plane سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
background noise در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
sites تراز
site تراز
sited تراز
spirit levels تراز
spirit level تراز
balancing تراز
bottom level تراز کف
balance تراز
graphical site table خط کش تراز
balances تراز
level with each other در یک تراز
levelling straightedge خط کش تراز
f. with the woll تراز
degenerating هم تراز
flushing تراز
leveled هم تراز
leveled تراز
surface plate تراز
water level تراز اب
quadrant تراز
level هم تراز
level تراز
degenerate هم تراز
yokefellow هم تراز
degenerated هم تراز
degenerates هم تراز
levelled تراز
flush تراز
levels هم تراز
levels تراز
flushes تراز
levelled هم تراز
trophic level تراز خوراکی
fermi characteristic energy level تراز فرمی
fermi level تراز فرمی
water level observation بررسی تراز اب
degenerate orbitals اوربیتالهای هم تراز
trial balance تراز ازمایشی
energy level تراز انژی
cross level buble حباب تراز
energy level تراز انرژی
exceptional water level تراز استثنایی اب
elevation quadrant تراز تیر
visible balance تراز مرئی
storage level تراز خزانه
visible balance تراز اشکار
site scale طبله تراز
gunner's quadrant تراز ربعی
excitation state تراز تحریک
elevation quadrant تراز ربعی
water level gage تراز سنج
rotational level تراز چرخشی
resonance state تراز تشدیدی
levelling staff شاخص تراز
position angle زاویه تراز
platen میز تراز
maximum water level بیشینه تراز
permanent water level تراز پیوسته اب
builder level تراز بنایی
normal energy level تراز متعارفی
normal water level تراز بهنجار اب
on a par دریک تراز
level surface سطح تراز
level buble حباب تراز
level to تراز کردن
white level تراز سفید
ground state تراز اصلی
quadrantal مربوط به تراز
power level تراز توان
water level recorder تراز نگار اب
induction balance تراز القا
left justified هم تراز شده از چپ
left justify هم تراز کردن از چپ
justifying هم تراز کردن
aligner هم تراز کننده
aligning edge لبه هم تراز
allowable level تراز مجاز
angle of site زاویه تراز
leveling تراز کردن
background level تراز زمینه
justify هم تراز کردن
equalling هم تراز کردن
equalled هم تراز کردن
balance of trade تراز بازرگانی
balance of trade تراز تجاری
equaling هم تراز کردن
equaled هم تراز کردن
equal هم تراز کردن
acceptor level تراز گیرنده
slight تراز لاغر
abnormal water level تراز استثنائی آب
balance sheet تراز نامه
balance sheets تراز نامه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com