English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
pmos ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
Other Matches
cmos روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
phototransistor نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
metallic oxide semiconductor نیمه هادی اکسید فلزی
transistor ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
transistors ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
complementary metal oxide semiconductor نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
dtl Logic Transistor Diod منطق میکروالکترونیکی که براتصالات میان دیودهای نیمه هادی و ترانزیستور استواراست
oxide روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxides روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
fet Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
ebam Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
npn transistor طرح ترانزیستور و قط بی با نیمه هادی نوع P برای پایه و نوع n برای collector و emither
solid state نیمه هادی
semi conductor نیمه هادی
semicinductor نیمه هادی
semiconductor device دستگاه نیمه هادی
solid state cartridge کارتریج نیمه هادی
semiconductor memory حافظه نیمه هادی
p type semiconductor نیمه هادی نوع "پی "
n type semiconductor نیمه هادی نوع N
gallium arsenide قطعه نیمه هادی
semiconductor storage حافظه نیمه هادی
integrate semiconductor circuit مدار نیمه هادی مجتمع
solid-state مربوط به وسایل نیمه هادی
low gap semiconductor نیمه هادی با فاصله انرژی کوچک
insulate مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulates مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulating مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
random حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
wafers تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
randomly حرکت نامنظم الکترونها در داخل یک نیمه هادی
wafer تکه کاملی از ماده نیمه هادی تک بلوری
photoresist فرایند بکار برده شده در تولیددستگاههای نیمه هادی
jumbo chip مدار مجتمع که از مهر نیمه هادی استفاده میکند
transistor وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
transistors وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند.
diode دیور نیمه هادی که در صورت اعمال جریان نور منتشرمیکند
led دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند
silicon محل پایه تولید کنندگان قط عات نیمه هادی آمریکا در california
silicon عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC
lighted دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
light دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
lightest دیود نیمه هادی که در اثر اعمال جریان نور منتشر میکند.
field emission پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
microchip مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
masks طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
mask طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
microchips مداری ه تمام قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک قطعه نیمه هادی قرار دارند با روشهای حکاکی و فرآیندهای شیمیایی
integrated circuit مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
pnp transistor emiher آن از نوع نیمه هادی P هستند و base آنها نوع n است
varistor مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
solid-state وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
p channel mos تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
mos روش تولید و طراحی برای مدارهای مجتمع خاص با استفاده از هادیهای آهنی و اکسی روی نیمه هادی . و نیز مراجعه شود به MOSFET
metal oxide semiconductor روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
die قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
overlap نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
chip وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chips وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
superconductor خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductors خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductive خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی
conductor rail ریل هادی شمش هادی
shield هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
interlap چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
seahorses رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorse رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
homing phase مرحلهای از پرواز موشک هدایت شونده بین نیمه مسیرو نزدیک هدف
semipublic نیمه عمومی نیمه دولتی
semilustrous نیمه درخشان نیمه مجلل
splicing نیمه نیمه رویهم گذاشتن
spliced نیمه نیمه رویهم گذاشتن
imbricate نیمه نیمه روی هم گذاشتن
splices نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice نیمه نیمه رویهم گذاشتن
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
photoconductive هادی حساس نسبت به نور هادی نور
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
deceleron شهپری که بصورت نیمه هی بالایی و پایینی جدا میشود
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
board وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
boarded وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
half life نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
circuit وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
electroluminescent صفحه نمایش مسط ح و سبک که از دو قطعه شیشه پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط لایه نازک گاز که در صورت سیگنال الکتریکی به آن اصابت کند روشن میشود
cards کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
from mid may to mid june از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
halts وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
electric conductor هادی
guides هادی
cabled هادی
leads هادی
steerer هادی
lead هادی
director هادی
cable هادی
guide هادی
guided هادی
directors هادی
leading line خط هادی
conductors هادی
directorial هادی
conductor هادی
ductile هادی
semifinal مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
superconductors فوق هادی
water main لوله هادی اب
superconductor فوق هادی
lead کابل هادی
lizards بند هادی
leads غلاف هادی
leads سبقت هادی
directrix هادی خط راهنما
guide vane تیغه هادی
ideal conductor هادی ایده ال
directing staff ستاد هادی
director sight دوربین هادی
lizard بند هادی
bus bar ریل هادی
lead غلاف هادی
wireway سیم هادی
conductor resistance مقاومت هادی
conducting staff ستاد هادی
superconducter مافوق هادی
circuit line هادی جریان
guide flag پرچم هادی
guide bank دیوار هادی سد
conductor current جریان هادی
vascular tissue بافت هادی
conductor rail شینه هادی
directress هادی خط راهنما
valve guide هادی سوپاپ
electric conductor هادی برق
twin conductor هادی دوبل
lead سبقت هادی
conductive silver نقره هادی
electric conductor هادی الکتریسیته
light pipe هادی نور
single core هادی تک رشتهای
duct لوله هادی
dredging ladder هادی سطل
heat conductor هادی حرارت
conductor هادی رسانا
noninductive غیر هادی
conductor سیم هادی
conductors سیم هادی
water mains لوله هادی اب
internal conductor سیم هادی
conductors هادی رسانا
leads کابل هادی
single conductor هادی تک رشتهای
light guide هادی نور
light quide هادی نور
lead in مدار هادی اشتعال
current carring wire سیم هادی جریان
port شیار هادی دهانه
ohmage مقاومت هادی برق
wire هادی فلزی نازک
nozzle guide vane تیغههای هادی یا راهنما
wires هادی فلزی نازک
nonconductor جسم غیر هادی
polestar هادی مورد توجه
insulated conductor هادی عایق شده
superconducting computers کامپیوترهای مافوق هادی
photoconductor هادی حساس نسبت به نور
conductor وسیله هادی اجرا کننده
guides post نفر هادی مستقر شوید
conductors وسیله هادی اجرا کننده
wave guide هادی برای تابشهای الکترومگنتیک
quadrattrix راهنمای تربیع منحنی هادی
beamrider موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
maces نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
mace نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
conductors هادی جریان برق رشته سیم
electric حرکت شدید بار الکتریکی در یک هادی
currents حرکت قط عات بار دار در یک هادی
nonsparking ضد تولید جرقه غیر هادی الکتریسیته
conductor هادی جریان برق رشته سیم
current حرکت قط عات بار دار در یک هادی
double تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
variable camber سطوح هادی گاز به داخل توربین
diathermic هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
doubled up تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
doubled تخته مداریکه هر دو سوی آن هادی باشد
diathermanous هادی اشعه حرارتی ماوراء قرمز
coupler وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
cladding ماده محافظت کننده اطراف یک هسته هادی
bathyconductograph وسیله اندازه گیری میزان هادی بودن اب
conductors مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
leader هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
leaders هادی راهنما فرمانده گروه یا یکان کوچک
conductor مادهای مثل فلز که هادی الکتریسیته است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com