English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
air core transformer ترانسفورماتور با هسته هوایی
Other Matches
transformer core هسته ترانسفورماتور
yoke هسته ترانسفورماتور
air cored coil بوبین با هسته هوایی
air core chuke پیچک با هسته هوایی
nucleole جسمی که در درون هسته یاخته ها یافت میشود هسته هسته
power transformer ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
coupling transformer ترانسفورماتور تزویج ترانسفورماتور پیوست
insulated instrument transformer ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
karyology هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
shields هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shield هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
nuclide کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
closed cycle reactor system در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
nucleon اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
nuclear magnetic resonance تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته
magnetic nuclear resonance تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
transformer voltage ولتاژ ترانسفورماتور
oil filled transformer ترانسفورماتور روغنی
single phase transformer ترانسفورماتور یک فاز
mains trensformer ترانسفورماتور شبکه
filament transformer ترانسفورماتور فیلامان
feedback transformer ترانسفورماتور فیدبک
spilt core type transformer ترانسفورماتور انبری
converter station پست ترانسفورماتور
high power transformer ترانسفورماتور قدرت
voltage transformer ترانسفورماتور ولتاژ
three phase transformer ترانسفورماتور سه فاز
current transformer ترانسفورماتور جریان
transformer station پست ترانسفورماتور
transformer capacity فرفیت ترانسفورماتور
auto transformer اتو- ترانسفورماتور
input transformer ترانسفورماتور اولیه
transformer oil روعن ترانسفورماتور
transformer coupling پیوست ترانسفورماتور
transformer مبدل ترانسفورماتور
transformer kiosk کیوسک ترانسفورماتور
transformer equation معادله ترانسفورماتور
transformers مبدل ترانسفورماتور
transformer efficiency راندمان ترانسفورماتور
transformer switch کلید ترانسفورماتور
transformer yoke یوغ ترانسفورماتور
transducer ورارسان ترانسفورماتور
transformer cell سلول ترانسفورماتور
boostes transformer ترانسفورماتور کمکی
transformer column ساق ترانسفورماتور
transformer terminal ترمینال ترانسفورماتور
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
light transformer ترانسفورماتور برای مقاصدروشنایی
transformers تغییر دهنده ترانسفورماتور
main coupling transformer ترانسفورماتور پیوست شبکه
low voltage transformer ترانسفورماتور فشار ضعیف
measuring transformer ترانسفورماتور اندازه گیری
low voltage regulating transformer ترانسفورماتور تنظیم فشارضعیف
transformer cooling system سیستم سردکنندگی ترانسفورماتور
instrument transformer ترانسفورماتور اندازه گیری
instrument autotransformer ترانسفورماتور اندازه گیری
intermediate transformer مبدل یا ترانسفورماتور میانی
transformer coil سیم پیچ ترانسفورماتور
bell transformer ترانسفورماتور زنگ اخبار
multiphase transformer ترانسفورماتور چند فازه
transformer connecting group گروه اتصال ترانسفورماتور
transformer winding سیم پیچی ترانسفورماتور
low frequency transformer ترانسفورماتور فرکانس پایین
bushing current transformer ترانسفورماتور جریان میانگذر
transformer تغییر دهنده ترانسفورماتور
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
measuring transformer meter کنتور با ترانسفورماتور اندازه گیری
welding transformer ترانسفورماتور جوشکاری ترانس جوش
step down کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air material ماتریل هوایی وسایل هوایی
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
air photographic شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
airlift capacity مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
air survey photography عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
atom هسته
atoms هسته
stone هسته
necleus هسته
membranes هسته
air core بی هسته
kernel هسته
nuclel هسته ها
kernels هسته
center web هسته
stoning هسته
stones هسته
membrane هسته
nucleus هسته
cores هسته
magnet core هسته
core هسته
seedless بی هسته
nuclei هسته
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
nuclear size اندازه هسته
nucleonics هسته شناسی
nuclear radius شعاع هسته
nucleate دارای هسته
solenoid core هسته سولنئید
magnet core هسته اهنربا
nuclear magneton مگنتون هسته
stable nucleus هسته پایدار
magnetic core هسته مغناطیسی
macronucleus هسته بزرگتر
luminescent center هسته لومینسانس
iron core هسته اهن
laminated core هسته متورق
micronucleus خرد هسته
secure kernel هسته امن
magnet yoke هسته اهنربا
nuclear electron الکترون هسته
nuclear charge بار هسته
magnet core هسته مغناطیسی
pulvinar هسته بالشتک
red nucleus هسته قرمز
nutlet هسته کوچک
nucellus هسته تخم چه
mesoplast هسته یاخته
coil core هسته بوبین
condensation nucleus هسته چگالش
core gap چاک هسته
core hole سوراخ هسته
core iron اهن هسته
nuclei لب هسته مرکزی
core loss اتلاف هسته
nucleus لب هسته مرکزی
core nail سوزن هسته
core oven کوره هسته
core pin خار هسته
core هسته سنگ
core هسته یا دیوارهستهای
nucleophile هسته دوست
atomic power station [plant] نیروگاه هسته ای
nuclear power plant نیروگاه هسته ای
nuclear power station نیروگاه هسته ای
arcuate nucleus هسته کمانی
armature core هسته ارمیچر
atomic nucleus هسته اتم
binuclear دارای دو هسته
binucleate دارای دو هسته
binucleated دارای دو هسته
caudate nucleus هسته دمی
cherry pit هسته گیلاس
stoned هسته درآورده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com