Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 185 (2 milliseconds)
English
Persian
cross traverse
تراورس عرضی
Other Matches
crossbars
خط عرضی صلیب میله عرضی
crossbar
خط عرضی صلیب میله عرضی
crossarm
تراورس
trimmed joist
تراورس
sleeper
تراورس
sleepers
تراورس
railway sleeper
تراورس
sinter
تراورس
hand traverse
تراورس با دست
grooved sleeper
تراورس شیاردار
stringer
تراورس عمودی
longitudinal sleeper
تراورس طولی
stringers
تراورس عمودی
traverse
تراورس عبور کمربندکوهنوردی
traversing
تراورس عبور کمربندکوهنوردی
traverses
تراورس عبور کمربندکوهنوردی
traversed
تراورس عبور کمربندکوهنوردی
transect
بطور عرضی برش کردن برش عرضی کردن
lateral
عرضی
cross
عرضی
crossbar
خط عرضی
crosser
عرضی
traversing
عرضی
crosses
عرضی
traverses
عرضی
traversed
عرضی
crossest
عرضی
traverse
عرضی
crossbars
خط عرضی
transverse
عرضی
lateral forces
نیروهای عرضی
lateral shifts
تغییرات عرضی
cross piece
تیر عرضی
cross linking
اتصال عرضی
cross feed
تغذیه عرضی
cross hole
سوراخ عرضی
lateral stability
پایداری عرضی
cross fall
شیب عرضی
lateral route
جاده عرضی
cross roll
نورد عرضی
transverse plane
صفحه عرضی
horizontal plane
صفحه عرضی
athwart
به طور عرضی
deflection sweep
درو عرضی
crossed belt
تسمه عرضی
transverse wave
موج عرضی
cross trail
جاده عرضی
cross section
نیمرخ عرضی
cross section
برش عرضی
cross section
مقطع عرضی
lateral tell
سبقت عرضی
latitude band
کمربند عرضی
latitude band
نوار عرضی
transverse crack
ترک عرضی
transverse fault
گسل عرضی
transverse joint
درز عرضی
transverse reinforcement
ارماتور عرضی
transverse scale
مقیاس عرضی
transverse section
مقطع عرضی
transverse stress
تنش عرضی
transverse valley
دره عرضی
traversing fire
اتش عرضی
trimmed joist
تیر عرضی
transverse bulkhead
تیغه عرضی
transverse bracing
تقویت عرضی
transverse axis
محور عرضی
leak coil
بوبین عرضی
northing
مختصات عرضی
radial load
بار عرضی
radial play
بازی عرضی
shape of cross section
نیمرخ عرضی
sag rod
مهار عرضی
sides way
نوسان عرضی
square ball
پاس عرضی
transection
برش عرضی
transversal section
برش عرضی
transversal wave
موج عرضی
transverse acceleration
شتاب عرضی
sagrod
مهار عرضی
cross cut
برش عرضی
profiles
مقطع عرضی
profiling
مقطع عرضی
frame
دنده عرضی
phenomenal
عارضی عرضی
phenomenally
عارضی عرضی
axis
خط طولی یا عرضی
baselinesman
خط نگهدار خط عرضی
abeam
جهت عرضی
accidentalism
فلسفه عرضی
accidents
صفت عرضی
accidentalism
فلسفهء عرضی
profiled
مقطع عرضی
accident
صفت عرضی
profile
مقطع عرضی
cross compartment
دهلیز عرضی
cross brace
مهار عرضی
timber
دنده عرضی
cross brace
گیره عرضی
cross head
تیر عرضی
cross beam
تیر عرضی
collateral ganglia
عقدههای عرضی
northing
محور عرضی نقشه
counter-brace
تیر تقویت عرضی
traverse
حرکت عرضی یا مورب
traversed
حرکت عرضی یا مورب
cross section
سطح مقطع عرضی
traverses
حرکت عرضی یا مورب
section of valley
نیمرخ عرضی دره
valley cross section
نیمرخ عرضی دره
swinging of flow
نوسانات عرضی جریان
cross-aisle
[گوشواره عرضی کلیسا]
y axis
محور عرضی مختصات
shrouds
بکسلهای عرضی ناو
accidental
غیر مترقبه عرضی
transverse test specimen
نمونه ازمایش عرضی
brace
تیر تقویت عرضی
braced
تیر تقویت عرضی
transverse fatigue test
ازمایش خستگی عرضی
transverse conductance
مقدار هدایت عرضی
transverse cardan shaft
محور کاردان عرضی
transverse bending test
ازمایش خمش عرضی
transection
برش یا مقطع عرضی
thwart
نشیمنگاه عرضی قایق
cross-tree
[رابط عرضی دکلها]
traversing
حرکت عرضی یا مورب
cross barred
دارای میلههای عرضی
career courses
دورههای عرضی نظامی
enfilade
درو عرضی کردن
crossrial carriage
پاگیر تیر عرضی
cross sectional area
سطح مقطع عرضی
cross sectional data
دادههای برش عرضی
crossing target
هدفهای متحرک عرضی
cross slide
کشوی لغزنده عرضی
broadside aerial
تشعشع کننده عرضی
cross wall
دیوار پلهای عرضی
cross tree
رابط عرضی دکلها
backward pass
پاس عرضی یا به عقب
rafters
تیر عرضی طاق
rafter
تیر عرضی طاق
cross level buble
حباب تراز عرضی
latitude band
نوار عرضی زمینی
cross hole nut
مهره با سوراخ عرضی
thwarted
نشیمنگاه عرضی قایق
cross-gable
[سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
cross folding test
ازمایش چین خوردگی عرضی
cross trail
جاده سرتاسری عرضی در منطقه
broad beam headlamp
نور افکن با تشعشع عرضی
head string
خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
lateral tell
پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی
keel
ستون عرضی مرکزی ناو
keels
ستون عرضی مرکزی ناو
balkline
خط عرضی روی میز بیلیارد
terete
استوانهای شکل در برش عرضی
I have nothing more to say .
دیگر عرضی نیست ( ندارم )
tumple
گردش حول محور عرضی
balk
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
Could I have a word with you ?
عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
toggle
میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
toggles
میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
balked
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balking
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
frame
قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
stocked
ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
stock
ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
baulks
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulking
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balks
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balkline spot
نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
baulked
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
phugoid oscillation
نوسانهای با پریود طولانی هواپیما حول محور عرضی
ante-chapel
[قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
fishbone mine
سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
warping
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
pitch control
کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
bye
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
byes
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
cross tell
پخش اخبار به طور عرضی توزیع اخبار دریک سطح فرماندهی
nose up
چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
orifice meter
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
Moghat
مقات
[نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
Dudley carpet
فرش سفارشی ایرانی دادلی
[مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
canards
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com