Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
Other Matches
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest)
<idiom>
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
double coincidence of wants
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the game
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
patulousness
بازی
solitaires
تک بازی
solitaire
تک بازی
falconine
بازی
openness
بازی
sportiveŠetc
بازی کن
homes
بازی
home
بازی
hopscotch
بازی لی لی
plain dealing
بازی
gaming
بازی
action
بازی
actions
بازی
basics
بازی
watermanship
اب بازی
basic
بازی
plays
بازی
play
بازی
fun
بازی
dibasic
دو بازی
playing
بازی
clearance
بازی
slackness
بازی
grey hound
سگ بازی
played
بازی
partie
بازی
game
بازی
jiggery-pokery
حقه بازی
paraphrased
بازی با الفاظ
paraphrase
بازی با الفاظ
dib
تیله بازی
paraphrasing
بازی با الفاظ
bowl
بازی بولینگ
playing field
زمین بازی
play-acting
تو بازی رفتن
paraphrases
بازی با الفاظ
bowls
بازی بولینگ
party politics
حزب بازی
badminton
بازی بدمینتون
play-acting
بازی کردن
dangerous play
بازی خطرناک
play-acts
تو بازی رفتن
cunningly
به حیله بازی
dib
قاپ بازی
toy
اسباب بازی
sodomyh
بچه بازی
toy
بازی کردن
toys
اسباب بازی
toys
بازی کردن
crampet game
بازی شطرنج
play-acted
تو بازی رفتن
conjury
شعبده بازی
miscast
بد بازی کردن
play-acted
بازی کردن
play-act
تو بازی رفتن
play-acts
بازی کردن
four handed game
بازی چهارنفره
stick
چوب بازی
pyrotechny
فن اتش بازی
quackery
حقه بازی
sport
بازی شوخی
quiot
لیس بازی
sported
بازی شوخی
sports
بازی شوخی
radial play
بازی عرضی
radial play
بازی شعاعی
red tapery
قرطاس بازی
playtime
هنگام بازی
rooker
یکجورکفش یخ بازی
catch
بازی دستش ده
bump
بازی کردن
puppetry
عروسک بازی
fornication
جنده بازی
flimflam
حقه بازی
croquet
بازی کروکه
pugilism
بوکس بازی
fitting clearance
بازی مناسب
mime
لال بازی
mimed
لال بازی
mimes
لال بازی
miming
لال بازی
first hand
نخستین بازی کن
puppet show
خیمه شب بازی
threesome
بازی سه نفری
threesomes
بازی سه نفری
puppetry
خیمه شب بازی
rope dancing
بند بازی
skittle
بازی تفریح
acrobatics
بند بازی
sheep's eyes
نظر بازی
playing field
میدان بازی
pyrotechnic display
اتش بازی
playing fields
میدان بازی
playing fields
زمین بازی
double dealing
حقه بازی
hocus-pocus
حقه بازی
volleyball
بازی والیبال
shell game
گردو بازی
doubles
بازی دوبل
doll play
عروسک بازی
To be acting. To put it on .
رل بازی کردن
bowling
بازی بولینگ
field of play
زمین بازی
rope dancing
ریسمان بازی
ropery
طناب بازی
favoritism
پارتی بازی
trickery
حیله بازی
gambling
قمار بازی
checkers
بازی چکرز
play on words
<idiom>
بازی با کلمات
solitaire
بازی یک نفره
solitaires
بازی یک نفره
squib
اتش بازی
squibs
اتش بازی
play-act
بازی کردن
dibs
بازی نرد
doubled
بازی دوبل
acrobatism
ریسمان بازی
trapze
بند بازی
acrobacy
بند بازی
tooth clearance
بازی دندانه
achate
مهرهء بازی
chicaneries
حیله بازی
chicanery
حیله بازی
basketball
بازی بسکتبال
golfing
بازی گلف
trick
شعبده بازی
tricked
شعبده بازی
tricking
شعبده بازی
sporting
بازی دوست
handout
نوبت بازی
trickiness
حقه بازی
active sodomy
بچه بازی
tricksy
بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
surf riding
موج بازی
doubled up
بازی دوبل
fencing
ششمشیر بازی
swordsmanship
شمشیر بازی
war game
بازی جنگ
wargaming
بازی جنگ
taw
مهره بازی
team game
بازی گروهی
agiotage
سفته بازی
bandied
چوگان بازی کچ
bandies
چوگان بازی کچ
bandy
چوگان بازی کچ
bandying
چوگان بازی کچ
actuble
بازی کردن
handouts
نوبت بازی
polo
چوگان بازی
cogs
حقه بازی
skiing
اسکی بازی
skate
بازی تهاجمی
skated
بازی تهاجمی
playgrounds
زمین بازی
skates
بازی تهاجمی
playground
زمین بازی
video game
بازی دیدنی
video games
بازی دیدنی
sharp practice
حقه بازی
the game is up
بازی تمام شد
the game is up
بازی باخت
the social evil
جنده بازی
hawking
قوش بازی
three knights' game
بازی سه اسب
stanzas
بخشی از بازی
stanza
بخشی از بازی
power games
بازی قدرتی
hustle
بازی هشیارانه
hustled
بازی هشیارانه
hustles
بازی هشیارانه
hustling
بازی هشیارانه
to make a goal
یک بازی بردن
cage
بازی بسکتبال
cages
بازی بسکتبال
to keep score
بازی رانگاهداشتن
rugby
بازی رگبی
the fancy
مشت بازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com