Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (6 milliseconds)
English
Persian
snowdrift
تره تیزک سنگی
snowdrifts
تره تیزک سنگی
Other Matches
stela
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stele
ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
peppergrass
تره تیزک
cress
تره تیزک رشاد
brooklime
تره تیزک ابی
garden cress
تره تیزک شاهی
lithoprint
با چاپ سنگی چاپ کردن عکس از روی چاپ سنگی برداشتن
clapper bridge
پل سنگی
barrier reef
سد اب سنگی
equiponderance
هم سنگی
stoney
سنگی
monolithic
تک سنگی
rock fill dam
سد سنگی
petrous
سنگی
petrolsal
سنگی
petrean
سنگی
lithic
سنگی
stony
سنگی
lithoid
سنگی
autography
چاپ سنگی
stone work
کار سنگی
paleolithic
پارینه سنگی
gabion
تور سنگی
paleolithic
دیرینه سنگی
rock wash
پوشش سنگی
stone lining
روکش سنگی
mesolithic
میانه سنگی
concretion
سنگی شدن
eolith
اسکله سنگی
lithographic print
چاپ سنگی
layer of rock
طبقه سنگی
layer of rock
لایه سنگی
cordons
ازاره سنگی
cordon
ازاره سنگی
polyantography
چاپ سنگی
lithographs
چاپ سنگی
lithograph
چاپ سنگی
bracket
کژ پشت سنگی
stonework
ساختمان سنگی
lithography
چاپ سنگی
Lantern-cross
صلیب سنگی
Stone Age
پارینه سنگی
rock salt
نمک سنگی
stone lining
پوشش سنگی
en delit
میل ستون سنگی
aggregate
کلوخه مصالح سنگی
checkstone
گیره سنگی کوهنوردی
hard pan
قشر سنگی شده
aggregates
کلوخه مصالح سنگی
pertrosal bone
استخوان سنگی یاحجری
stoning
سنگ میوه سنگی
stones
سنگ میوه سنگی
stone
سنگ میوه سنگی
lithography
روش چاپ سنگی
weather moulding
سنگی که اب باران راردمیکند
slingshot
[American E]
تیر و کمان سنگی
catapult
[British E]
تیر و کمان سنگی
basaltic stratum
لایه سیاه سنگی
bed rock ledge
لایه سنگی کف بستر
boulder well
چاه قلوه سنگی
breccia
جوش خرده سنگی
calcify
اهکی یا سنگی کردن
columnar basalt
ستونهای سیاه سنگی
dutch stonewall
دیوار سنگی هلندی
stone ballast
مصالح شکسته سنگی
stonewall formation
اسکلت پیادهای دیوار سنگی
dry mansory
[دیوار سنگی خشکه چین]
high cross
[صلیب سنگی دوره آنگلوساکسون]
aguilla
[ستون هرمی شکل سنگی]
photolighograph
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
Celtic cross
[چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
stone work
ساختمان سنگی بنایی با سنگ
greybeard
کوزه سنگی برای باده
dripstone
سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
aggregate cement ratio
نسبت مواد سنگی به سیمان
obelisks
ستون هرمی شکل سنگی
obelisk
ستون هرمی شکل سنگی
neolith
الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
hermes
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
herm
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
lithoidal
دارای شکل سنگ یا ساختمان سنگی
stylolite
ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
dolmen
ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
ballast
سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
plant mix
مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
his leg rested on a stone
پایش روی سنگی قرار گرفته بود
paleolith
الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
acrolith
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
bedrock
سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
acrolithus
[مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
reindeer
گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
muller
سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
sisyphus
سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
chromolithograph
عکس رنگی که بوسیله چاپ سنگی تهیه میشود
acrolith
مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد
paleontologist
ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
paleolithic
وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
underpin
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpins
پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
terrane
طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
colluvim
تخته سنگی که در اثر شکاف سنگ وغیره غلتیده وبپای کوه افتاده
pillories
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pilloried
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying
نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
herma
ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
parapets
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapet
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
stakes
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake
ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
over break
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
warp-weighd loom
دارهای وزنی
[این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
isodomon
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com