Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
intermetallic compounds	ترکیبات بین فلزی
Search result with all words
purpurin	رنگ ارغوان یا قرمز [که از تلفیق روناس با ترکیبات فلزی دیگر بدست می آید.]
Other Matches
ball bearings	چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing	چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter	پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
saliniferous	ترکیبات نمک زا
hydrocarbon	ترکیبات هیدروکربن
hydrocarbons	ترکیبات هیدروکربن
coordination compounds	ترکیبات کوئوردیناسیون
sandwich compounds	ترکیبات ساندویچی
compounds of iron	ترکیبات اهن
spiro compounds	ترکیبات اسپیرو
homologous series	ترکیبات همرده
trace compounds	ترکیبات کم مقدار
birdcages	چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcage	چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
heterocyclic compounds	ترکیبات ناجور حلقه
clathrate compounds	ترکیبات اندرون گیر
charge transfer compounds	ترکیبات انتقال بار
ferrous	دارای ترکیبات اهن
interhalogen compounds	ترکیبات بین هالوژنی
ferric	دارای ترکیبات اهن
homocyclic compounds	ترکیبات جور حلقه
dispensatory	کتاب ترکیبات دارویی داروخانه
fusion principle	اصل ترکیبات جوش خورده
stannous	دارای ترکیبات قلع دو فرفیتی
platinize	با پلاتین و ترکیبات ان مخلوط کردن یا اندودن
carbohydrates	ترکیبات خنثی کربن واکسیژن وهیدرژن
heteromerous	دارای ترکیبات غیر مربوط ونامتجانس
carbohydrate	ترکیبات خنثی کربن واکسیژن وهیدرژن
continuous tone image	تصویر تشکیل شده از ترکیبات نواحی مجزا
turborocket	ترکیبات گوناگونی از توربین گاز و راکت در یک موتور
BNC connector	متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
plates	: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate	: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
micronutrient	ترکیبات اصلی ومغذی که بمقدار خیلی کمی برای زندگی لازمست
color code	روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
semantics	1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
monometallism	یک فلزی
metalloid	فلزی
metallic	فلزی
cladding	اب فلزی
bimetallic	دو فلزی
metal rule	خط کش فلزی
non metallic	غیر فلزی
thimble	چشمی فلزی
thimbles	چشمی فلزی
marlinspike	پاروی فلزی
elephant shelter	پناهگاه فلزی
metal coat	روکش فلزی
buckles	تسمه فلزی
ladder scaffold	داربست فلزی
metal industries	صنایع فلزی
minted money	پول فلزی
metal lamp	لامپ فلزی
lapping head	سمبه فلزی
metal ware	ضرف فلزی
hard ware	فروف فلزی
hollow ware	ادوات فلزی
scaffold	داربست فلزی
scaffolds	داربست فلزی
locker	کابینت فلزی
lockers	کابینت فلزی
stave	نوار فلزی
nonmetallic	غیر فلزی
cladding	روکش فلزی
gratling	نرده فلزی
flitter	پولک فلزی
metal lath	شبکه فلزی
metallizo	فلزی کردن
metallic electrode	الکترود فلزی
metallic currency	پول فلزی
metallic conduction	رسانش فلزی
metallic circuit	مدار فلزی
metallic bond	پیوند فلزی
metallic arc	قوس فلزی
metal spraying	تزریق فلزی
bimetalism	سیستم دو فلزی
metal ware	آلات فلزی
armature	میله فلزی
metallic filament	افروزه فلزی
metallic luster	جلای فلزی
carcase	اسکلت فلزی
metal ornament	پولک فلزی
metallic soap	صابون فلزی
metallic paints	رنگهای فلزی
metallic packing	لایی فلزی
all metal type tube	لامپ فلزی
metal type tube	لامپ فلزی
aneroid	جوسنج فلزی
aneroid barometer	جوسنج فلزی
brummagem	مسکوک فلزی
bimetallic wire	سیم دو فلزی
ribbons	نوار فلزی
strategic concentration by rail	نشرمسکوکات فلزی
clasped	گره فلزی
clasping	گره فلزی
clasps	گره فلزی
wire mesh	شبکه فلزی
sheets	ورق فلزی
sheet	ورق فلزی
shim	لایی فلزی
sheet piling	سپر فلزی
titanium	عنصر فلزی
clasp	گره فلزی
straps	تسمه فلزی
strap	تسمه فلزی
ribbon	نوار فلزی
thimble eye	چشمی فلزی
tip staff	عصای سر فلزی
truss bridge	پل اسکلت فلزی
metal	جسم فلزی
metal	فلزی کردن
metals	جسم فلزی
metals	فلزی کردن
buckle	تسمه فلزی
buckled	تسمه فلزی
try square	گونیای فلزی
metal rod	میله فلزی
metallic packing	پوشش فلزی
pannikin	فنجان فلزی
cable	طناب فلزی
galvanised	اب فلزی دادن
galvanises	اب فلزی دادن
galvanising	اب فلزی دادن
galvanize	اب فلزی دادن
galvanizes	اب فلزی دادن
protective plating	حفاظ فلزی
cabled	طناب فلزی
cleat	تسمه فلزی
accessory shoe	صفحه فلزی ضمائم
electrical metallic tubing	لوله برقی فلزی
chock	چشمی فلزی روی پل
Crittal windows	[پنجره لولادار فلزی]
luggage net	باربند فلزی مشبک
templates	قالب چوبی یا فلزی
tin hat	کلاه خود فلزی
template	قالب چوبی یا فلزی
metal planting	روکش کاری فلزی
hardwareman	فروشنده افزارواسباب فلزی
metal sheathing	پوشش کاری فلزی
metal sheathing	روکش کاری فلزی
metal slitting saw	اره قدکن فلزی
cable	مفتول فلزی بافته
wires	هادی فلزی نازک
heavy plate	ورق فلزی سنگین
metal cutting saw	اره فلزی [ابزار]
wire	هادی فلزی نازک
incandescent metallic oxid cathode	کاتد اکسید فلزی
metal filament	[رشته مارپیچ فلزی]
dag	نوک فلزی بندکفش
mesh reinforcement	ارماتور مشبک فلزی
metal foil	ورق نازک فلزی
metal gauze	بافت توری فلزی
structures	ساختمان اسکلت فلزی
metal cone tube	لامپ مخروطی فلزی
structuring	ساختمان اسکلت فلزی
cabled	مفتول فلزی بافته
reinforced grillage	ارماتور مشبک فلزی
bushing	استر برنجی یا فلزی
building steel lathing	اسکلت فلزی ساختمان
galvanizes	ابکاری فلزی کردن
thimbles	لوله فلزی کوتاه
thimbles	حلقه فلزی شیاردار
reverse side of metal work	پشت کار فلزی
billies	نوعی کتری فلزی
billy	نوعی کتری فلزی
tungsten	فلزی از جنس کروم
metallography	مطالعه الیاژهای فلزی
thimble	حلقه فلزی شیاردار
thimble	لوله فلزی کوتاه
organometallic compound	ترکیب الی فلزی
oarlock	جایگاه فلزی پارو
plate	صفحه فلزی ورقه
plates	صفحه فلزی ورقه
galvanising	ابکاری فلزی کردن
galvanised	ابکاری فلزی کردن
perforated metal basket	سبد فلزی مشبک
ferrules	بست فلزی زدن
spacer disk	استوانه توپر فلزی
symmetallism	سیستم دو فلزی مختلط
surface plate	تراز فلزی یا اهنی
galvanize	ابکاری فلزی کردن
bemetallic thermometer	گرماسنج زوج فلزی
metalic arch welding	جوش قوسی فلزی
galvanises	ابکاری فلزی کردن
structure	ساختمان اسکلت فلزی
washer	انواع واشر فلزی
bimetallism	نظام پولی دو فلزی
washers	انواع واشر فلزی
strategic concentration by rail	سیستم پولی فلزی
bimetallic standard	پایه پولی دو فلزی
aglet	نوک فلزی بندکفش
metal stamping	قالب گیری فلزی
invar struts	قطعات فلزی ضد انبساط
ferrule	بست فلزی زدن
tace	صفحات فلزی زره زیرکمر
tasse	صفحات فلزی زره زیرکمر
terbium	عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
metalline	فلزی اغشته به نمک فلزات
non metal	جسم بسیط غیر فلزی
radiator shutter	پنجره فلزی محافظ رادیاتور

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com