Dictiornary-Farsi | ترکیدن در اثر فشار | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
blowout	ترکیدن در اثر فشار


Other Matches

splashes	ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing	ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash	ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
cabin pressure	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
busting	ترکیدن
busts	ترکیدن
rive	ترکیدن
blow	ترکیدن
blasting	ترکیدن
bursts	ترکیدن
puncture	ترکیدن
busted	ترکیدن
bust	ترکیدن
punctures	ترکیدن
punctured	ترکیدن
puncturing	ترکیدن
fly asunder	ترکیدن
pop off	ترکیدن
blows	ترکیدن
burst	ترکیدن
to blow up	ترکیدن
chapt	ترکیدن
blow out	ترکیدن
dehisce	ترکیدن
reave	ترکیدن
to go phut	با صدا ترکیدن
to fly asunder	ازهم ترکیدن
detonated	با صدا ترکیدن
To turn green with envy.	از حسد ترکیدن
crack up <idiom>	از خنده ترکیدن
implode	از داخل ترکیدن
to burst with pride	زبادغرور ترکیدن
green with envy	از حسادت ترکیدن
detonate	با صدا ترکیدن
detonates	با صدا ترکیدن
pitot static system	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
exploded	منفجر شدن ترکیدن
rupturing	جدا کردن ترکیدن
explodes	منفجر شدن ترکیدن
blast	صدای ترکیدن ترکاندن
blasts	صدای ترکیدن ترکاندن
exploding	منفجر شدن ترکیدن
explode	منفجر شدن ترکیدن
cracks	شکاف برداشتن ترکیدن
rupture	جدا کردن ترکیدن
crack	شکاف برداشتن ترکیدن
ruptures	جدا کردن ترکیدن
pops	باصدا ترکیدن برهن گذاردن
explosion	ترکش منفجر کردن ترکیدن
popped	باصدا ترکیدن برهن گذاردن
popped	ترکیدن مشروبات گاز دار
pop	باصدا ترکیدن برهن گذاردن
pop	ترکیدن مشروبات گاز دار
pops	ترکیدن مشروبات گاز دار
explosions	ترکش منفجر کردن ترکیدن
cabin pressurization safety valve	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic	دارای فشار یکسان خط هم فشار
low head plant	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
phut	تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
low voltage distribution system	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
exploding	منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
exploded	منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
explode	منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
explodes	منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
pressures	فشار
pressure	فشار
isobars	تک فشار
pushed	فشار
pressured	فشار
isopiestic	هم فشار
isobare	هم فشار
thrusting	فشار
fantod	فشار
weight	فشار
distraint	فشار
water pressure	فشار اب
atmospheric pressure	فشار جو
back iron	بن فشار
back pressure	پی فشار
pressure vessel	فشار
bunt	فشار با سر
barometric pressure	فشار جو
thrust	فشار
thrusts	فشار
pressuring	فشار
ice push	فشار یخ
total pressure	فشار کل
hydraulic pressure	فشار اب
pressing	فشار
atmosphere	فشار جو
stresses	فشار
stressing	فشار
pressure curve	خم فشار
stroke	فشار با پا
stroked	فشار با پا
strokes	فشار با پا
stroking	فشار با پا
pressure sense	حس فشار
presses	فشار
impact	فشار
stress	فشار
atmospheres	فشار جو
strains	فشار
pressor	فشار زا
strain	فشار
zip	فشار
zipped	فشار
zipping	فشار
zips	فشار
violence	فشار
constraint	فشار
sense of pressure	حس فشار
impacts	فشار
compression	فشار
isobar	هم فشار
line of thrust	خط فشار
push	فشار
low pressure	فشار کم
press	فشار
isobar	تک فشار
tensions	فشار
tension	فشار
pushes	فشار
growing pains	فشار
exertions	فشار
isobars	هم فشار
brunt	فشار
exertion	فشار
external pressure	فشار برونی
reservoir pressure	فشار مخزن
bearing pressure	فشار یاطاقان
discharge pressure	فشار تخلیه
direct pressure	فشار مستقیم
diffraction loading	منتجه فشار
vapor pressure	فشار بخار
vapour pressure	فشار بخار اب
diastolic pressure	فشار دیاستولی
restrainer	فشار دهنده
pressure gradient	گرادیان فشار
uplift pressure	فشار بالابرنده
drag loading	فشار کششی
drag mark	محل فشار
equilibrium pressure	فشار تعادلی
equilibrium vapor pressure	فشار به حد تعادل
excess pressure	فشار اضافی
external pressure	فشار خارجی
hydraulic pressure	فشار هیدرولیکی
pressure gaverner	ناطم فشار
pressure face	سمت فشار
bearing pressure	فشار بردگاهی
end thrust	فشار محوری
under the stimulus of hunger	از فشار گرسنگی
effective pressure	فشار موثر
dynamic pressure	فشار دینامیکی
dynamic pressure	فشار پویا
earth pressure	فشار خاک
economic pressure	فشار اقتصادی
pressure of speech	فشار تکلم
electric tension	فشار الکتریکی
edge pressure	فشار لبه
reduced pressure	فشار کاهیده
simple compression	فشار ساده
pressure head	ارتفاع فشار
wind pressure	فشار باد
wheel pressure	فشار چرخ
ciderpress	سیب فشار
ciderpress	میوه فشار
cold water test pressure	ازمایش فشار اب
pulse pressure	فشار نبض
centre of pressure	مرکز فشار
pressure wave	موج فشار
tension adjustment	میزان فشار
yerk	فشار دادن
pressure transducer	مبدل فشار
pressure tendency	گرایش فشار
carebaria	احساس فشار در سر
center of pressure	مرکز فشار
central head	فشار مرکزی
hydraulic pressure test	ازمایش فشار اب
The pressure of the atmosphere	فشار جو ؟( اتمسفر )
water suit	لباس ضد فشار اب
cost push	فشار قیمت
cost push	فشار هزینه
critical pressure	فشار بحرانی
radiation pressure	فشار تشعشع
pressure surface	سطح فشار
deflationary pressure	فشار انقباضی
deflationary pressure	فشار ضدتورمی
contact pressure	فشار تماس