English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (2 milliseconds)
English Persian
surface ornament تزیینات سطحی
Other Matches
ornament تزیینات
floral ornament تزیینات گیاهی
cox combing تزیینات با طناب
sculptural decoration تزیینات پیکرتراشی
surficial swellings بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
topsoil خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
shallow foundation پی سطحی
surfaces سطحی
skin deep سطحی
decahedral ده سطحی
shallow کم اب سطحی
shallower کم اب سطحی
shallowest کم اب سطحی
low level سطحی
surfaced سطحی
surface سطحی
superficiality سطحی
planar سطحی
sketchiest سطحی
sketchily سطحی
sketchy سطحی
skin-deep <idiom> سطحی
shallows کم اب سطحی
superficial سطحی
sketchier سطحی
surface water اب سطحی
acrotic سطحی
sheet washing فرسایش سطحی
sorption جذب سطحی
surface contact rectifier یکسوکننده سطحی
suface wind باد سطحی
skin effect اثر سطحی
surface burning احتراق سطحی
surface burst ترکش سطحی
surface charge بار سطحی
statical moment لنگر سطحی
pentahedral پنج سطحی
hexahedral مکعب شش سطحی
hexahedron جسم شش سطحی
horizontal curve پیچ سطحی
impact burst ترکش سطحی
interfacial force کشش سطحی
interfacial tension کشش سطحی
surface tensity کشش سطحی
polyhedral چند سطحی
multi level چند سطحی
heptahedral هفت سطحی
multilevel چند سطحی
n level logic منطق N سطحی
low level winds بادهای سطحی
one level memory حافظه یک سطحی
ground swell موج سطحی
surface corrosion خوردگی سطحی
surface treatment اندود سطحی
surface treatment اسفالت سطحی
surface treatment روکش سطحی
surface treatment عملیات سطحی
surface width عرض سطحی
top soil خاک سطحی
topdress سطحی ریختن
trihedral سه روی سه سطحی
two level store انباره دو سطحی
split-level چند سطحی
surface tension کشش سطحی
surface targets هدفهای سطحی
surface creep خزیدن سطحی
surface detection اکتشاف سطحی
surface detection راداراکتشافی سطحی
surface drains زهکشهای سطحی
surface dressing پوشش سطحی
surface erosion فرسایش سطحی
surface evaporation تبخیر سطحی
surface inflow اب سطحی ورودی
surface irrigation ابیاری سطحی
surface leakage نشت سطحی
surface moisture رطوبت سطحی
surface outflow اب سطحی خروجی
surface reverbration برگشتهای سطحی
surface soil خاک سطحی
surfaces سطحی جلادادن
surface سطحی جلادادن
singes سوختگی سطحی
singeing سوختگی سطحی
singed سوختگی سطحی
singe سوختگی سطحی
dodecahedral دوازده سطحی
surfaced سطحی جلادادن
smattering دانش سطحی
superficially بطور سطحی
area load بار سطحی
adsorption جذب سطحی
blanket grouting تزریق سطحی
adsorbent جاذب سطحی
bounding mine مین سطحی
adhesion جاذبه سطحی
dodecahedron دوازده سطحی
flesh wound زخم سطحی
floating mine مین سطحی
adsorption کشش سطحی
free moisture رطوبت سطحی
extensive agriculture کشاورزی سطحی
piers پایه و سطحی
evaporation تبخیر سطحی
pier پایه و سطحی
formal logic قضاوت سطحی
epilimnion اب لایه سطحی
extensive cultivation زراعت سطحی
adhesion force نیروی کشش سطحی
puppy love عشق سطحی و زودرس
adsorb جذب سطحی کردن
surface decarburization کربن گیری سطحی
surface integral انتگرال سطحی [ریاضی]
hydrology بررسی ابهای سطحی
skims بطور سطحی خواندن
surface fusion welding جوشکاری ذوبی سطحی
adhesion کشش سطحی دوسیدگی
adhesion کشش سطحی پیوستگی
scorch بطور سطحی سوختن
scorches بطور سطحی سوختن
singe بطور سطحی سوختن
singed بطور سطحی سوختن
singeing بطور سطحی سوختن
to skim ones the news به اخبارنگاهی سطحی کردن
singes بطور سطحی سوختن
Band-Aid چارهی سطحی و موقتی
topdress بطور سطحی پاشیدن
Band-Aids چارهی سطحی و موقتی
skim بطور سطحی خواندن
skimmed بطور سطحی خواندن
superficiality دانش سطحی بیمایگی
antisurface ضد عناصر سطحی شناوردشمن
runoff coefficient ضریب جریان سطحی
hokum نمایش سطحی وبد
in a perfunctory manner بطور سرسری یا سطحی
density of surface charge چگالی بار سطحی
magnetic surface charge بار سطحی مغناطیسی
capital widening افزایش سطحی سرمایه
crazing ترک برداری سطحی
carburize سخت گرداندن سطحی
case harden سخت گردانی سطحی
hard surfacing سخت گردانی سطحی
octahedron جسم هشت سطحی
heptahedron جسم هفت سطحی
multilevel sort ترتیب چند سطحی
subsurface navigation ناوبری زیر سطحی
hard face سخت کردن سطحی
case hardening سخت گردانی سطحی
hard surface سخت کردن سطحی
sciolistic دارای اطلاعات سطحی
surface reverbration امواج برگشتی سطحی رادار
subaerial واقع در قسمت سطحی خاک
street inlet دریچه ورود فاضلاب سطحی
multi level planning برنامه ریزی چند سطحی
carboard architecture [مدل طراحی با سطحی صاف]
once-over <idiom> یک نگاه سطحی به کسی انداختن
maximum surface temperature درجه حرارت سطحی حداکثر
skim sweeping پاک کردن سطحی مینها
hard facing alloy الیاژ سخت گردانی سطحی
chireugi ضربه زدن با دست تماسی-سطحی
kopfring حلقه مخصوص ترکش سطحی بمب
base surge ابر غلطان اتمی در ترکش سطحی
skimmer الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
kitsch پر نمایش و پر لاف و گزاف ولی سطحی
sciolist دانشمندنما دارای اطلاعات سطحی شارلاتان
sciolism اطلاعات ومعلومات سطحی شارلاتان بازی
salt bath case hardening سخت گردانی سطحی حمام نمک
weisenheimer کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
wisenheimer کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
ground glass نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
bedrock سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
generatrix نقطه یا خط یا سطحی که سبب احداث خط یا سطح یاجسمی میشود
paraboloid سطحی که در اثر گردش جسم شلجمی بدور خود تشکیل میگردد
geodetical کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
geodeticline کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
greenwash نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
break even point نقطه سربسر سطحی از تولیدکه در ان سطح کل درامدبنگاه با کل هزینه ان برابربوده و سود بنگاه صفر است
skim سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skimmed سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
rood مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
tetrahedron جسم چهار سطحی چهار ضلعی
storm water فاضلاب ناشی از بارندگی فاضلاب سطحی
physical inspection بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
edp پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
tack coat چسب اندود اندود سطحی
polyhedric چند وجهی چند سطحی
gull هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gulls هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com