Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (8 milliseconds)
English
Persian
acid precipitation
تسریع بارش اسیدی
Other Matches
precipitation
تسریع بارش
acid radical
ریشه با بنیان اسیدی رادیکال اسیدی
acid reduction
کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
downfall
بارش
precipitation
بارش
isohyet
هم بارش
isohyetal line
هم بارش
isohyet
خط هم بارش
rainfall
بارش
rains
بارش
raining
بارش
rained
بارش
rain
بارش
isohyetal line
خط هم بارش
duration of rainfall
مدت بارش
pluviometer
بارش سنج
snowfall
برف بارش
isohyetal map
نقشه هم بارش
snowfalls
برف بارش
gathering ground
بارش سرا
annual rainfall
بارش سالانه
continuous rain
بارش باران دائمی
catchment areas
بارش سرا سرابان
catchment area
بارش سرا سرابان
intermittent rain
بارش متناوب باران
downpour
فرو ریزی بارش متوالی
downpours
فرو ریزی بارش متوالی
rain gauge recorder
اندازه بارش ثبت شده
direct-reading rain gauge
اندازه مقدار بارش مستقیم
rainfall area
منطقه بارش ناحیه بارندگی
expedition
تسریع
expeditions
تسریع
expediting
تسریع
speed up
تسریع
acceleration
تسریع
speedup
تسریع
stepped up
تسریع شده
stepped-up
تسریع شده
accelerative
تسریع کننده
accelerunt
تسریع کننده
acceletor
تسریع کننده
hotfoot
تسریع کردن
expeditor
تسریع کننده
accelerator board
تخته تسریع
speed
تسریع کردن
accelerating
تسریع کردن
speeds
تسریع کردن
accelerates
تسریع کردن
hasten
تسریع ردن
accelerate
تسریع کردن
hastened
تسریع ردن
hastening
تسریع ردن
hastens
تسریع ردن
expedites
تسریع کردن در
expedite
تسریع کردن در
expedite
تسریع کردن
expedited
تسریع کردن در
speeding
تسریع کردن
expedited
تسریع کردن
accelerator
تسریع کننده
accelerators
تسریع کننده
advance
تسریع کردن
advances
تسریع کردن
advancing
تسریع کردن
expedites
تسریع کردن
accelerated
تسریع کردن
precipitate
تسریع کردن
precipitated
تسریع کردن
precipitates
تسریع کردن
precipitating
تسریع کردن
monoacid
یک اسیدی
acidic
اسیدی
monacid
یک اسیدی
acidulous
اسیدی
agio
تفاوت هزینه تسریع
quickens
تسریع شدن تخمیرکردن
quicken
تسریع شدن تخمیرکردن
accelerant
ماده تسریع کننده
accelerating agent
ماده تسریع کننده
quickened
تسریع شدن تخمیرکردن
precipitator
تعجیل یا تسریع کننده
acid reaction
واکنش اسیدی
acid salt
نمک اسیدی
acid soil
خاک اسیدی
acid solvent
حلال اسیدی
acidic oxide
اکسیژن اسیدی
acidifiable
اسیدی شدنی
acidification
اسیدی کردن
acidified
اسیدی شده
acidifier
اسیدی کننده
acid fume
دود اسیدی
acidulation
اسیدی کردن
acidulating agent
اسیدی کننده
acidulate
اسیدی کردن
acidulant
اسیدی کننده
acidion
یون اسیدی
acidify
اسیدی کردن
acid proof
ثبات اسیدی
acid process
فرایند اسیدی
acid gases
گازهای اسیدی
acid catalyst
کاتالیزور اسیدی
bog
مانداب اسیدی
acid function
عامل اسیدی
acid forming element
عنصر اسیدی
acid extraction
استخراج اسیدی
acid dye
رنگینه اسیدی
acid decomposition
تجزیه اسیدی
bogs
مانداب اسیدی
acid blue
ابی اسیدی
acidity
قدرت اسیدی
acid cooler
مبرد اسیدی
acid group
گروه اسیدی
acid rain
باران اسیدی
acid phosphatase
فسفاتاز اسیدی
acid oxide
اکسید اسیدی
acidic value
عدد اسیدی
acid value
عدد اسیدی
acid number
عدد اسیدی
acid lining
لایه اسیدی
acid clay
خاک رس اسیدی
acidic group
گروه اسیدی
acid hydrogen
هیدروژن اسیدی
acid hydrolysis
آبکافت اسیدی
acid ionization
یونش اسیدی
acid ketone
کتون اسیدی
urges
تسریع شدن ابرام کردن
urge
تسریع شدن ابرام کردن
urged
تسریع شدن ابرام کردن
thromboplastic
تسریع کننده انعقاد خون
vernalize
میوه اوری را تسریع کردن
urging
تسریع شدن ابرام کردن
accelerator board
برد تسریع تخته شتابنده
polyacidic base
باز چند اسیدی
acid base balance
توان اسیدی- بازی
acidity of wastewater
درجه اسیدی فاضلاب
acicity of wastewater
درجه اسیدی فاضلاب
acidic
اسید دار اسیدی
acid alizarin black
سیاه الیزارین اسیدی
brown air city
شهر با مه دود اسیدی
edulcoration
دفع موادنمکی یا اسیدی
acid cure
پخت در محیط اسیدی
acid depolarization
قطبش زدایی اسیدی
acid catalysis
کاتالیزور در محیط اسیدی
acidifier
ماده اسیدی کننده
acid base catalysis
خاصیت اسیدی- بازی
polyacid base
باز چند اسیدی
acidic resins
رزین های اسیدی
acid base behavior
خاصیت اسیدی- بازی
acidulating agent
ماده اسیدی کننده
acetify
اسیدی شدن
[شیمی]
oxygen ration
ضریب قدرت اسیدی
acidity coefficient
ضریب قدرت اسیدی
aceko black
نوعی رنگ سیاه اسیدی
acid alizarian blue black
ابی سیر الیزارین اسیدی
to acidify something
چیزی را اسیدی کردن
[شیمی]
persalt
نمک دارای خاصیت اسیدی
thiaminase
انزیمی که از بین بردن تیامین را تسریع میکند
prussic acid
اسیدی که ازنیل فرنگی گرفته میشود
nitrous acid
اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
acid alkylation
الکیل دار کردن در محیط اسیدی
Be slow to promise and quick to perform.
<proverb>
در قول دادن آهسته باش ولى در انجام آن تسریع کن.
drier
ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
rainout
ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
procedendo
حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
stop bath
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
He has feathered his nest. He has lined his pocket.
اودیگر بارش را بسته است ( ازنظر مالی تأمین است )
palmitic
اسیدی که در روغن خرماوبرخی روغنهای دیگریافت میشود درشمع سازی بکارمیرود
neutral soil
خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
hyetography
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
rainfall index
شاخص بارش شاخص بارندگی
catalyze
دارای اثرمجاورتی کردن تسریع کردن
accelerators
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
accelerator
ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
accelerationists
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com