Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English
Persian
land grading
تسطیح زمین
Other Matches
clearing
تسطیح
clearings
تسطیح
levelling
تسطیح
tabulation
تسطیح
truncation
تسطیح زوایا
clearings
تسویه تسطیح
clearing
تسویه تسطیح
logged
تسطیح شده
surfaces
تسطیح کردن بالاامدن
surface
تسطیح کردن بالاامدن
surfaced
تسطیح کردن بالاامدن
regarding
دوباره تسطیح کردن
levelling course
لایه تسطیح کننده
abnodation
تسطیح کوه از درخت و یاناهمواری
grades
شیب منظم دادن تسطیح کردن
grade
شیب منظم دادن تسطیح کردن
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
earth
زمین
floored
کف زمین
terrain
زمین
ground surface
کف زمین
floors
کف زمین
land n
زمین
grass roots
کف زمین
graze
زمین
real estate
زمین
grazed
زمین
ground line
خط زمین
earths
زمین
grazes
زمین
soiling
زمین
soils
زمین
soil
زمین
norland
زمین
cinder track
زمین دو
cinder tracks
زمین دو
floor
کف زمین
lackland
بی زمین
ground
کف زمین
rooter
زمین کن
domain
زمین
globe
زمین
extra terrestrial
زمین
this earthly round
زمین
ground
: زمین
ground
زمین
land
زمین
domains
زمین
floor
کف زمین
fields
زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
acres
زمین
globes
زمین
field
زمین
geodetically
زمین
acre
زمین
tellus
زمین
aerospace
جو زمین
fielded
زمین
earthing
زمین
borderlands
زمین سرحدی
laird
صاحب زمین
natural ground
زمین طبیعی
panhandling
زمین باریکه
paralysis
زمین گیری
science of geology
زمین شناسی
lairds
صاحب زمین
savanna
زمین هموار
speculation
زمین خواری
bog
زمین باطلاقی
panhandled
زمین باریکه
panhandle
زمین باریکه
neutral earth
زمین خنثی
sandy soil
زمین ماسهای
bogs
زمین باطلاقی
saturated ground
زمین سیراب
panhandles
زمین باریکه
floor
محدوده زمین
marchland
زمین مرزی
mallet field
زمین چوگان
lowland
زمین پست
site building
زمین زیربنا
end
زمین حریف
ended
زمین حریف
ends
زمین حریف
geology
زمین شناسی
site building
زمین ساختمانی
oblique compartment
زمین مورب
low land
پستی زمین
marsh land
زمین ماندابی
measurement ofland
زمین پیمایی
measuring rod
گز زمین پیمایی
plants
در زمین قراردادن
plant
در زمین قراردادن
goring
زمین سه گوش
mixed graze
توام زمین
floored
محدوده زمین
gores
زمین سه گوش
floors
محدوده زمین
gored
زمین سه گوش
mool
زمین خشک
gore
زمین سه گوش
mid court
وسط زمین
scrub land
زمین بایر
crust
پوسته زمین
crusts
پوسته زمین
low land
زمین پست
plat
تکه زمین
ground level
سطح زمین
west
مغرب زمین
parterre
در طول زمین
predial or prae
وابسته به زمین
profile line
نیمرخ زمین
parcelling
تفکیک زمین
pronely
روبه زمین
paralytic disability
زمین گیری
protective earthing
زمین محافظ
public d.
زمین خالصه
original ground
زمین بکر
terrain
عوارض زمین
terrain
زمین ناحیه
ground level
تراز زمین
permeable ground
تراوا زمین
grounding
زمین کردن
grounding
ایجاد زمین
planned chart
کروکی زمین
sideline
خط کنار زمین
sidelined
خط کنار زمین
playing area
محدوده زمین
sidelines
خط کنار زمین
sidelining
خط کنار زمین
physical characteristics
خصوصیات زمین
playing court
زمین بازی
pervious ground
تراوا زمین
permeable ground
زمین تراوا
terrestrial
زمین خاکی
terrain
نوع زمین
terrain
زمین عملیات
shelling
قشر زمین
shell
قشر زمین
rammer
زمین کوب
rear court
انتهای زمین
routes
به زمین نشاندن
route
به زمین نشاندن
territory
زمین ملک
territories
زمین ملک
rootle
زمین راباپوزکندن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com