Dictiornary-Farsi | تسلیم شدگی فلز | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
yielding	تسلیم شدگی فلز


Other Matches

delivery	تسلیم در CL یکی ازشرایط اساسی اعتبار سند این است که پس از تنظیم و امضاو مهر به طرف " تسلیم "شود
deliveries	تسلیم در CL یکی ازشرایط اساسی اعتبار سند این است که پس از تنظیم و امضاو مهر به طرف " تسلیم "شود
gelation	بسته شدگی سفت شدگی
imminution	کم شدگی باریک شدگی
to give up the ghost	جان تسلیم کردن روح تسلیم کردن
identic notes	منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
depressions	کم شدگی
erection	شق شدگی
erections	شق شدگی
depression	کم شدگی
geniculation	خم شدگی
the mast has raked	کج شدگی
dostortion	کج شدگی
embeddeness	حک شدگی
necks	نخ شدگی
bottling	نخ شدگی
neck	نخ شدگی
coupling	جفت شدگی
flagginess	ول شدگی اویختگی
fixedness	تثبیت شدگی
expurgation	پاک شدگی
expunction	پاک شدگی
eviration	هذیان زن شدگی
choking	اب بند شدگی
acetification	ترش شدگی
erasure	پاک شدگی
liquescence	مایع شدگی
incalescence	گرم شدگی
dispersion	پخش شدگی
scarlet	سرخ شدگی
lateral yield	له شدگی جانبی
acceptability	قبول شدگی
intensification	افزون شدگی
homogenization	هم جنس شدگی
invagination	غلاف شدگی
gelidity	بسته شدگی
flocculence	قلنبه شدگی
distotion factor	ضریب کج شدگی
removal	جدا شدگی
fading	محو شدگی
blotting	پاک شدگی
blotted	پاک شدگی
blots	پاک شدگی
blot	پاک شدگی
elongation	دراز شدگی
smelting	ذوب شدگی
damnation	لعنت شدگی
hybridization	هیبرید شدگی
puckers	جمع شدگی
puckering	جمع شدگی
gasification	تبخیر شدگی
puckered	جمع شدگی
petrification	سنگ شدگی
shrinkage	چروک شدگی
locking	قفل شدگی
dilution	رقیق شدگی
diminution	کم شدگی تحقیر
desuetude	موقوف شدگی
detruncation	کوتاه شدگی
crookedness	انحناء و کج شدگی
concretion	سفت شدگی
comminution	خرد شدگی
coagulation	دلمه شدگی
carburization	پودر شدگی
bronchocele	بزرگ شدگی
hardening	سفت شدگی
shortening	کوتاه شدگی
pucker	جمع شدگی
narrowing	تنگ شدگی
turn over	واژگون شدگی
translocation	جابجا شدگی
tight coupling	جفت شدگی
congestion	جمع شدگی
strobilation	باریک شدگی
sclerosis	سخت شدگی
scleriasis	سفت شدگی
recvrvature	دولا شدگی
purler	پرت شدگی از سر
pulverization	خرد شدگی
puchery	جمع شدگی
encrustation	دلمه شدگی
encrustations	دلمه شدگی
conglomeration	گلوه شدگی
conglomerations	گلوه شدگی
offset	دوخم شدگی
offsetting	دوخم شدگی
diffusion	پخش شدگی
spraining	رگ برگ شدگی
petrifaction	سنگ شدگی
polarization	قطبی شدگی
contractions	جمع شدگی
contraction	جمع شدگی
occlusion	بسته شدگی
pairing	جفت شدگی
paralysation	فلج شدگی
leakages	فاش شدگی
depression	گود شدگی
leakage	فاش شدگی
expulsions	بیرون شدگی
depressions	گود شدگی
occlusion	جفت شدگی
expulsion	بیرون شدگی
sprain	رگ برگ شدگی
necking	باریک شدگی
sprained	رگ برگ شدگی
nigrescence	سیاه شدگی
sprains	رگ برگ شدگی
shrinks	انقباض چوروک شدگی
shrinkage	وابست جمع شدگی
malady	فاسد شدگی بیماری
breaking	پاره گی قطع شدگی
shrink	انقباض چوروک شدگی
malposition	جابجا شدگی جنین
condensation	جمع شدگی تکاثف
constriction	فشار تنگ شدگی
constrictions	فشار تنگ شدگی
accru	اجتماع فراهم شدگی
maladies	فاسد شدگی بیماری
varicosity	گشاد شدگی سیاهرگ
erethism	تحریک شدگی زیاد
gerontomorphosis	پیر شدگی نژاد
shrinkage coefficient	ضریب جمع شدگی
diffraction broadening	پهن شدگی پراشی
scloroderma	سفت شدگی پوست
scleroma	سفت شدگی بافتها
disseisin	محروم شدگی ازتصرف
depression	گود شدگی فرودافت
digression	پرت شدگی ازموضوع
edge triggered	با رها شدگی لبهای
encephalomalacia	نرم شدگی مغز
sclerosis	سفت شدگی بافتها
erasure	حک جای پاک شدگی
delusion of control	هذیان کنترل شدگی
hepatization	سفت شدگی بافته
shrinking	انقباض چوروک شدگی
shrinkage stress	خستگی جمع شدگی
supersession	جانشینی لغو شدگی
hyperostosis	کلفت شدگی استخوان
depressions	گود شدگی فرودافت
degree of shrinkage	ضریب جمع شدگی
domesticity	زندگانی خانگی رام شدگی
depigmentation	بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
strobilization	تشکیل رشته باریک شدگی
enlarged tonsils	بزرگ شدگی لوزه ها [پزشکی]
dipole dipole coupling	جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
scoliosis	کج شدگی تیره پشت ازپهلو
incarcerated hernia	جمع شدگی کیسه فتق
dc coupling	جفت شدگی جریان مستقیم
shrinkage prevention	وسیله جلوگیری از جمع شدگی
scrappiness	اوراق شدگی ستیزه جویی
fixation	خیره شدگی تعلق خاطر
fixations	خیره شدگی تعلق خاطر
coupling	جفت شدگی اتصال درگیری
livery	تسلیم
capitulation	تسلیم
self submission	تسلیم
resignations	تسلیم
renditions	تسلیم
rendition	تسلیم
non resistance	تسلیم
resign	تسلیم
resigns	تسلیم
consignation	تسلیم
compromis	تسلیم
delivery	تسلیم
deliveries	تسلیم
resignation	تسلیم
liveries	تسلیم
surrender	تسلیم
deference	تسلیم
quietism	تسلیم
surrendered	تسلیم
submission	تسلیم
surrendering	تسلیم
compliance	تسلیم
surrenders	تسلیم
senile keratosis	کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
hydrargyia or rism	مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
individuation	تک شدگی تشخیص فرد در جمع شخصیت
capitulating	تسلیم شدن
infeoff	تسلیم کردن
capitulated	تسلیم شدن
irrefragable	تسلیم نشدنی
to give in	تسلیم شدن
throw in the towel <idiom>	تسلیم شدن
to give ground	تسلیم شدن
lodgement	تسلیم عرضحال
give in	تسلیم شدن
give up	تسلیم کردن
delivering	تحویل تسلیم
quit	تسلیم شدن
capitulate	تسلیم شدن
hand over	تسلیم کردن
quitting	تسلیم شدن
hand on	تسلیم کردن
incompliance	عدم تسلیم
capitulates	تسلیم شدن
hold the line <idiom>	تسلیم نشدن
give up <idiom>	تسلیم شدن
yielder	تسلیم کننده