English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (7 milliseconds)
English Persian
induced radiation تشعشع القایی
Other Matches
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
faradic القایی
induced magnetism مغناطیس القایی
inductive effect اثر القایی
induction furnace کوره القایی
induction machine ماشین القایی
induction motor موتور القایی
inductive coupling جفتگری القایی
induction effect اثر القایی
induction alternator تناوبگر القایی
induced traffic ترافیک القایی
induced environment محیط القایی
coefficient of induction ضریب القایی
induced current جریان القایی
induction generator مولد القایی
inductive reactance راکتانس القایی
inductive resistance مقاومت القایی
inductive winding سیمپیچ القایی
sympathetic detonation انفجار القایی
inductive retardation تاخیر القایی
traffic induit ترافیک القایی
induction circuit مدار القایی
traffic induit شد امد القایی
induce voltage ولتاژ القایی
reactance مقاومت القایی یاخازنی
induced electromotive force نیروی برقرانی القایی
coil annealing furnace کوره التهاب القایی
specific inductivity capacity فرفیت القایی ویژه
indirect induction heating گرمایش القایی غیرمستقیم
specific inductive capacity فرفیت القایی ویژه
make induced current جریان القایی اتصال
magnetoelectric مربوط به الکتریسیته القایی
inductive load بار خارجی القایی
lenz's law قانون جریان القایی
reactive load بار خارجی القایی
inductive resistance مقاومت فاهری القایی
magnetic reactance مقاومت کور القایی
inductance component of spark پخش القایی جرقه
high frequency induction furnace کوره القایی فرکانس بالا
low frequency induction heater گرمکن القایی فرکانس پایین
low frequency induction channel furnace کوره ناودانی القایی فرکانس پایین
high frequency induction hardening سخت گردانی القایی فرکانس بالا
laser [light amplification by stimulated emission of radiation] لیزر [تقویت نور به روش گسیل القایی تابش] [فیزیک]
luminance تشعشع
total radiation تشعشع کل
flashes تشعشع
flashed تشعشع
flash تشعشع
emissions تشعشع
radiational تشعشع
emission تشعشع
antiradiation ضد تشعشع
radiation تشعشع
radiation تشعشع اتمی
radiancy تابندگی تشعشع
radiacmeter تشعشع سنج
prompt radiation تشعشع کامل
nuclear radiation تشعشع هستهای
neutron radiation تشعشع نوترونی
x irradiation تشعشع رونتگن
aura تشعشع نورانی
radiation loss تلف تشعشع
space radiation تشعشع رادیویی
scattered radiation تشعشع پراکنده
refulgence جلال تشعشع
thermal radiation تشعشع حرارتی
radiation source منبع تشعشع
radioscopy تشعشع سنجی
radiometer تشعشع سنج
auras تشعشع نورانی
radiation pressure فشار تشعشع
ray تشعشع داشتن
ray روشنایی تشعشع
radiantly تشعشع بطورمنشعب
emit تشعشع کردن
corpuscular radiation تشعشع ذرهای
cosmic rays تشعشع کاسمیک
emits تشعشع کردن
emitted تشعشع کردن
emitting تشعشع کردن
radiator تشعشع کننده
radiators تشعشع کننده
radiance تابندگی تشعشع
fluorescence تشعشع ماهتابی
electronic radiation تشعشع الکترونی
intensity of radiation شدت تشعشع
emitter تشعشع کننده
dosimeter تشعشع سنج
fluorescent radiation تشعشع فلورسنت
glary دارای تشعشع
background count عکس العمل تشعشع
magnetic dipole radiation تشعشع دوقطبی مغناطیسی
directive radiation تشعشع جهت دار
radiological survey تجسس تشعشع اتمی
radiant تشعشع کننده حرارتی
radiation intensity شدت تشعشع اتمی
ultra violet radiation تشعشع ماوراء بنفش
x radiation تشعشع اشعه مجهول
broadside aerial تشعشع کننده عرضی
radio active دارای تشعشع اتمی
candescent دارای تشعشع یاگرمای شدید
emissivity قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
solar flare تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
fluorescent لامپ مهتابی دارای تشعشع
roentgen واحد سنجش تشعشع اتمی
glared تابش خیره کننده تشعشع
glares تابش خیره کننده تشعشع
broad beam headlamp نور افکن با تشعشع عرضی
isodose rate خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
radiological رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
glare تابش خیره کننده تشعشع
radiological survey بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
luminous flux جریان تشعشع در طول موج مریی
emission تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
rem مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
phosphorism مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
emissions تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
roentgen واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
terrain return انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
radioactivity قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
langley واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
lumen واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
minometer دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
galactic noise تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
radiation scattering انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com