English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (6 milliseconds)
English Persian
fluorescent radiation تشعشع فلورسنت
Other Matches
fallout contours خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
fluorescent فلورسنت
fluorescent light نور فلورسنت
fluorescent tube لامپ فلورسنت
fluorescent screen صفحه فلورسنت
fluorescent paint رنگ فلورسنت
fluorescent light روشنایی فلورسنت
fluorescent lamp لامپ فلورسنت
survey meter دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
flashed تشعشع
flashes تشعشع
luminance تشعشع
antiradiation ضد تشعشع
total radiation تشعشع کل
flash تشعشع
radiation تشعشع
emissions تشعشع
emission تشعشع
radiational تشعشع
radiation pressure فشار تشعشع
radiation source منبع تشعشع
radiators تشعشع کننده
radiometer تشعشع سنج
thermal radiation تشعشع حرارتی
radioscopy تشعشع سنجی
radiation loss تلف تشعشع
glary دارای تشعشع
prompt radiation تشعشع کامل
radiancy تابندگی تشعشع
nuclear radiation تشعشع هستهای
neutron radiation تشعشع نوترونی
refulgence جلال تشعشع
scattered radiation تشعشع پراکنده
space radiation تشعشع رادیویی
intensity of radiation شدت تشعشع
induced radiation تشعشع القایی
radiacmeter تشعشع سنج
emitter تشعشع کننده
radiator تشعشع کننده
emit تشعشع کردن
emitting تشعشع کردن
ray روشنایی تشعشع
ray تشعشع داشتن
emitted تشعشع کردن
emits تشعشع کردن
fluorescence تشعشع ماهتابی
radiance تابندگی تشعشع
cosmic rays تشعشع کاسمیک
electronic radiation تشعشع الکترونی
dosimeter تشعشع سنج
corpuscular radiation تشعشع ذرهای
aura تشعشع نورانی
auras تشعشع نورانی
radiation تشعشع اتمی
x irradiation تشعشع رونتگن
radiantly تشعشع بطورمنشعب
radiation intensity شدت تشعشع اتمی
radio active دارای تشعشع اتمی
x radiation تشعشع اشعه مجهول
directive radiation تشعشع جهت دار
broadside aerial تشعشع کننده عرضی
ultra violet radiation تشعشع ماوراء بنفش
background count عکس العمل تشعشع
radiological survey تجسس تشعشع اتمی
radiant تشعشع کننده حرارتی
magnetic dipole radiation تشعشع دوقطبی مغناطیسی
solar flare تشعشع ناگهانی نیروی خورشید
roentgen واحد سنجش تشعشع اتمی
glares تابش خیره کننده تشعشع
radiological رادیولوژیکی مربوط به تشعشع هستهای
glared تابش خیره کننده تشعشع
fluorescent لامپ مهتابی دارای تشعشع
broad beam headlamp نور افکن با تشعشع عرضی
emissivity قابلیت تشعشع یا ارسال اشعه
candescent دارای تشعشع یاگرمای شدید
glare تابش خیره کننده تشعشع
isodose rate خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
phosphorism مسمومیت در اثر فسفر تشعشع فسفری
radiological survey بررسی میزان وجود تشعشع اتمی
luminous flux جریان تشعشع در طول موج مریی
rem مقدار واحد از تشعشع یونیزه کننده
emission تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emissions تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
roentgen واحد بین المللی تشعشع اشعه مجهول
terrain return انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
radioactivity قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
lumen واحد تشعشع برابر مقدارنوری که از یک شمع معمولی بین المللی ساطع میگردد
langley واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
minometer دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
galactic noise تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
radiation scattering انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com