English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (5 milliseconds)
English Persian
you tell'em <idiom> تشویق شخص دربیان گفتهها
Other Matches
pin down <idiom> اجبار شخصی دربیان واقعیت
eulogies تشویق
cheer تشویق
eulogy تشویق
cheers تشویق
cheered تشویق
exhortation تشویق
abets تشویق
persuasion تشویق
abet تشویق
persuasions تشویق
abetted تشویق
encouragement تشویق
abetting تشویق
encourager تشویق کننده
encouage تشویق کردن
inspirit تشویق کردن
cheers تشویق کردن
cheered تشویق کردن
cheer تشویق کردن
encouragingly ازراه تشویق
inspiriting تشویق کننده
lead on تشویق کردن
reanimate تشویق کردن
hearten تشویق کردن
countenance [encourage] تشویق کردن
encourage تشویق کردن
embolden تشویق کردن
to the cheers of [the crowd] با تشویق [جمعیت]
take heart <idiom> تشویق شدن
elate تشویق کردن
lead on <idiom> تشویق موزیانه
persuadable قابل تشویق
abetted تشویق تقویت
eulogised تشویق کردن
countenancing تشویق کردن
abets تشویق تقویت
countenances تشویق کردن
countenanced تشویق کردن
countenance تشویق کردن
encourages تشویق کردن
encouraged تشویق کردن
encourage تشویق کردن
abetting تشویق تقویت
eulogises تشویق کردن
eulogising تشویق کردن
eulogized تشویق کردن
eulogizes تشویق کردن
eulogizing تشویق کردن
eulogize تشویق کردن
to put a premium on تشویق کردن
applause تشویق و تمجید
exhorts تشویق و ترغیب کردن
exhorting تشویق و ترغیب کردن
acclamation آفرین [تشویق] [تحسین]
exhorted تشویق و ترغیب کردن
shot in the arm <idiom> تشویق یا برانگیختن چیزی
exhort تشویق و ترغیب کردن
cheerleaders سر دستهی تشویق کنندگان
protreptic تشویق کننده نصیحت
unit awards تشویق نامه یکانی
cheerleader سر دستهی تشویق کنندگان
export incentive تشویق دولت در جهت صادرات
overpraise بیش از حد تشویق و تحسین کردن
graces فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
gracing فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
he inspirited me to do it مرا بکردن ان کار تشویق کرد
bounties تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
graced فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
citations تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
grace فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
oversold بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
citation تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
patronizingly ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
oversells بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
overselling بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
oversell بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
golden handshakes پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshake پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
reward is an iduce to toil چیزیکه ادم را بکار کردن تشویق میکند پاداش است
trading stamp تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
yoicks علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
patronized رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronize رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronised رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronises رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronizes رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com