English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
epigenesis تشکیل نطفه ازنو
Other Matches
spermatogenesis تشکیل نطفه
recasting ازنو ریختن
recasts ازنو ریختن
recast ازنو ریختن
repeat بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
germen نطفه
sperm نطفه
sperms نطفه
the seminal fluid نطفه
spermatozoon نطفه
spermatozoa نطفه
cachalot نطفه
germicide نطفه کش
semen نطفه
germ cell سلول نطفه
yolks محتویات نطفه
yoke محتویات نطفه
inception بستن نطفه
yolk محتویات نطفه
gonium سلول نطفه
spermatogenetic موجد نطفه
spermatogenetic نطفه اور
matrices نطفه گاه
spermatogenesis ایجاد نطفه
radar netting تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
conceptions رای انعقاد نطفه
conception رای انعقاد نطفه
germ plasm قسمت قابل توارث نطفه
ovum سلول نطفه ماده تخمک
zoon تنها محصول یک نطفه واحد
spermatial وابسته به نطفه نر جلبکها نطفهای
seminiferous ایجاد کننده بذر یا نطفه
spermatozoa یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
gonogenesis کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
spermatozoon یاخته متحرک نطفه بالغ جنس نر
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
spermatium نطفه یایاخته نر غیر متحرک موجودات پست
theory of epigensis فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
entelechy تشکیل
endomorphy تشکیل
endomorphism تشکیل
establishments تشکیل
establishment تشکیل
incorporation تشکیل
antidim مایع ضد تشکیل مه
organize تشکیل دادن
organising تشکیل دادن
organises تشکیل دادن
gleization تشکیل خاک رس
argillaceous تشکیل شده از رس
heat of formation گرمای تشکیل
organisers تشکیل دهنده
organizer تشکیل دهنده
organizers تشکیل دهنده
hematopoiesis تشکیل خون
antitrust مخالف تشکیل
capital formation تشکیل سرمایه
organizes تشکیل دادن
ossification تشکیل استخوان
enthalpy of formation انتالپی تشکیل
fibrillation تشکیل الیاف
former تشکیل دهنده
flagellation تشکیل تاژک
embryogen تشکیل جنین
foetation تشکیل جنین
formation constant ثابت تشکیل
form تشکیل دادن
formed تشکیل دادن
forms تشکیل دادن
tournament تشکیل مسابقات
annulation تشکیل حلقه
tournaments تشکیل مسابقات
formative تشکیل دهنده
organizing تشکیل دادن
embryogeny تشکیل جنین
stratification تشکیل چینه
constituted تشکیل دادن
constitute تشکیل دادن
sporogenesis تشکیل هاگ
vacuolation تشکیل حفره
orogenesis تشکیل کوه
osteogenesis تشکیل استخوان
umbilication تشکیل ناف
sporogeny تشکیل هاگ
bonding تشکیل پیوند
stratification تشکیل طبقات
to erect into تشکیل دادن از
the house went into secret session تشکیل داد
strobilation تشکیل رشته
preformation تشکیل قبلی
constitutes تشکیل دادن
constituting تشکیل دادن
placentation تشکیل جفت
sacculation تشکیل کیسه
metamerism تشکیل حلقهای
formation صف ارایی تشکیل
siltation تشکیل لجن
standard heat of formation گرمای تشکیل استاندارد
syndicates اتحادیه تشکیل دادن
stepwise formation constant ثابت تشکیل مرحلهای
deposit fund account حساب تشکیل سرمایه
pod تشکیل نیام دادن
acidic تشکیل دهندهء اسید
rate of capital formation نرخ تشکیل سرمایه
molar heat of formation گرمای مولی تشکیل
federalization تشکیل کشورهای متحد
domestic capital formation تشکیل سرمایه داخلی
gangs جمعیت تشکیل دادن
syndicates تشکیل اتحادیه دادن
ossification مرحله تشکیل استخوان
entelechy مرحله تشکیل وتحقق
unformed تشکیل نشده ناساخت
deposit fund account اعتبار تشکیل سرمایه
form تشکیل دادن ساختن
bond formation energy انرژی تشکیل پیوند
back bonding تشکیل پیوند از پشت
back bonding تشکیل پیوند برگشتی
venues محل تشکیل دادگاه
constituent سازه تشکیل دهنده
constituent جزء تشکیل دهنده
constituents سازه تشکیل دهنده
constituents جزء تشکیل دهنده
chemical bonding تشکیل پیوند شیمیایی
vesiculation تشکیل کیسه یا تاول
formed تشکیل دادن ساختن
forms تشکیل دادن ساختن
syndicator تشکیل دهنده اتحادیه
venue محل تشکیل دادگاه
constitutive تشکیل دهنده ساختمانی
to form a habit تشکیل عادت دادن
troop program برنامه تشکیل یکانها
vertebration تشکیل ستون فقرات
syndicate اتحادیه تشکیل دادن
nuclei هسته تشکیل دهنده
fundametal بنیادی تشکیل دهنده
preform قبلا تشکیل دادن
force development برنامه تشکیل یکانها
differentiate دیفرانسیل تشکیل دادن
differentiates دیفرانسیل تشکیل دادن
differentiating دیفرانسیل تشکیل دادن
colonised تشکیل مستعمره دادن
colonises تشکیل مستعمره دادن
colonising تشکیل مستعمره دادن
polygenic دارای قوه تشکیل
lymphopoiesis تشکیل بافت لنفی
piedmont تشکیل شده در کوهپایه
nucleus هسته تشکیل دهنده
involucrum تشکیل استخوان جدید
bed تشکیل طبقه دادن
haematogenesis تشکیل خون تولیدخون
guard cell گیاهی را تشکیل میدهند
beds تشکیل طبقه دادن
nucleate تشکیل هسته دادن
oogenesis تشکیل و تکامل تخم
overall formation constant ثابت تشکیل کلی
colonize تشکیل مستعمره دادن
molar enthalpy of formation انتالپی مولی تشکیل
convened تشکیل جلسه دادن
convenes تشکیل جلسه دادن
pods تشکیل نیام دادن
colonizing تشکیل مستعمره دادن
gang جمعیت تشکیل دادن
convening تشکیل جلسه دادن
convene تشکیل جلسه دادن
syndicate تشکیل اتحادیه دادن
colonized تشکیل مستعمره دادن
colonizes تشکیل مستعمره دادن
federating تشکیل کشورهای متحد دادن
constitutions ساختمان ووضع طبیعی تشکیل
modularity تشکیل شده از بخشهای تابعی
vocalize تلفظ کردن تشکیل دادن
federates تشکیل کشورهای متحد دادن
federated تشکیل کشورهای متحد دادن
podzolization تشکیل خاک خاکستری یا سفید
humification تشکیل خاک گیاه دار
incorporator تشکیل دهنده ترکیب کننده
federate تشکیل کشورهای متحد دادن
strobilization تشکیل رشته باریک شدگی
semicircle نیم دایره تشکیل دادن
concretionary تشکیل شده ازراه تحجریاانجماد
alphabets حروفی که کلمه را تشکیل می دهند
circlet تشکیل دایره کوچک دادن
self formed خود بخود تشکیل شده
semicircles نیم دایره تشکیل دادن
structual constituent جزء تشکیل دهنده ساختمانی
pockets پاکت تشکیل کیسه در بدن
pocket پاکت تشکیل کیسه در بدن
circlets تشکیل دایره کوچک دادن
standard free energy of formation انرژی ازاد تشکیل استاندارد
constitution ساختمان ووضع طبیعی تشکیل
confedration of states دولت جدیدی تشکیل نمیشود
alphabet حروفی که کلمه را تشکیل می دهند
high light تشکیل نکته روشن یاجالب دادن
stratification تشکیل طبقات زمین چینه بندی
shroud laid تشکیل شده از چهار رشته چهاررشتهای
pyroclastic تشکیل شده در اثر فعالیت اتشفشانی
dyad کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است
frontogenesis که نتیجه ان تشکیل ابر وبارندگی است
to crust [snow] تشکیل دادن به پوسته سخت [برف]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com