Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
wind correction
تصحیح مربوط به باد تصحیح گلوله از نظر باد
Other Matches
range disk
صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
complementary range
برد مربوط به زاویه تصحیح تکمیلی تراز
correction index
جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
superelevation
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
swinging the compass
تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
corrector
وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
editing
تصحیح
compensation
تصحیح
rectification
تصحیح
It was corrected.
تصحیح شد.
compensations
تصحیح
amendment
تصحیح
correction
تصحیح
amendments
تصحیح
Bose Chandhuri Hocquenghem code
کد تصحیح
rectify
تصحیح کردن
bugging
تصحیح یک برنامه
refine
تصحیح کردن
frequency correction
تصحیح فرکانس
compensation of compass
تصحیح قطبنما
magnetic compensatory
مغناطیس تصحیح
compensating magnet
مغناطیس تصحیح
bug
تصحیح یک برنامه
proofreads
تصحیح کردن
correcting
تصحیح کردن
program correctness
تصحیح برنامه
patch
تصحیح در یک برنامه
correct
تصحیح کردن
patches
تصحیح در یک برنامه
proofread
تصحیح کردن
proofreading
تصحیح کردن
corrects
تصحیح کردن
bugs
تصحیح یک برنامه
rectifies
تصحیح کردن
error correcting code
کد تصحیح خطا
error correction
تصحیح خطا
skew correction
تصحیح گوشهای
up-to-date
تصحیح شده
redress
تصحیح التیام
redressed
تصحیح التیام
redresses
تصحیح التیام
gamma correction
تصحیح گاما
sag correction
تصحیح انحراف
up to date
تصحیح شده
red pencil
تصحیح کردن
emendate
تصحیح کردن
refines
تصحیح کردن
rectified
تصحیح کردن
correctable
قابل تصحیح
emendable
قابل تصحیح
correction coefficient
ضریب تصحیح
temperature correction
تصحیح دمایی
tam quam
تصحیح حکم
correction factor
ضریب تصحیح
deflection correction
تصحیح سمت
correction thermometer
دماسنج تصحیح
correction
تصحیح می کنم
checking
کد تصحیح خطا
attenuation compensation
تصحیح اعوجاج
reformed
تصحیح شده
corrected
تصحیح شده
impluse correction
تصحیح ضربه جریان
corrected azimuth
گرای تصحیح شده
layers
ل تصحیح خطا باشد
deflection board
تابلو تصحیح سمت
range disk
میز تصحیح مسافت
compass compensation
تصحیح قطب نما
rectifiable
قابل تصحیح یا جبران
complementary angle of site
تصحیح تکمیلی تراز
range correction
تصحیح برد سلاح
chart correction card
کارت تصحیح نقشه
range correction
تصحیح برد تیراندازی
range k
ضریب تصحیح برد
incorrect
تصحیح نشده معیوب
stevenson schomaker correction
تصحیح استیونس- شوماکر
layer
ل تصحیح خطا باشد
gun displacement
تصحیح جای توپ
errata sheet
برگ تصحیح اشتباه
corrected defelection
سمت تصحیح شده
ARQ
سیستم تصحیح خطا
copyreader
تصحیح کننده مقاله
adjusted valve
مقدار تصحیح شده
pincushion magnets
مغناطیسهای تصحیح بالشتک
k , transfer
ضریب تصحیح برد توپ
range k
ضریب تصحیح کای برد
negative altitude
ارتفاع هواپیما را تصحیح کنید
reconstituted
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
modes
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
mode
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
windage scale
مقیاس تصحیح سمت دستگاه درجه
edit
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
map k
ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
reconstitutes
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstituting
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
corrective maintenance
یافتن و تصحیح خطایی که رخ داده است
reconstitute
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
edited
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
Proof – reading.
غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
rectification
تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
edit
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
range board
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
edited
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
drafts
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
drafted
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
draft
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
correctional custudy
روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
failure
شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
failures
شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
EDAC
سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
debugged
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
z correction
تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
debugs
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
tactical diversions
تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
insert mode
حالت محاورهای کامپیوتر برای ویرایش و تصحیح متن ها
debug
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
slips
لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slip
لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slipped
لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
envelope
بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
envelopes
بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
checks
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
gyrolog
دفترچه ضرایب ژیروسکوپی یاجدول تصحیح قطب نمای مغناطیسی ناو
digits
عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checked
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checks
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checked
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
digit
عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
detecting
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detect
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detects
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detected
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
link
طرح ISO/OSI که بستههای داده را به اتصال بعدی می فرستد و تصحیح خطا میکند
control rocket
راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
circularization
تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
Microcom Networking Protocol
سیستم تشخیص و تصحیح خطا سافت Microcom Inc که در مودم ها و نرم افزار ارتباطی به کار می رود
preventive
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
MNP 0
پروتکل تصحیح خطای ارتباطی که میتواند داده راحتی روی اتصالات تلفن ضعیف منتقل کند
preventative
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
input/output
پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
conditioning
اصلاح مشخصههای اطلاعات در یک خط انتقال صدا ازطریق تصحیح خصوصیات فازدامنه تقویت کنندههای خط شایسته سازی
MNP
سیستم تشخیص و تصحیح خطا ساخت Microcom Inc که در مودم و برخی نرم افزاری ارتباطی به کار می رود
text
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
editor
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
editors
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
texts
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
mttr
متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
adaptive channel allocation
روش به کار رفته توسط پروتکل تصحیح خطای MNP که اندازه بستههای داده را طبق خط تلفن تنظیم میکند.
refile
تجدید نظر در متن پیامهابرای ارسال تصحیح و مرتب کردن متن پیامهای ارسالی
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
host computer
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computers
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
bad sector
شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
bug
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugging
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugs
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
automatic error correction
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
request modify
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
editing run
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
forwarded
روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
forward
روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
detects
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detect
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
kludge
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
kluge
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
visual elevation
فاصله مربوط به افت گلوله
Hamming code
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
dispersion scale
طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
exceptions
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exception
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
backward
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backwards
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
writ of error
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
emending
تصحیح کردن درست کردن
correct
صحیح کردن تصحیح کردن
emends
تصحیح کردن درست کردن
edit
تصحیح کردن تنظیم کردن
corrects
صحیح کردن تصحیح کردن
edited
تصحیح کردن تنظیم کردن
correcting
صحیح کردن تصحیح کردن
emend
تصحیح کردن درست کردن
emended
تصحیح کردن درست کردن
patches
تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
patch
تصحیح کوچک در نرم افزار توسط کاربر در ساختار ناشر نرم افزار
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
rotation coefficients
ضرایب مربوط به چرخش زمین که روی گلوله اثر دارد
calibration
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
deflection board
طرح تیر خمپاره انداز میز تصحیح سمت خمپاره انداز
compensate
جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
compensates
جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
compensated
جبران کردن تلافی کردن تصحیح کردن
dogmatic marxism
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
continuously set vector
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
fix
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
sensing
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
missed
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com