Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
gamma correction
تصحیح گاما
Other Matches
range disk
صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
wind correction
تصحیح مربوط به باد تصحیح گلوله از نظر باد
correction index
جدول تصحیح خطای توپ جدول تصحیح یا تصحیحات
gammas
گاما
gamma
گاما
gamma radiation
پرتو گاما
bellatrix
گاما- شکارچی
gamma arietis
گاما- حمل
mesartim
گاما- حمل
gamma delphini
گاما- دلفین
gamma efferent
وابران گاما
gamma globulin
گاما گلوبولین
phi gamma function
تابع فی- گاما
gamma herculis
گاما- جاثی
gamma movement
حرکت گاما
gamma orionis
گاما- شکارچی
gamma radiation
اشعه گاما
gamma pegasi
گاما- فرس
gamma ursa majoris
گاما- دب اکبر
gamma ray
پرتو گاما
gamma ray
اشعه گاما
gamma orionis
گاما- جبار
gammas
اشعه گاما
gamma
اشعه گاما
gamma rays
اشعه گاما
gamma andormedae
گاما- امراه المسلسله
superelevation
تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
algenib
گاما- فرس جناح الفرس
swinging the compass
تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
corrector
وسیله تصحیح کننده ماسوره وسیله تصحیح ماسوره
rem
مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
amendment
تصحیح
rectification
تصحیح
correction
تصحیح
editing
تصحیح
compensations
تصحیح
compensation
تصحیح
Bose Chandhuri Hocquenghem code
کد تصحیح
amendments
تصحیح
It was corrected.
تصحیح شد.
refines
تصحیح کردن
rectified
تصحیح کردن
redress
تصحیح التیام
deflection correction
تصحیح سمت
emendate
تصحیح کردن
redressed
تصحیح التیام
redresses
تصحیح التیام
up to date
تصحیح شده
up-to-date
تصحیح شده
rectify
تصحیح کردن
rectifies
تصحیح کردن
magnetic compensatory
مغناطیس تصحیح
compensating magnet
مغناطیس تصحیح
error correction
تصحیح خطا
error correcting code
کد تصحیح خطا
correctable
قابل تصحیح
emendable
قابل تصحیح
attenuation compensation
تصحیح اعوجاج
corrected
تصحیح شده
correction coefficient
ضریب تصحیح
correction factor
ضریب تصحیح
correction thermometer
دماسنج تصحیح
bugs
تصحیح یک برنامه
frequency correction
تصحیح فرکانس
checking
کد تصحیح خطا
bugging
تصحیح یک برنامه
bug
تصحیح یک برنامه
compensation of compass
تصحیح قطبنما
refine
تصحیح کردن
corrects
تصحیح کردن
correction
تصحیح می کنم
red pencil
تصحیح کردن
sag correction
تصحیح انحراف
skew correction
تصحیح گوشهای
proofreading
تصحیح کردن
proofreads
تصحیح کردن
proofread
تصحیح کردن
temperature correction
تصحیح دمایی
correcting
تصحیح کردن
tam quam
تصحیح حکم
reformed
تصحیح شده
patches
تصحیح در یک برنامه
program correctness
تصحیح برنامه
patch
تصحیح در یک برنامه
correct
تصحیح کردن
compass compensation
تصحیح قطب نما
deflection board
تابلو تصحیح سمت
errata sheet
برگ تصحیح اشتباه
adjusted valve
مقدار تصحیح شده
ARQ
سیستم تصحیح خطا
incorrect
تصحیح نشده معیوب
layers
ل تصحیح خطا باشد
chart correction card
کارت تصحیح نقشه
layer
ل تصحیح خطا باشد
corrected azimuth
گرای تصحیح شده
corrected defelection
سمت تصحیح شده
copyreader
تصحیح کننده مقاله
complementary angle of site
تصحیح تکمیلی تراز
rectifiable
قابل تصحیح یا جبران
range correction
تصحیح برد سلاح
pincushion magnets
مغناطیسهای تصحیح بالشتک
range k
ضریب تصحیح برد
stevenson schomaker correction
تصحیح استیونس- شوماکر
range disk
میز تصحیح مسافت
range correction
تصحیح برد تیراندازی
gun displacement
تصحیح جای توپ
impluse correction
تصحیح ضربه جریان
k , transfer
ضریب تصحیح برد توپ
range k
ضریب تصحیح کای برد
negative altitude
ارتفاع هواپیما را تصحیح کنید
edited
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
map k
ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
corrective maintenance
یافتن و تصحیح خطایی که رخ داده است
reconstituted
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
mode
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
windage scale
مقیاس تصحیح سمت دستگاه درجه
reconstituting
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
reconstitutes
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
modes
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
reconstitute
تصحیح مقیاس کردن عکس یا نقشه
edit
تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
drafted
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
draft
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
drafts
کپی ناهموار از یک متن پیش از تصحیح خطا
edit
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
Proof – reading.
غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
range board
طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
edited
تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
complementary range
برد مربوط به زاویه تصحیح تکمیلی تراز
rectification
تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
z correction
تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
tactical diversions
تصحیحات تاکتیکی مسیرناوگان تصحیح مسیر حرکت ناوگان
insert mode
حالت محاورهای کامپیوتر برای ویرایش و تصحیح متن ها
EDAC
سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
debugs
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
failure
شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
failures
شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
correctional custudy
روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط
debugged
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debug
آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
slipped
لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
slips
لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
envelope
بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
envelopes
بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
slip
لغزش ازمسیر تصحیح مسیر چتر یاگلوله از نظرانحراف باد
gyrolog
دفترچه ضرایب ژیروسکوپی یاجدول تصحیح قطب نمای مغناطیسی ناو
checked
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checks
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
digit
عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
digits
عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checks
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checked
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check
رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
detecting
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detects
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detect
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detected
خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
control rocket
راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
link
طرح ISO/OSI که بستههای داده را به اتصال بعدی می فرستد و تصحیح خطا میکند
circularization
تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
Microcom Networking Protocol
سیستم تشخیص و تصحیح خطا سافت Microcom Inc که در مودم ها و نرم افزار ارتباطی به کار می رود
preventive
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
MNP 0
پروتکل تصحیح خطای ارتباطی که میتواند داده راحتی روی اتصالات تلفن ضعیف منتقل کند
preventative
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
input/output
پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
conditioning
اصلاح مشخصههای اطلاعات در یک خط انتقال صدا ازطریق تصحیح خصوصیات فازدامنه تقویت کنندههای خط شایسته سازی
MNP
سیستم تشخیص و تصحیح خطا ساخت Microcom Inc که در مودم و برخی نرم افزاری ارتباطی به کار می رود
editor
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
mttr
متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
text
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
texts
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد
editors
نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
adaptive channel allocation
روش به کار رفته توسط پروتکل تصحیح خطای MNP که اندازه بستههای داده را طبق خط تلفن تنظیم میکند.
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
refile
تجدید نظر در متن پیامهابرای ارسال تصحیح و مرتب کردن متن پیامهای ارسالی
host computers
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computer
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
bugs
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bug
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugging
تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bad sector
شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
automatic error correction
تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
request modify
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
editing run
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
forward
روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
forwarded
روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست
detects
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detect
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
kluge
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
kludge
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
Hamming code
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
dispersion scale
طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
exception
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
backwards
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
writ of error
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com