English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
crossbones تصویر دو استخوان متقاطع درزیر جمجمه که نشان پرچم دزدان دریایی است
Other Matches
black flag پرچم دزدان دریایی
jolly roger پرچم دزدان دریایی
piratic درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
skull and crossbones جمجمه و دو استخوان
pirating کشتی دزدان دریایی
pirated کشتی دزدان دریایی
brigantine کشتی دزدان دریایی
marooner کشتی دزدان دریایی
corsair کشتی دزدان دریایی
sea rover کشتی دزدان دریایی
pirates کشتی دزدان دریایی
pirate کشتی دزدان دریایی
walk the plank <idiom> مجبور به ترک کشتی بوسیله دزدان دریایی
snorkel لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
snorkels لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
schnorkel لوله دخول وخروج هوا درزیر دریایی
As mentioned below. مذکور درزیر [آنچه درزیر آمده است]
standard نشان پرچم
standards نشان پرچم
control flag پرچم نشان دهنده دستورات
images نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
labarum پرچم قستنطین که نشان نصارا بران بود
color پرچم یکان یا جنگی نشان و درجه روی شانه وسینه
hyprostosis رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
mark sensing نشان دریایی
illustrator نشان دهنده تصویر کش
image نشان دادن تصویر
illustrators نشان دهنده تصویر کش
transparency مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
transparencies مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
position buoy بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
common استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
commoners استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
commonest استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
tracking symbol علامت کوچکی روی صفحه نمایش تصویر که محل مکان نما را نشان میدهد
auto توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
display controlled نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
autos توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
elevator نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
elevators نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
adapter در کامپیوتر که حاوی دستورات نرم افزاری مبدل به سیگنالهای الکتریکی است تا گرافیک را در صفحه تصویر متصل به آن نشان دهد
crop mark در نرم افزار DTP علامتهای چاپ شده که لبه کاغذ یا تصویر را نشان میدهند و امکان برش دقیق می دهند
seabee گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
flags پرچم دار کردن پرچم زدن به
flag پرچم دار کردن پرچم زدن به
zygoma استخوان قوس وجنه استخوان گونه
astragalus استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
syynostosis ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
field colors پرچم رزمی پرچم یکانی
color salute سلام پرچم احترام به پرچم
halyard ریسمان پرچم طناب پرچم
thievish درخور دزدان
flash house جایگاه دزدان
Band of robbers. Gand of thieves. دسته دزدان
pedlar french زبان ویژه دزدان
argots زبان ویژهء دزدان
argot زبان ویژهء دزدان
jemmy دیلم مخصوص دزدان
jemmies دیلم مخصوص دزدان
below <adv.> درزیر
under درزیر
under- درزیر
below درزیر
hereafter <adv.> درزیر
hereinafter [formal] <adv.> درزیر
thereinafter [archaic or formal] <adv.> درزیر
ischium استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
condyle مهره استخوان- برامدگی استخوان
periosteum پوشش استخوان ضریع استخوان
under- مخفی درزیر
under مخفی درزیر
subocular واقع درزیر چشم
sublingual واقع درزیر زبان
named here under نام برده درزیر
crop کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crops کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
tweening محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
image [سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
images سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
cropped کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
picture آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
video متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobat که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videos متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
acrobats که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
videoed متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
under the t. of درزیر نفوذ درتحت تسلط
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
images تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
flicker تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickers تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
submersible قابل فرورفتن یا فرو بردن درزیر اب
flattest درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
flat درزیر خوابیده پنچری لاستیک اتومبیل
midshipman افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
spherization جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
brainpan جمجمه
skull جمجمه
scalps جمجمه
crania جمجمه
skulls جمجمه
acranial بی جمجمه
cranium جمجمه
craniums جمجمه
scalp جمجمه
lossless compression روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
We went swimming in the moonlight (by moonlight ) . درزیر نور ماه ( مهتاب ) شنا کردیم
cranioscopy جمجمه نگاری
pans کفه جمجمه
craniometry جمجمه سنجی
pan کفه جمجمه
pan- کفه جمجمه
cranial index شاخص جمجمه
cranial nerve عصب جمجمه
craniate جمجمه دار
craniologist جمجمه شناس
craniology جمجمه شناسی
craniometer جمجمه پیما
cranial capacity گنجایش جمجمه
death's head جمجمه مرده
phrenology جمجمه خوانی
skulls جمجمه فرق سر
phrenologist جمجمه خوان
phrenologist جمجمه شناس
sconce جمجمه استعداد
skull جمجمه فرق سر
pilot chart نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
kite کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
oceanography تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
kites کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officer معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officers معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
running lights فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
phrenology جمجمه شناسی روانی
craniological وابسته به جمجمه شناسی
pericranium قسمت خارجی جمجمه
phrenology علم براهین جمجمه
microcephalia سر کوچکی جمجمه کوچک
phrenological وابسته به جمجمه خوانی
osteocranium قسمت استخوانی جمجمه
endocrane سطح درونی جمجمه
auto الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refresh بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
autos الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refreshes بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
underpins پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpin پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpinned پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
sea mark راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
sea cucumber حلزون دریایی از جنس راب دریایی
stadimeter مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
flag semaphore سیستم مخابره با پرچم سیستم علایم پرچم
sagittal وابسته به درز سهمی جمجمه
occiput استخوان قمحدوه استخوان پس سر
persistence مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing تصویر خطی تصویر مدادی
cranial index صد برابر نسبت بین طول جمجمه وارتفاع ان
crossover متقاطع
intercepter متقاطع
thwartwise متقاطع
crisscross متقاطع
crosses متقاطع
traverses خط متقاطع
traversed متقاطع
traversed خط متقاطع
traverse خط متقاطع
crossest متقاطع
transverse متقاطع
traverse متقاطع
traverses متقاطع
crosser متقاطع
cross متقاطع
traversing خط متقاطع
intersecting متقاطع
traversing متقاطع
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
sea power قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
cross-section سطح متقاطع
cross fire اتشبار متقاطع
cross fire اتش متقاطع
closed traverse خطوط متقاطع
interconversion تبدیل متقاطع
cross bearings سمتهای متقاطع
secant خط قاطع متقاطع
crosscurrent جریان متقاطع
cross-sections سطح متقاطع
cross wires سیمهای متقاطع
intersecting قوسی متقاطع
crosshatching هاشورزنی متقاطع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com