English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
wpm تعداد کلمات دردقیقه inute
Other Matches
lpm تعداد خطوط دردقیقه inutes
worded تعداد کلمات در فایل یا متن
word تعداد کلمات در فایل یا متن
speeches بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
semantics 1-بخشی از زبان که مربوط به معنای کلمات بخشهای کلمات یا ترکیبات آنهاست . 2-
speech بررسی کلمات صحبت به طوری که کامپیوتر کلمات و دستورات را تشخیص دهد
slice ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
slices ساخت CPU با کلمات با اندازه بزرگ با ترکیب کردن بلاکهای با کلمات کوچکتر
spellchecker لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spelling checker لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
combinatorics محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
roundest تعداد تیر تعداد شلیک دور
round تعداد تیر تعداد شلیک دور
dictionaries 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
dictionary 1-بلاکی که کلمات و معنای آنها را لیست میکند. 2-ساختار مدیرت داده که امکان مراجعه و ذخیره سازی فایلها را فراهم میکند. 3-بخشی از برنامه آزمایش دیکته :لیست کلمات صحیح برای بررسی متن وجود دارند
odder ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
oddest ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odd ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
maximal oxygen consumption per minute حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
control words کلمات کنترلی
spate سیل کلمات
word salad سالاد کلمات
word of mouth کلمات مصطلح
shan't مخفف کلمات not shall
addressing و کلمات افست
terminology کلمات فنی
logion کلمات قصار
the f. words کلمات زیرین
i ran the words through ان کلمات را خط زدم
declension صرف کلمات
code words کلمات رمزی
play on words <idiom> بازی با کلمات
VIP مخفف کلمات
contents کلمات یک نامه
verbalist منقد کلمات
apothegm کلمات قصار
VIPs مخفف کلمات
code word کلمات رمزی
terminologies کلمات فنی
reserved words کلمات ذخیره شده
word square جدول کلمات متقاطع
voder یک ترکیب کننده کلمات
crossword puzzle جدول کلمات متقاطع
padding کلمات یارکوردهای ساختگی
aphorize کلمات قصار گفتن
anastrophe تعویض کلمات یک عبارت
prowords کلمات جلوی جملات
she'd مخفف کلمات had sheوwould she
wordage کلمات واژه بندی
end spell خاتمه کلمات رمز
delete بریدن کلمات یک متن
jives کلمات بیهوده واحمقانه
jived کلمات بیهوده واحمقانه
jive کلمات بیهوده واحمقانه
malapropism سوء استعمال کلمات
aphorism پند کلمات قصار
aphorisms پند کلمات قصار
Acrimonious words کلمات تلخ و نیشدار
charade جدول کلمات متقاطع
jiving کلمات بیهوده واحمقانه
in so many words با عین این کلمات
phonics تلفظ وهجاهای کلمات
euphony خوش اهنگی کلمات
phonetic alphabet کلمات قراردادی مخابراتی
opposites test ازمون کلمات متضاد
deleting بریدن کلمات یک متن
deletes بریدن کلمات یک متن
deleted بریدن کلمات یک متن
permutation table جدول کلمات رمز
acephalo که با کلمات دیگر ترکیب میشود
SOS مخفف کلمات ship our save
heading کلمات ابتدای هر صفحه متن
semantics معنای کلمات یا نشانها در برنامه ها
talk down to someone <idiom> از کلمات ساده استفاده کردن
oxymoron استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
sweet words (voice,sleep کلمات ( صدا خواب )شیرین
awol مخفف کلمات leave absentwithout
lip-reads کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
epigrammatic وابسته به لطیفه و کلمات قصار
anastrophe قلب عبارت کلمات مقلوب
gulps گروهی از کلمات معمولا دو بایت
oxymoron استعمال کلمات مرکب متضاد
gulping گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulped گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulp گروهی از کلمات معمولا دو بایت
navigation چند رسانهای با کلمات کلیدی
posies کلمات حک شده بر انگشتری دسته گل
headings کلمات ابتدای هر صفحه متن
header کلمات در بالای صفحه متن
syllabary فهرست سیلاب یا هجاهای کلمات
headers کلمات در بالای صفحه متن
helmintho کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
helminth کلمات پیشوندیست بمعنی کرم
posy کلمات حک شده بر انگشتری دسته گل
slobbered تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
slobbers تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
speeches صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
speeches تولید کلمات صوتی با بررسی صدا
diabol کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
wac حروف اول کلمات armycorps s"women
epexegesis کلمات افزوده شده برای توضیح
speech تولید کلمات صوتی با بررسی صدا
slobber تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
speech صحبت کردن یا ایجاد کلمات با صدا
diabolo کلمات پیشوندیست بمعنی "شیطان " و " شیطانی "
A dictionary tell you what words mean . فرهنگ زبان معنی کلمات را میدهد
kilos واحد اندازه گیری کلمات کامپیوتری
slobbering تلفظ کلمات با جاری ساختن اب دهان
cardio کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
kilo واحد اندازه گیری کلمات کامپیوتری
chain مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chains مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
cardia کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
phonemics علم شناسایی تلفظ کلمات وصداها
lipreading فهم کلمات از راه حرکات لب لب خوانی
cardi کلمات پیشوندی بمعنی >دل < یا >قلب < است
syllabary جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
colon که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
colons که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
purists شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
purist شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
keying material مواد موردلزوم برای رمز کردن کلمات
wordprocessing شرکت متخصص در پردازش کلمات برای شرکتهای دیگر
cunclude تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
diachrony تحلیل کلمات و پیدا کردن منشاء و ریشه انها
logograph واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
logogram واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
acronym کلمه ای که از حرف اول کلمات دیگری ترکیب شده باشد
hyphenation تنظیم خط وط با پهنای مشخص به تقسیم کلمات طولانی در انتهای هر خط به درستی
word کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
achromato کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
edit کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند
achromat کلمات پیشوندی است یونانی مشتق از کلمهء achromatos بمعنی
edited کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند
kyrie دعای مناجاتی که با کلمات >ای خداوند بر مارحم فرما<اغاز میشود
worded کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
align ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligns ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligned ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
VRML سیستمی که به سازندگان امکان ایجاد کلمات سه بعدی در صفحه وب میدهد
language سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
languages سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
list لیستی از کلمات که استفاده نمیشوند یا برای جستجوی در فایل به کار نمیروند
serials کلمات داده که یکی پس از دیگری روی باس موازی ارسال می شوند
shares پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
serial کلمات داده که یکی پس از دیگری روی باس موازی ارسال می شوند
shared پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
share پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
alliterate اوردن کلمات با صدای مترادف مثل :sun the was whensoft season summer in
acronyms کلمه ایکه از حرف اول کلمات دیگری ترکیب شده باشد
hypermedia متن با کلمات کلیدی خاص که قادر به نمایش تصویر و صوت باشد
thirty two bit system سیستم ریز کامپیوتر یا CPU که داده را در کلمات سی و دو بیتی کنترل میکند
serial ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
name لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
linguistics علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو لسانیات
kwic روش شاخص بندی اطلاعات توسط کلمات یا عبارات از قبل تعیین شده
anagrams مقلوب تشکیل لغت یا جملهای ازدرهم ریختن کلمات یالغات جملهء دیگر
serials ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
anagram مقلوب تشکیل لغت یا جملهای ازدرهم ریختن کلمات یالغات جملهء دیگر
names لیست کلمات رزرو و دستورات در یک زبان و آدرس ها در کامپیوتر که به آنها مربوط می شوند
central که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
justifies تغییر فضای بین کلمات یا حروف در متن به طوری که حاشیه راست و چپ مستقیم شود
interword spacing فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
justify تغییر فضای بین کلمات یا حروف در متن به طوری که حاشیه راست و چپ مستقیم شود
justifying تغییر فضای بین کلمات یا حروف در متن به طوری که حاشیه راست و چپ مستقیم شود
nomenclature سیستم از پیش تعریف شده برای انتساب کلمات و نشانه ها به اعداد یا اصط لاحات
acr میباشدو با کلمات ترکیب میشودمانند: Acro-Carpous که بمعنی " دارای میوه در راس " است
microprocessor UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
acro میباشدو با کلمات ترکیب میشودمانند: Acro-Carpous که بمعنی " دارای میوه در راس " است
voices توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
microprocessors UPC با کلمات با اندازه بزرگ که با اتصال یک عدد با بلاکهای سایز کوچک ساخته میشود
voicing توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voice توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
numbers تعداد
magnitude تعداد
number تعداد
paul تعداد کم
thesaurus فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
intercharacter spacing خصوصیت کلمه پرداز که حاوی فضاهای متغیر بین کلمات است تا خط در وسط قرار گیرد
word star یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
thesauruses فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
phonetician متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
counts تعداد ایمپولز
count تعداد ایمپولز
counted تعداد ایمپولز
counting تعداد ایمپولز
work force تعداد کارگر
small lot نوبه کم تعداد
wheen تعداد زیاد
quantities تعداد زیاد
volumes تعداد میزان
number of cycle تعداد دوره ها
number of cycle تعداد تناوبها
number of rounds تعداد گلوله ها
population [pop.] تعداد مردم
number of threads تعداد پیچش ها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com