English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
catechism تعلیم ودستور مذهبی
catechisms تعلیم ودستور مذهبی
Other Matches
scholasticism شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
paideutics روش کار اموزی فن تعلیم علم تعلیم
i was taught by him من در نزد وی تعلیم گرفتم او مرا تعلیم داد
His request was in the nature of a command. خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
concordat پیمان دولت با جماعت مذهبی پیمان رسمی میان دو فرقه مذهبی
pedgagogics فن تعلیم علم تعلیم
tuitionary تعلیم
tuition تعلیم
training تعلیم
doctrine تعلیم
instructions تعلیم
doctrines تعلیم
instruction تعلیم
didactics تعلیم
didactics فن تعلیم نواموزی
catechize تعلیم دادن
teach تعلیم دادن
catechisation تعلیم واموزش
training تعلیم و تمرین
untaught تعلیم نیافته
educating تعلیم دادن
educates تعلیم دادن
educate تعلیم دادن
instructs تعلیم دادن
teaches تعلیم دادن
tuitional حق تدریس تعلیم
pedagogically مطابق فن تعلیم
military training تعلیم نظامی
catechise تعلیم دادن
indocility تعلیم نا پذیری
disciplinable تعلیم پذیر
schoolfellow تعلیم تحصیل
train [teach] تعلیم دادن
breeding تعلیم وتربیت
indocile تعلیم نا پذیر
docility تعلیم پذیری
teachable تعلیم پذیر
treatable تعلیم بردار
trained تعلیم دادن
education تعلیم و تربیت
trainees تعلیم گیرنده
trainee تعلیم گیرنده
schooling تدریس تعلیم
train تعلیم دادن
educate تعلیم دادن
drills تعلیم دادن
drilled تعلیم دادن
drill تعلیم دادن
trains تعلیم دادن
edification تعلیم تقدیس
instructing تعلیم دادن
teach تعلیم دادن
instructed تعلیم دادن
instruct تعلیم دادن
instruct تعلیم دادن
give lessons تعلیم دادن
tutelage سرپرستی تعلیم سرخانه
docile تعلیم بردار مطیع
instructiveness تعلیم امیزی بودن
primed قبلا تعلیم دادن
motor education تعلیم و تربیت حرکتی
teachable یاددادنی قابل تعلیم
primes قبلا تعلیم دادن
prime قبلا تعلیم دادن
pedagogical teaching اموزش مطابق فن تعلیم
pedagogical مربوط بفن تعلیم
theory فرضیه علمی تعلیم
theories فرضیه علمی تعلیم
educationally از راه تعلیم و تربیت
guides راهنمایی کردن تعلیم دادن
guided راهنمایی کردن تعلیم دادن
guide راهنمایی کردن تعلیم دادن
intuit تعلیم دادن اگاه کردن
intuited تعلیم دادن اگاه کردن
enlighten روشن کردن تعلیم دادن
intuiting تعلیم دادن اگاه کردن
intuits تعلیم دادن اگاه کردن
hark تعلیم از راه گوش دادن
enlightens روشن کردن تعلیم دادن
enlightening روشن کردن تعلیم دادن
realia وسایل تعلیم و اثبات دروس کلاسی
wcce کنفرانس جهانی کامپیوترها در تعلیم و تربیت
unschooled تعلیم نگرفته کار اموزی نکرده
churchgoers مذهبی
churchly مذهبی
churchgoer مذهبی
religious مذهبی
paternoster دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
paternosters دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
student teacher شاگرو دانشسرای عالی دانشجوی تعلیم وتربیت
instruction راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
instructions راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
R.E تحصیلات مذهبی
convertor مبلغ مذهبی
converter مبلغ مذهبی
revival جنبش مذهبی
neologize مذهبی بودن
pastoral psychiatry روانپزشکی مذهبی
religious rites شعائر مذهبی
religionism غیرت مذهبی
religiose مذهبی بودن
missioner مبلغ مذهبی
religiosity تعصب مذهبی
religious matters مسائل مذهبی
religious tenets عقاید مذهبی
semireligious نیمه مذهبی
service book کتب مذهبی
holy day تعطیل مذهبی
pontifex شورای مذهبی
gurus معلم مذهبی
sects فرقه مذهبی
devout مذهبی عابد
spirituality روحیه مذهبی
tenet متعقدات مذهبی
dogmatism تعصب مذهبی
missionaries مبلغ مذهبی
revivals جنبش مذهبی
sect فرقه مذهبی
missionary مبلغ مذهبی
holiday تعطیل مذهبی
holidays تعطیل مذهبی
clergymen عالم مذهبی
clergyman عالم مذهبی
guru معلم مذهبی
ritual تشریفات مذهبی
Religious (political) fanaticism تعصبات مذهبی ( سیاسی )
pauli اصول مذهبی پولس
catechisms پرسش نامه مذهبی
rectorate ریاست بنگاه مذهبی
psalter سرود مذهبی مزامیر
catechism پرسش نامه مذهبی
Easter Sepulchre تشریفات مذهبی تدفین
priggism تعصب سخت مذهبی
crusade جنگ مذهبی نهضت
tabu منع یانهی مذهبی
traditor خائن در امر مذهبی
psalms سرود مذهبی خواندن
sacramental وابسته به مراسم مذهبی
psalm سرود مذهبی خواندن
crusading جنگ مذهبی نهضت
crusades جنگ مذهبی نهضت
crusaded جنگ مذهبی نهضت
religious sentiments احساسات وعقاید مذهبی
wowser مذهبی و خرده گیر
Mother Superior رئیس بنیاد مذهبی
Mother Superiors رئیس بنیاد مذهبی
soul music موسیقی مذهبی سیاهپوستان
swami رهبر مذهبی هندی
hymnbook کتاب سرود مذهبی
synod مجلس منافره مذهبی
synods مجلس منافره مذهبی
cantor اواز خوان مذهبی
holyday روز تعطیل مذهبی
rite مراسم تشریفات مذهبی
ecclesiogenic neurosis روان رنجوری مذهبی
taboo منع یانهی مذهبی
catechesis تعالیم مذهبی شفاهی
revivalist طرفدار احیای مذهبی
catechetic وابسته به تعالیم مذهبی
revivalists طرفدار احیای مذهبی
chaplain activities fund اعتبار امور مذهبی
revivalism اصول بیداری مذهبی
taboos منع یانهی مذهبی
dogmatics مبحث شعائر مذهبی
churches کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
church کلیسایی درکلیسامراسم مذهبی بجااوردن
indoctrinate تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
sacrilegious مربوط به بیحرمتی به شعائر مذهبی
revivalist movement جنبش اصول بیداری مذهبی
Scientology ساینتولوژی [یک نوع سیستم مذهبی]
indoctrinated تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
sisterhood انجمن خیریه مذهبی نسوان
anagoge تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
neologian وابسته به تعلیمات نوین مذهبی
neologian متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
secular دورهای غیر مذهبی دنیائی
indoctrinating تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
menology سالنمای جشنها وسوگوارهای مذهبی
anagogy تفسیرروحانی و صوفیانهء مطالب مذهبی
vigilantism پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
archdiocese قلمرو مذهبی اسقف اعظم
indoctrinates تعالیم مذهبی یاحزبی را اموختن به
indifferentism لاقیدی نسبت به مسائل مذهبی
dogmatize تعصب مذهبی نشان دادن
inquisition تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
inquisitions تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
jacobin عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
character guidance راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
gregorian chant سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
casuistry حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
vicarage محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
interdenominational وابسته به فرقههای مذهبی و روابط انها با یکدیگر
druze یکی از فرقههای سیاسی و مذهبی اسلام بلوردان
taperer حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
simoniac خرید وفروش کننده مناصب ومشاغل مذهبی
theocracy حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
theocracies حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
vicarages محل اقامت خلیفه نوعی منصب مذهبی
the r. مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
exegesis تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com