Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
joint bond
تعهد یا ضمانت مشترک
Other Matches
consideration
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
considerations
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
guaranty
تضمین ضمانت یا تعهد کردن
warrants
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
pecuniary liability
ضمانت ضمانت جبران خسارت
warranty
تضمین تعهد تعهد قانونی
warranties
تضمین تعهد تعهد قانونی
joint venture
سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
common divisor
مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
joint
نیروهای مشترک عملیات مشترک
subscribers
مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscriber
مشترک روزنامه وغیره مشترک
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
bond
ضمانت
warranties
ضمانت
sponsorship
ضمانت
bail
ضمانت
sponsion
ضمانت
sponsored by
به ضمانت
gurantee
ضمانت
suretyship
ضمانت
guaranty
ضمانت
warranty
ضمانت
mainprise
ضمانت
warranty
ضمانت
warrants
ضمانت
warranted
ضمانت
guarantee
ضمانت
warranting
ضمانت
pledge
[archaic]
[guaranty]
ضمانت
guaranty
ضمانت
guarantee
ضمانت
guaranteed
ضمانت
guarantees
ضمانت
warrant
ضمانت
bondholder
ضمانت دار
joint and several guarantee
ضمانت تضامنی
contract guarantee
ضمانت قرارداد
limplied warranty
ضمانت ضمنی
bail bond
ضمانت نامه
letter of indemnity
ضمانت نامه
assurances
ضمانت وثیقه
express warranty
ضمانت صریح
warranty
ضمانت نامه
irreplevisable
ضمانت برندار
bonded
ضمانت شده
bailable
قابل ضمانت
pledge
وثیقه ضمانت
pledged
وثیقه ضمانت
fiduciary bond
ضمانت شرافتی
warranties
ضمانت نامه
guaranty
ضمانت نامه
pledges
وثیقه ضمانت
guarantee period
دوره ضمانت
assurance
ضمانت وثیقه
bank guarantee
ضمانت بانکی
pledging
وثیقه ضمانت
bilable
ضمانت بردار
irrepleviable
ضمانت برندار
bank bond
ضمانت بانکی
answered
ضمانت کردن
guarantors
ضمانت کننده
suretyship
عقد ضمانت
responsibility
ضمانت جوابگویی
responsibilities
ضمانت جوابگویی
upon bail
بقیه ضمانت
guarantees
ضمانت کردن
vouch for
ضمانت کردن
answer
ضمانت کردن
guaranteed
ضمانت کردن
guarantee
ضمانت کردن
answers
ضمانت کردن
answering
ضمانت کردن
guarantor
ضمانت کننده
sponsors
ضمانت کردن
sanctions
ضمانت اجرا
sanction
ضمانت اجرا
insure
ضمانت کردن
vouch
ضمانت کردن
sanctioned
ضمانت اجرا
sanctioning
ضمانت اجرا
pecuniary liability
ضمانت پولی
bond
پیوستگی ضمانت
sponsor
ضمانت کردن
sponsoring
ضمانت کردن
obligation
تعهد
liabilities
تعهد
committment
تعهد
obligations
تعهد
bond
تعهد
liability
تعهد
warranty
تعهد
engagement
تعهد
engagements
تعهد
warranties
تعهد
undertaking
تعهد
assumpsit
تعهد
assunption
تعهد
bank bond
تعهد
obstriction
تعهد
assumes
تعهد
commitment
تعهد
commitments
تعهد
onus
تعهد
sponsion
تعهد
oblogation
تعهد
contract
تعهد
guarantees
تعهد
guaranteed
تعهد
guarantee
تعهد
assume
تعهد
mandated
تعهد
mandate
تعهد
mandates
تعهد
assurances
تعهد
mandating
تعهد
assurance
تعهد
sanctioned
ضمانت اجرایی قانون
guarantees
شخص ضمانت شده
stand surety for a person
ضمانت کسی را کردن
to bail out
با ضمانت از زندان دراوردن
the watch is warranted
ضمانت شده است
to stand surety for any one
ضمانت کسیرا کردن
sanctions
ضمانت اجرایی قانون
sanction
ضمانت اجرایی قانون
sanctioning
ضمانت اجرایی قانون
to go bail for any one
ضمانت کسی راکردن
guaranteed
شخص ضمانت شده
it is not protected by sanctions
ضمانت اجرایی ندارد
i guarantee his appearance
من ضمانت می کنم که حاضرشود
bailment
رهایی به قید ضمانت
guarantee
شخص ضمانت شده
warrants
ضمانت کردن مجوز
warrent
ضمانت یاتعهد کردن
able to justify bail
قادر به تقبل ضمانت
act as surety
کفالت یا ضمانت کردن
bank guarantee
ضمانت نامه بانکی
warranting
ضمانت کردن مجوز
warranted
ضمانت کردن مجوز
warrant
ضمانت کردن مجوز
board exchange warranty
ضمانت تعویض برد
bail
تضمین ضمانت کردن
substitution of a different obligation
تبدیل تعهد
underwrote
تعهد کردن
subscriptions
تعهد پرداخت
subscription
تعهد پرداخت
peremptory undertaking
تعهد قاطع
preengagement
تعهد قبلی
recognizance
تعهد نامه
substitution of an obligation
تبدیل تعهد
take on
تعهد کردن
to take on
تعهد کردن
undertakes
تعهد کردن
undertaken
تعهد کردن
undertake
تعهد کردن
enterprises
تعهد تجارت
enterprise
تعهد تجارت
without engagement
فاقد تعهد
breach of an obligation
تخلف از تعهد
subscriber
تعهد کننده
liability to disease
تعهد امادگی
covenants
تعهد کردن
covenant
تعهد کردن
honored
انجام تعهد
honoring
انجام تعهد
mature obligation
تعهد حال
subscribers
تعهد کننده
warranty
تعهد کننده
extinction of an obligation
انقضاء تعهد
termination of an obligation
انقضاء تعهد
fulfilment of an obligation
اجرای تعهد
fulfilment of an obligation
ایفاء تعهد
implied assumpist
تعهد ضمنی
warranties
تعهد کننده
discharge of an obligation
سقوط تعهد
committal
تعهد الزام
honors
انجام تعهد
honour
انجام تعهد
underwrites
تعهد کردن
underwrite
تعهد کردن
honours
انجام تعهد
honouring
انجام تعهد
underwriting
تعهد کردن
honoured
انجام تعهد
nonalignment
عدم تعهد
underwritten
تعهد کردن
sanction
ضمانت اجرایی معین کردن
open credit
اعتبار بدون ضمانت نامه
bid bond
ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
average bond
ضمانت نامه جبران خسارت
wages
ضمانت حسن انجام کار
guarantee a contract
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
tender bonds
ضمانت نامههای مناقصه یامزایده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com