Dictiornary-Farsi | تعویض متناوب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (9 milliseconds)

English	Persian
alternate	تعویض متناوب
alternated	تعویض متناوب
alternates	تعویض متناوب


Other Matches

post knotting	پشت زنی [تعویض گره ها بعد از اتمام فرش] [گاه جهت تعویض نگاره ها در قسمتی از فرش بافته شده و یا جهت قدیمی جلوه دادن فرش با تعویض گره ها در محل درج تاریخ، گره ها را تعویض می کنند.]
alternated	متناوب کردن متناوب بودن
alternates	متناوب کردن متناوب بودن
alternate	متناوب کردن متناوب بودن
alternators	ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator	ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
litter relay point	نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
periodic stock check	کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
interrupted	متناوب
continual	متناوب
intermittent	متناوب
alternating	متناوب
altern	متناوب
periodic	متناوب
intermissive	متناوب
intremittent	متناوب
spotty	متناوب
differential compaction	تراکم متناوب
alternating field	میدان متناوب
alternative reinforcement	تقویت متناوب
flows	حرکت متناوب
flowed	حرکت متناوب
flow	حرکت متناوب
peal	طنین متناوب
alternating arc	قوس متناوب
AC	برق متناوب
work interval	کار متناوب
pealed	طنین متناوب
spasmodic efforts	کوشش متناوب
intermitter	متناوب کننده
intermittent reception	موجگیری متناوب
interval exercises	تمرینهای متناوب
alternating copolymer	همبسپار متناوب
alternate track	شیار متناوب
intermittent error	خطای متناوب
peals	طنین متناوب
interchanging	متناوب ساختن
interchanges	متناوب ساختن
interchanged	متناوب ساختن
pealing	طنین متناوب
interchange	متناوب ساختن
off and on	بطور متناوب
alternating current	جریان متناوب
periodic	متناوب پریودیک
periodic duty	کار متناوب
staggers	متناوب تردیدداشتن
staggering	متناوب تردیدداشتن
stagger	متناوب تردیدداشتن
gating	قطع متناوب
keying	قطع متناوب
alternating quantity	کمیت متناوب
alternating stress	تنش متناوب
intermittent current	جریان متناوب
intermittently	بطور متناوب
relief interval	استراحت متناوب
alternator	متناوب ساز
alternating load	بار متناوب
fluctuating load	بار متناوب
alternators	متناوب ساز
alternative current	جریان متناوب
jerky	تشنجی متناوب
alternating perspective	نمای متناوب
alternating current generator	مولد جریان متناوب
alternating current circuit	مدار جریان متناوب
alternates	یک درمیان امدن متناوب
load reversal	دوره بارگذاری متناوب
alternating stress test	ازمایش تنش متناوب
alternating current motor	موتور جریان متناوب
alternating current magnet	مغناطیس جریان متناوب
single phase alternating current	جریان متناوب یک فازه
alternate	یک درمیان امدن متناوب
magnitude of alternating current	دامنه جریان متناوب
alternating current instrument	سنجه جریان متناوب
variation	نوسان متناوب پراکندگی
alternated	یک درمیان امدن متناوب
three phase alternating current	جریان متناوب سه فازه
industrial alternating current	جریان متناوب صنعتی
intermittent rating	کار اسمی متناوب
forced alternating current	جریان متناوب فشرده
alternators	دینام جریان متناوب
alternators	مولد جریان متناوب
alternator	دینام جریان متناوب
alternator	مولد جریان متناوب
rectification of an alternating current	یکسوکنندگی جریان متناوب
power of alternating current	توان جریان متناوب
implusive discharge	تخلیه غیر متناوب
variations	نوسان متناوب پراکندگی
reciprocating	دارای حرکت متناوب
free alternating current	جریان متناوب هرز
alternating axis of symmerty	محور تقارن متناوب
diagonal flow compressor	کمپرسور با جریان متناوب
intermittent rain	بارش متناوب باران
welding altrnator	مولد جوش جریان متناوب
cycle	بصورت متناوب فاهر شدن
symmetrical alternating quantity	کمیت متناوب متقارن نامتوازن
synchronous alternator	مولد جریان متناوب سنکرون
cycled	بصورت متناوب فاهر شدن
multiphase alternating current	جریان متناوب چند فازه
high frequency alternating current	جریان متناوب فرکانس بالا
impedance	مقاومت جریان متناوب امپدانس
magneto bell	زنگ اخبار جریان متناوب
cycles	بصورت متناوب فاهر شدن
impedance	مقاومت صوری برق در برابرجریان متناوب
systaltic	منقبض ومنبسط شونده بصورت متناوب
torose	استوانهای شکل ودارای برجستگیهای متناوب
initial alternating short circuit curren	جریان متناوب اتصال کوتاه ضربهای
alternator	دستگاه تولید برق متناوب الترناتور
alternators	دستگاه تولید برق متناوب الترناتور
clocks	دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
clock	دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
interlaminate	در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن
inter laminate	[در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن]
switch	تعویض جا
quid pro quos	تعویض
switch	تعویض
rotation	تعویض
refill	تعویض
switched	تعویض
quid pro quo	تعویض
switched	تعویض جا
switches	تعویض
switches	تعویض جا
refilled	تعویض
refilling	تعویض
refills	تعویض
resignations	تعویض
resignation	تعویض
shifts	تعویض
shifted	تعویض
shift	تعویض
interchanging	تعویض
interchanges	تعویض
interchange	تعویض
substitution	تعویض
replacing	تعویض
replaced	تعویض
replace	تعویض
interchanged	تعویض
swapping	تعویض
replacement	تعویض
substituent	تعویض
switchover	تعویض
replaces	تعویض
stage set	تعویض سن
line feed	تعویض خط
replacements	تعویض
inverter	وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند
invisible	مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
fungible	قابل تعویض
changer	تعویض کننده
illumination change	تعویض روشنایی
interchangeability	قابلیت تعویض
interchange circuit	مدار تعویض
oil change	تعویض روغن
modification	تعویض مدل
change court	تعویض زمین
line feed	تعویض سطر
line replacement	تعویض خط جبهه
direct exchange	تعویض باداغی
exchange point	نقطه تعویض
automatic carriage	تعویض خودکار
commutating switch	کلید تعویض
frequency changing	تعویض فرکانس
fungibility	قابلیت تعویض
alteration	تعویض کردن
rotation	تعویض محل
shift	نوبت تعویض
shift	تعویض کردن
shifted	نوبت تعویض
shifted	تعویض کردن
shifts	نوبت تعویض
shifts	تعویض کردن
substitute	تعویض بازیگر
turn over	برگردان تعویض
substituted	تعویض بازیگر
substituting	تعویض بازیگر
adjournment	برخاست تعویض
alternation	تعویض قطب
symmetrical exchange	تعویض قرینه
substitutable	قابل تعویض
maintenance	تعویض قط عات و...
to shift	تعویض کردن
change	تعویض مبادله
changed	تعویض مبادله
changes	تعویض مبادله
changing	تعویض مبادله
adjournments	برخاست تعویض
substitution	تعویض جانشینی
interchangeable	قابل تعویض
sub	تعویض بازیگر
subs	تعویض بازیگر
shifter	تعویض کننده
replacer	تعویض کننده
replacement cost	هزینه تعویض
relieve	تعویض نگهبانی
relieving	تعویض نگهبانی
refillable	قابل تعویض
supplanted	تعویض کردن
supplanting	تعویض کردن
relief in place	تعویض در محل