Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
typification
تعیین نمونه
Search result with all words
standard item
اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
Other Matches
module
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling
نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sample
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampled
نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampling
نمونه گیری برداشت نمونه
authentication
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
defaulting
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
undisturbed sample
نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
dosimetry
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
located
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
air priorities committee
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
radar locating
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
running fix
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
sample
نمونه
modules
نمونه
precedent
نمونه
exemplar
نمونه
sampling
نمونه
precedents
نمونه
module
نمونه
sampled
نمونه
exemplars
نمونه
formats
نمونه
format
نمونه
representatives
نمونه
representative
نمونه
paradigms
نمونه
paradigm
نمونه
patterns
نمونه
examples
نمونه
example
نمونه
schema
نمونه
schemata
نمونه
typicalness
نمونه
progenitor
نمونه
progenitors
نمونه
types
نمونه
typed
نمونه
type
نمونه
instance
نمونه
instances
نمونه
pattern
نمونه
breadboard
نمونه
modelled
نمونه
copyslip
نمونه
copying
نمونه
calligraph
نمونه
copy
نمونه
copies
نمونه
model
نمونه
copied
نمونه
models
نمونه
strickle
نمونه
specimens
نمونه
modeled
نمونه
specimen
نمونه
ensample
نمونه
foretype
نمونه
paragon
نمونه
forme
نمونه
paragons
نمونه
pilot model
نمونه ازمایشی
emulator
نمونه ساز
pilot plant
کارگاه نمونه
pilot production
تولید نمونه
phony
مدل یا نمونه
tokenism
نمونه کاری
typifies
نمونه دادن
by the square
مطابق نمونه
exemplum
مثال نمونه
pieces
سکه نمونه
typifying
نمونه دادن
breadboard
نمونه تابلویی
typified
نمونه دادن
typified
نمونه بودن
holotype
نمونه شاخص
foretype
نمونه قبلی
samples
نمونه کالا
ladle samble
نمونه پاتیل
piece
سکه نمونه
free sample
نمونه مجانی
coring
نمونه گیری
core sample
نمونه استوانهای
parable
قیاس نمونه
gauge
سنجیدن نمونه
for example
برای نمونه
g
نمونه معیار
gauged
سنجیدن نمونه
gauges
سنجیدن نمونه
pattern making
نمونه سازی
emulation
نمونه سازی
typifies
نمونه بودن
sample size
بزرگی نمونه
sample size
حجم نمونه
exemplarily
بطور نمونه
sample distribution
توزیع نمونه
sample data
داده نمونه
sample cell
فرف نمونه
standards
نمونه قانونی
standard
نمونه قانونی
test model
نمونه ی ازمایش
test piece
نمونه ازمایشی
samplery
نمونه برداری
samplery
نمونه گیری
sampling
نمونه برداری
sampling
نمونه گیری
specimen signature
نمونه امضاء
sight form
نمونه رصد
demo
نمونه نمایشی
screamer
نمونه بسیارخوب
modeling
نمونه سازی
test piece
نمونه ازمایش
test specimen
نمونه ازمایشی
representative sample
نمونه معرف
prototyping
ساخت یک نمونه
protoplast
نمونه اصل
unknown sample
نمونه مجهول
biased sample
نمونه سودار
vial
شیشه نمونه
probability sample
نمونه احتمالاتی
work sample
نمونه کار
tokenism
نمونه نمایی
typifying
نمونه بودن
typify
نمونه بودن
quota sample
نمونه سهمیه
random sample
نمونه تصادفی
test specimen
نمونه ازمایش
test specimen
نمونه ی ازمایش
exemplification
نمونه اوری
typal
شبیه نمونه
reference pilot
نمونه مرجع
typical galaxy
کهکشان نمونه
typical sample
نمونه نوعی
typicality
نمونه علامت
typify
نمونه دادن
surveys
نمونه گیری
modelled
نمونه اصلی
copy
نمونه ساختن
copies
نمونه ساختن
prototypes
نمونه اولیه
prototypes
نمونه نخستین
sampled
نمونه کالا
prototypes
نمونه ازمایشی
sampled
نمونه قراردادن
copied
نمونه ساختن
model
نمونه اصلی
copying
نمونه ساختن
surveyed
نمونه گیری
survey
نمونه گیری
sampler
نمونه بردار
patterning
نمونه سازی
samplers
نمونه بردار
typical
یک نمونه بارز
pilot plant
کارخانه نمونه
typical
نمونه نوعی
prototype
نمونه اولیه
prototype
نمونه نخستین
sampled
نمونه گرفتن
sampled
واحد نمونه
parables
قیاس نمونه
polled
نمونه برداشتن
poll
نمونه برداشتن
archetype
نمونه اولیه
archetypes
نمونه اولیه
cell
فرف نمونه
cells
فرف نمونه
per sample
طبق نمونه
prototype
نمونه ازمایشی
models
نمونه اصلی
portfolio
نمونه محصول
polls
نمونه برداشتن
modeled
نمونه اصلی
sample
نمونه قراردادن
sample
نمونه گرفتن
sample
واحد نمونه
type of use
نمونه کاربرد
sample
نمونه کالا
time sampling
نمونه گیری زمانی
ideals
نمونه کامل فرضی
blood sample
واحد نمونه خون
sampling equipment
دستگاه نمونه گیر
sampling distribution
توزیع نمونه گیری
sampling error
خطای نمونه گیری
sampling population
جامعه نمونه گیری
two stage sampling
نمونه گیری دو مرحلهای
to pull a proof
نمونه چاپی دراوردن
to pattern out
نمونه شدن برای
sampling rate
نرخ نمونه برداری
sampling error
اشتباه نمونه گیری
transverse test specimen
نمونه ازمایش عرضی
ideals
مطابق نمونه واقعی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com