Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
oddsmaker
تعیین کننده امتیاز
Other Matches
winter book
تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
equaliser
امتیاز مساوی کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
crucial
تعیین کننده
determinants
تعیین کننده
crucially
تعیین کننده
determinative
تعیین کننده
determinant
تعیین کننده
indicating
تعیین کننده
coefficient of determination
ضریب تعیین کننده
determinant
عامل تعیین کننده
crucial experiment
ازمایش تعیین کننده
form determinant
تعیین کننده شکل
determining tendency
گرایش تعیین کننده
dream determinant
تعیین کننده رویا
determinants
عامل تعیین کننده
rorschach determinant
تعیین کننده رورشاخ
electroscope
تعیین کننده برق
authenticator
تعیین کننده سیستم نشانی
rate determining step
مرحله تعیین کننده سرعت
driving range
علامت تعیین کننده فاصله ها
laser disignator
تعیین کننده هدف لیزری
fault localization apparatus
دستگاه تعیین کننده محل خطا
words of limitation
الفاظ تعیین کننده سهم هرکس در سند
doppler radar
رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
gyroscopes
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscope
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
range markers
علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
air transport allocations board
هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
boxman
عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
localizer
انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود
handicaps
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
squash tennis
بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
policy maker
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
pile height
ارتفاع پرز
[این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
cartels
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
marker
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
markers
تعیین کننده شاخص هدف شاخص
authentication
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
rugby point
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
default
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
dosimetry
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
combat resolution
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
located
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
air priorities committee
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
radar locating
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
running fix
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
priviege
امتیاز
plus
امتیاز
run
یک امتیاز
prominency
امتیاز
prerogative
امتیاز
charters
امتیاز
point
امتیاز
royalties
حق امتیاز
privilege
امتیاز
royalty
حق امتیاز
scoreless
بی امتیاز
chartering
امتیاز
franc
امتیاز
francs
امتیاز
franchise
امتیاز
concession
امتیاز
franchises
امتیاز
concessions
امتیاز
leases
امتیاز
lease
امتیاز
prominence
امتیاز
credits
امتیاز
crediting
امتیاز
credited
امتیاز
credit
امتیاز
chartered
امتیاز
charter
امتیاز
prerogatives
امتیاز
pre eminence
امتیاز
act of grace
امتیاز
exclusiveness
امتیاز
rectums
امتیاز
scored
امتیاز
distinctions
امتیاز
rectum
امتیاز
pre-eminence
امتیاز
upper hand
امتیاز
runs
یک امتیاز
scores
امتیاز
ad
امتیاز
ads
امتیاز
licence
امتیاز
pas
امتیاز
licenses
امتیاز
game bird
یک امتیاز
licences
امتیاز
score
امتیاز
scoreline
خط امتیاز
advantage
امتیاز
distinction
امتیاز
scorelines
خط امتیاز
patenting
امتیاز نامه
converting
امتیاز گرفتن
concessioner
صاحب امتیاز
worst
امتیاز اوردن
patented
امتیاز نامه
converts
امتیاز گرفتن
insurance
امتیاز مطمئن
worst-
امتیاز اوردن
prerogatives
حق یا امتیاز ویژه
patent
امتیاز نامه
outpoint
برنده با امتیاز
decisions
برنده با امتیاز
patents
امتیاز نامه
concessionary
صاحب امتیاز
converted
امتیاز گرفتن
perfect score
امتیاز کامل
match point
اخرین امتیاز
preferential
امتیاز دهنده
precedency
امتیاز سابقه
convert
امتیاز گرفتن
match points
اخرین امتیاز
prerogative
حق یا امتیاز ویژه
concession deed
امتیاز نامه
concessionary agreement
امتیاز نامه
concessionaire
صاحب امتیاز
chalk up
کسب امتیاز
law of advantage
قانون امتیاز
set point
اخرین امتیاز
double figures
امتیاز دو رقمی
loss on points
باخت با امتیاز
odder
امتیاز دادن
precedence
امتیاز سابقه
licence owner
صاحب امتیاز
odd
امتیاز دادن
score sheet
برگ امتیاز
scoreless
بدون امتیاز
love
امتیاز صفر
field privilege
امتیاز فیلد
loved
امتیاز صفر
loves
امتیاز صفر
grantee
صاحب امتیاز
headstart
امتیاز در شروع
magna cum laude
با امتیاز زیاد
go-ahead
امتیاز برتر
privileged
دارای امتیاز
game point
امتیاز پایانی
awarding of points
امتیاز دادن
foot score line
خط امتیاز انتهایی
decision
برنده با امتیاز
privileged
امتیاز دار
ace
امتیاز سرویس
differentia
وجه امتیاز
win on points
پیروزی با امتیاز
aces
امتیاز سرویس
maritime lien
امتیاز دریایی
oddest
امتیاز دادن
read write privilege
امتیاز خواندن- نوشتن
counts
تعداد امتیاز توپزن
ice
امتیاز سرنوشت ساز
monopolizing
امتیاز انحصاری گرفتن
point
درجه امتیاز بازی
counting
تعداد امتیاز توپزن
counted
تعداد امتیاز توپزن
To gain an advantage.
کسب امتیاز کردن
To score points.
امتیاز آوردن ( ورزش )
count
تعداد امتیاز توپزن
To keep the score.
حساب امتیاز رانگاهداشتن
in the hole
<idiom>
امتیاز پایین صفر
monopolizes
امتیاز انحصاری گرفتن
handicaps
امتیاز دادن اشکال
licensees
صاحب جواز یا امتیاز
wining by deukjoom
برد تکواندو با امتیاز
royal prerogative
حق امتیاز ویژه پادشاه
ahead
دارای امتیاز بیشتر
thirty
دومین امتیاز گیم
thirties
دومین امتیاز گیم
fifteen
نخستین امتیاز گیم
service ace
امتیاز سرویس تنیس
software license
امتیاز نرم افزار
privilege
امتیاز مخصوصی اعطاکردن
licensee
صاحب جواز یا امتیاز
handicap
امتیاز دادن اشکال
decisions
برنده کشتی با امتیاز
monopolized
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolize
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolising
امتیاز انحصاری گرفتن
monopolises
امتیاز انحصاری گرفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com