English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
staged تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
Other Matches
crash conversion تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
housekeeping در آغاز برنامه جدید برای انجام امور سیستم مثل پاک کردن حافظه تشخیص کلیدهای تابع یا تغییر حالت صفحه تصویر
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
updated 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update 1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
modernism نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
installs تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
sysgen فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
bridged سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
exchanging دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanges دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
installation تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
installations تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
crossover تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
conversion تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
conversions تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
adjust تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjusts تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
adjusting تغییر دادن چیزی تا با موقعیت جدید مط ابق شود یا بهتر کار کند
models ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
modelled ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
model ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
modeled ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
teutonic از نژاد قدیم المانی زبان قدیم توتنی
directory در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
directories در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
retrospective parallel running اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
shake up <idiom> تغییر دادن سیستم کاری
interventions عمل اعمال تغییر در سیستم
alpha range سیستم تغییر گام ملخ
intervention عمل اعمال تغییر در سیستم
primers کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد
in circuit emulator ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان
primer کتاب راهنما یا کتار دستورات ساده و مثالها که نحوه کار برنامه یا اپراتورهای سیستم جدید را نشان میدهد
shakedown [of something] [American English] تغییر پایه سیستم کاری [چیزی]
reconfiguration تغییر دادن ساختار داده در سیستم
TDS سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
computerised تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند
computerizes تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند
computerising تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند
computerize تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند
computerises تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند
computerizing تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند
bell crank اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
machine address تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
absolute address تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
trapdoor روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
dynamic ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
trapdoors روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
dynamically ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
transaction سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
adaptive channel allocation توانایی سیستم برای تغییر پاسخ ها و فرآیندها طبق ورودی ها و رویدادها و موقعیتها
rehyphenation تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
reflected code سیستم کد گذاری که نمایش دو رویت اعداد دهی با یک بیت در زمان از یک عدد به بعدی تغییر میکند
imagism مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
gray code سیستم کدگذاری که نمایش دودویی اعداد ورودی فق با یک بیت از یک عدد به عدد دیگر در زمان تغییر میکند
overlapped سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlaps سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlap سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
NDR سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
folia طبقات
tag rag طبقات
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
blessed folder در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
economic classes طبقات اقتصادی
stratification تشکیل طبقات
categories of maintenance طبقات نگهداری
folia طبقات نازک
high-class از طبقات بالا
peripheral که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
macro طبقات و عملیات در یک تابع
ratag طبقات پایین اجتماع
nobs کسیکه از طبقات بالاباشد
nob کسیکه از طبقات بالاباشد
across the board شامل تمام طبقات
coal measures طبقات زغال خیز
ragtag توده طبقات پست
the rabble طبقات پایین اجتماع
The various strata of society. طبقات مختلف اجتماع
castes طبقات مختلف مردم هند
caste طبقات مختلف مردم هند
Brahmins آدم با فرهنگ از طبقات بالا
goody زن کامل و محترمه از طبقات پایین
goodies زن کامل و محترمه از طبقات پایین
upper class وابسته به طبقات بالای اجتماع
upper classes وابسته به طبقات بالای اجتماع
classless بدون طبقات اجتماعی یا اقتصادی
state of the realm طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
Brahmin آدم با فرهنگ از طبقات بالا
rabble توده طبقات پست ازدحام
ranked طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
rank طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
stratification تشکیل طبقات زمین چینه بندی
tectonics مبحث ساختمان طبقات زمین شناسی
ranks طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
index fossil سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
interlaminate در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن
inter laminate [در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن]
stratigraphy وضع وساختمان طبقات زمین چینه شناسی
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
germ layer یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
ichthyosaurus یکجور خزندهء بزرگ ماهی مانند در دورهء دوم طبقات الارضی
advection جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
anciently در قدیم
of old قدیم
yore در قدیم
primitive قدیم
the old world بر قدیم
f. times ایام قدیم
pierian در مقدونیه قدیم
the old testament عهد قدیم
In times past . In olden days . درروزگاران قدیم
immensurable خیلی قدیم
Aborigine اهلی قدیم
the old ways رسوم قدیم
tzar امپراطورروسیه قدیم
old world دنیای قدیم
the youth of the world روزگارخیلی قدیم
ancientry عهد قدیم
dateless بسیار قدیم
changes تغییر کردن تغییر دادن
change over تغییر روش تغییر رویه
changing تغییر کردن تغییر دادن
change تغییر کردن تغییر دادن
changed تغییر کردن تغییر دادن
earliest مربوط به قدیم عتیق
conservatives پیرو سنت قدیم
samson قاضی قدیم اسرائیل
conservative پیرو سنت قدیم
samaria سامریه در فلسطین قدیم
iguanodont سوسماربزرگ گیاهخوار قدیم
italic وابسته به ایتالیاییهای قدیم
early مربوط به قدیم عتیق
old english زبان انگلیسی قدیم
kempo تکنیک قدیم کاراته
from immemorial times از زمان خیلی قدیم
proconsular وابسته به فرمانداران رم قدیم
uniting سکه قدیم انگلیسی
unites سکه قدیم انگلیسی
Old Testament پیمان یا وصیت قدیم
conventionality پیروی از سنت قدیم
unite سکه قدیم انگلیسی
It is an old saying that … از قدیم گفته اند که ...
babylon شهر بابل قدیم
satrap استاندار قدیم ایران
immemorially بطور خیلی قدیم
land grave کنت قدیم المانی
carthage شهر کارتاژ قدیم
proconsulship مقام فرمانداری در رم قدیم
apis گاو مقدس مصریان قدیم
pandect حقوق مدنی روم قدیم
tchigorin indian دفاع هندی قدیم شطرنج
doric بسبک معماری قدیم یونان
plebs توده مردم روم قدیم
immemorial بسیار قدیم خیلی پیش
ecclesiast عضوانجمن سیاسی اتنیهای قدیم
the a of days خدای سرمدی قدیم الایام
ra خدای افتاب مصریان قدیم
old indian defence دفاع هندی قدیم شطرنج
stuart خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
macaca نوعی میمون دنیای قدیم
saker باز شکاری در اروپای قدیم
triumvirate یکی از سه زمامدار روم قدیم
Hamedan شهر همدان [اکباتان قدیم]
mercury یکی از خدایان یونان قدیم
triumvier یکی از سه زمامدار روم قدیم
fabliau وابسته باشعار قدیم فرانسه
propraetor کنسول فرمانداراستان قدیم روم
nestorian کلیسای نسطوری قدیم ایران
pony express پست سریع السیر قدیم
triumvirates یکی از سه زمامدار روم قدیم
old guard صنوف صاحب اعتبار قدیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com