Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
alterant
تغییر دادنی
Other Matches
temperable
اب دادنی
stretchy
کش دادنی
stretchiest
کش دادنی
owing
دادنی
stretchier
کش دادنی
bloom
گل دادنی
bloomed
گل دادنی
blooms
گل دادنی
repayable
پس دادنی
relievable
تسکین دادنی
assignability
تخصیص دادنی
organizable
سر وصورت دادنی
performable
انجام دادنی
movable
تکان دادنی
evincible
نشان دادنی
forfoitable
ازدست دادنی
exhibitive
نشان دادنی
imputable
نسبت دادنی
ascribable
نسبت دادنی
votable
رای دادنی
disposable
ازدست دادنی
lendable
عاریه دادنی
rewardable
پاداش دادنی
permissible
رخصت دادنی
accomplishable
انجام دادنی
reportable
گزارش دادنی
mitigable
تخفیف دادنی
loanable funds
وجوه وام دادنی
practical joke
شوخی انجام دادنی
practical jokes
شوخی انجام دادنی
demonstrability
نمایشی نمایش دادنی
issuable
قابل صدور انتشار دادنی
framable
تنظیم کردنی ترتیب دادنی
imputable
اسناد دادنی سزاوار سرزنش
impropriation
دادنی دارایی کلیسا و مانند ان بغیر روحانیون
end strings
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transitions
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transition
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangover
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangovers
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
varies
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changes
تغییر کردن تغییر دادن
changed
تغییر کردن تغییر دادن
change
تغییر کردن تغییر دادن
changing
تغییر کردن تغییر دادن
change over
تغییر روش تغییر رویه
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
fm
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
scalar
توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
shakeable
تکان دادنی تکان خوردنی
shakable
تکان دادنی تکان خوردنی
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
gradient circuit
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
changed
تغییر
changeless
بی تغییر
alteration
تغییر
variation
تغییر
change
تغییر
shunting
تغییر خط
vicissitude
تغییر
variations
تغییر
mutation
تغییر
innovation
تغییر
innovations
تغییر
dachi
تغییر پا
conversions
تغییر
conversion
تغییر
stationary
بی تغییر
fluctuation
تغییر
amendments
تغییر
amendment
تغییر
commutation
تغییر
misalignment
تغییر
alternation
تغییر
changes
تغییر
modification
تغییر
mutations
تغییر
changing
تغییر
altering
تغییر یافتن
skittish
تغییر پذیر
altered
تغییر دادن
secular change
تغییر قرنی
effable
قابل تغییر
alters
تغییر دادن
misalign
تغییر یافتن
sex reversal
تغییر جنسیت
transformed
تغییر شکل
minor change
خرد تغییر
alters
تغییر یافتن
kaleidoscopes
تغییر پذیربودن
transmutation
تغییر شکل
supple
تغییر پذیر
immutable
تغییر ناپذیر
moveable
قابل تغییر
modificatory
تغییر دهنده
amend
تغییر دادن
turnabouts
تغییر موضع
modificative
تغییر دهنده
modification of the articles
تغییر اساسنامه
modifiability
تغییر پذیری
load variation
تغییر بار
reversal shift
تغییر وارون
lability
تغییر پذیری
lour
اخم تغییر
altered
تغییر یافتن
metachromatism
تغییر رنگ
modifiers
تغییر دهنده
dimensional change
تغییر اندازه
modifier
تغییر دهنده
design change
تغییر طرح
transforms
تغییر شکل
multiplier
ضریب تغییر
demand shift
تغییر تقاضا
surface of revolution
سطح تغییر
susceptible of change
مستعد تغییر
susceptible of change
تغییر پذیر
switcheroo
تغییر ناگهانی
amending
تغییر دادن
standpat
مخالف تغییر
displaceable
قابل تغییر
magnatic displacement
تغییر مغناطیسی
alter
تغییر دادن
alter
تغییر یافتن
variation
تغییر ناپایداری
left shift
تغییر مکان به چپ
amended
تغییر دادن
mutabilty
تغییر پذیری
kainotophobia
تغییر هراسی
mutability
تغییر پذیری
displeacement of water
تغییر مکان اب
transforming
تغییر شکل
displaciment
تغییر مکان
mean variation
تغییر متوسط
transform
تغییر شکل
kaleidoscope
تغییر پذیربودن
parathesis
ترکیبی بی تغییر
phase shift
تغییر فاز
varies
تغییر کردن
upheavals
تغییر فاحش
modify
تغییر دادن
variational method
روش تغییر
variables
تغییر پذیر
immutability
تغییر ناپذیری
variability
تغییر پذیری
weather
تغییر فصل
variable
تغییر پذیر
permute
تغییر دادن
inalterability
تغییر ناپذیری
inalterable
تغییر ناپذیر
mutates
تغییر دادن
palingenesis
تغییر شکل
displacement
تغییر موضع
displacement
تغییر مکان
mutated
تغییر دادن
variations
تغییر ناپایداری
infelection
تغییر شکل
invariance
تغییر ناپذیری
invariant
تغییر ناپذیر
modifies
تغییر دادن
peripeteia
تغییر ناگهانی
weathered
تغییر فصل
changeable
قابل تغییر
put about
تغییر مسیردادن
range of variation
ناحیه تغییر
ireversible
تغییر ناپذیر
mutating
تغییر دادن
rebus sic stautibus
تغییر شکل
flexility
قابلیت تغییر
constantly
بدون تغییر
fluctuate
تغییر مداوم
fluctuated
تغییر مداوم
fluctuates
تغییر مداوم
kainophobia
تغییر هراسی
mutable
تغییر پذیر
unalterable
تغییر ناپذیر
vary
تغییر کردن
frequency change
تغییر بسامد
nonreversal shift
تغییر ناوارون
mutate
تغییر دادن
modifying
تغییر دادن
changeable
تغییر پذیر
transformation
عمل تغییر
transformation
تغییر شکل
weathers
تغییر فصل
heterophonia
تغییر صدا
upheaval
تغییر فاحش
frequency fluctuation
تغییر فرکانس
invariable
تغییر ناپذیر
change in supply
تغییر عرضه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com