English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (31 milliseconds)
English Persian
edit تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
edited تغییر دادن و تصحیح کردن متن یا برنامه
Other Matches
images تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
image تغییر دادن یا تنظیم کردن یک تصویر با استفاده از بسته نرم افزاری نقاشی یا برنامه ویرایش تصاویر خاص
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
source نرم افزارای که به کاربر امکان تغییر دادن , حذف و افزودن دستورات در فایل اصلی برنامه میدهد
changes تغییر کردن تغییر دادن
changing تغییر کردن تغییر دادن
change تغییر کردن تغییر دادن
changed تغییر کردن تغییر دادن
bugs تصحیح یک برنامه
bugging تصحیح یک برنامه
program correctness تصحیح برنامه
patch تصحیح در یک برنامه
patches تصحیح در یک برنامه
bug تصحیح یک برنامه
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
swopped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
debugged آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debug آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
debugs آزمایش برنامه یا مکان دهی یا تصحیح خطاها و اشتباهات
commmute تغییر دادن مبادله کردن
edited اماده چاپ کردن تغییر دادن
edit اماده چاپ کردن تغییر دادن
reader یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
readers یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
detects خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detecting خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detected خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detect خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
transmuted تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
transmuting تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
to refresh oneself تغییر ذائقه دادن رفع خستگی کردن
transmute تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
transmutes تغییر شکل دادن قلب ماهیت کردن
affects لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
byte حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
bytes حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
affect لمس کردن یا تاثیر گذاشتن یا تغییر دادن چیزی
request modify درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
housekeeping در آغاز برنامه جدید برای انجام امور سیستم مثل پاک کردن حافظه تشخیص کلیدهای تابع یا تغییر حالت صفحه تصویر
to jink [colloquial] [British English] در دویدن [راه رفتن] [رانندگی کردن] ناگهان مسیر را تغییر دادن
corrupts تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupt تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupted تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupting تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
maintenance فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
range disk صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
bug تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugging تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
bugs تصحیح کوچک در برنامه نرم افزاری توسط کاربر روی دستورات منتشر کننده نرم افزار
jump instruction دستور برنامه نویسی برای خاتمه دادن به یک سری دستورات و هدایت پردازنده به بخش دیگر برنامه
editing run در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
algebra ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
newest دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
digits عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checked رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
digit عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
checks رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
design پروژه دادن طرح دادن طرح کردن برنامه
designs پروژه دادن طرح دادن طرح کردن برنامه
shifting حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
hard که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
softer کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
soft کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
harder که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
softest کلیدی که به وسیله برنامه تغییر میکند
hardest که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
crunching متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
softer صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
soft صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
softest صفحه کلیدی که کار کلیدها با برنامه تغییر میکند
fall back تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
rezone محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
loops دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
fix برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
loop دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
fixes برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
hardwired program برنامه کامپیوتری درون سخت افزار که قابل تغییر نیست
looped دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
plane یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planing یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planed یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planes یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
wire کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
modification دستوراتی در حلقه که دستورات دیگر یا داده درون برنامه را تغییر میدهد
wires کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
program برنامه دادن برنامه ریختن
programs برنامه دادن برنامه ریختن
televised درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televising درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televises درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televise درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
renumber خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
massaging ماساژ دادن تغییر دادن
massaged ماساژ دادن تغییر دادن
massage ماساژ دادن تغییر دادن
massages ماساژ دادن تغییر دادن
users یکی از دو حالت ممکن برا ی اجرا برنامه چندرسانهای ولی عدم تغییر آن
user یکی از دو حالت ممکن برا ی اجرا برنامه چندرسانهای ولی عدم تغییر آن
dbms برنامه هایی که به کاربر اجازه ایجاد و تغییر ساده پایگاه داده ها میدهد
dump چاپ محل هایی که محتوای آنها در حین اجرای برنامه تغییر کرده است
presumptive instruction دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
api مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
emendate تصحیح کردن
red pencil تصحیح کردن
rectifies تصحیح کردن
corrects تصحیح کردن
refine تصحیح کردن
refines تصحیح کردن
proofreads تصحیح کردن
correct تصحیح کردن
proofread تصحیح کردن
correcting تصحیح کردن
proofreading تصحیح کردن
rectified تصحیح کردن
rectify تصحیح کردن
shift تغییر دادن
to convert something into something تغییر دادن به
realigned تغییر دادن
altered تغییر دادن
shifted تغییر دادن
shifts تغییر دادن
alter تغییر دادن
altering تغییر دادن
modify تغییر دادن
convert تغییر دادن
amended تغییر دادن
mutates تغییر دادن
mutating تغییر دادن
permute تغییر دادن
realigns تغییر دادن
mutated تغییر دادن
to turn something into something تغییر دادن به
realign تغییر دادن
amending تغییر دادن
alters تغییر دادن
mutate تغییر دادن
to turn [into] تغییر دادن
amend تغییر دادن
modifying تغییر دادن
change تغییر دادن
reset تغییر دادن
modifies تغییر دادن
realigning تغییر دادن
changed تغییر دادن
redeploy [staff] تغییر دادن
changing تغییر دادن
transact تغییر دادن
changes تغییر دادن
declaring معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
scroll که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
scrolls که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
to change the tack تغییر رویه دادن
shunts تغییر جهت دادن
remodels تغییر وضع دادن
discolor تغییر رنگ دادن
discolouring تغییر رنگ دادن
metamorphoses تغییر شکل دادن
to change colour تغییر رنگ دادن
transfiguring تغییر صورت دادن
disguises تغییر قیافه دادن
to transform [into] تغییر شکل دادن [به]
metamorphosing تغییر شکل دادن
change تغییر دادن تبدیل
modification تغییر شکل دادن
metamorphosed تغییر شکل دادن
transfiguring تغییر شکل دادن
changed تغییر دادن تبدیل
discolour تغییر رنگ دادن
to change one's tune تغییر عقیده دادن
to change ones mind تغییر رای دادن
discolors تغییر رنگ دادن
discolored تغییر رنگ دادن
shunted تغییر جهت دادن
disguising تغییر قیافه دادن
quirk تغییر جهت دادن
changes تغییر دادن تبدیل
shunt تغییر جهت دادن
discoloring تغییر رنگ دادن
reshape تغییر شکل دادن
veer تغییر عقیده دادن
remodel تغییر وضع دادن
switches تغییر جهت دادن
discolours تغییر رنگ دادن
quirks تغییر جهت دادن
veers تغییر عقیده دادن
color تغییر رنگ دادن
switched تغییر جهت دادن
go about تغییر جهت دادن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com