English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
deformation due to tangential force تغییر شکل مربوط به عامل مماسی
Other Matches
tangential deformation تغییر شکل مماسی
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
executive مربوط به سیستم عامل یک کامپیوتر
executives مربوط به سیستم عامل یک کامپیوتر
columnar transposition تغییر محل یک عامل در یک ستون
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
machine address تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
absolute address تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
deformation work عملیات مربوط به تغییر شکل
s factor ضریب مربوط به تغییر سمت بازای 001 متر
seral مربوط به تغییر وسیر تکامل یک منطقه از لم یزرعی بحالت ابادانی وپر درختی
boolean algebra قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
to transubstantiate تغییر دادن ماده [نان و شراب مربوط به عشاربانی] به بدن و خون عیسی مسیح [دین]
tangential مماسی
tangentially مماسی
tangential component مولفه مماسی
tangential stress خستگی مماسی
hoop stress تنش مماسی
tangential stress تنش مماسی
compatibility پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
strength under tangential loading مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
tangent modules theory تئوری ضریب ارتجاعی مماسی
sysgen فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
viscous force نیرو در واحد جرم یا حجم ناشی ار برش مماسی درسیال
cyanogen agent عامل لخته کننده خون عامل شیمیایی سیانوژن
reserved character حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
actuator محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
vortex tube وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
shell نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
class a agent officer افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
piggybacks سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
blood agent عامل شیمیایی لخته کننده خون عامل ضدحرکت خون
piggyback سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
end strings نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
hangover تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangovers تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
vary تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
varies تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
EXE file در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
plastic تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
MS DOS سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changes تغییر کردن تغییر دادن
change over تغییر روش تغییر رویه
changing تغییر کردن تغییر دادن
change تغییر کردن تغییر دادن
changed تغییر کردن تغییر دادن
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
fm فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
cycle تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
counter march تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
formula مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
angular travel تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
hypobaric مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
functionery عامل
principal عامل
attorney عامل
parameters عامل
parameter عامل
agent عامل
operant عامل
principals عامل
attorneys عامل
factor عامل
factors عامل
agency عامل
agencies عامل
operator عامل
operators عامل
agents عامل
v factor عامل وی
operatives عامل
device عامل
devices عامل
propellants عامل
propellant عامل
coagent هم عامل
operative عامل
doer عامل
element عامل
agent representative عامل
procurators عامل
operating عامل
procurator عامل
active عامل
propellent عامل
action عامل
assignee عامل
elements عامل
actions عامل
doers عامل
acting عامل
precipitant عامل رسوب
oxidizing agent عامل اکسنده
demasking agent عامل عریانساز
agents واسطه عامل
potential <adj.> عامل بالقوه
human factor عامل انسانی
chemical agent عامل شیمیایی
oxidizing agent عامل اکسیداسیون
active element عنصر عامل
precipitating factor عامل اشکارساز
sense organ عامل احساس
noise عامل مخل
operating system/ سیستم عامل دو
growth factor عامل رشد
self execuiting عامل فی نفسه
operating handle دستگیره عامل
acid function عامل اسیدی
acting company شرکت عامل
lacrimatory factor عامل اشک زا
agents عامل اطلاعاتی
prime movers عامل محرک کل
active defense پدافند عامل
general factor عامل عمومی
noises عامل مخل
firing device عامل منفجرکننده
presses عامل موثر
active material مواد عامل
working fluid سیال عامل
releasing agent عامل رهاکننده
extrinsic factor عامل خارجی
absorbent عامل جذب
leaven عامل کارگر
leavening عامل کارگر
factoring agent عامل تنزیل
factoring عامل یابی
masking agent عامل پوشاننده
leavens عامل کارگر
factor of production عامل تولید
factor of safety عامل تامین
combination influence عامل ترکیبی
factor of safety عامل اطمینان
preventive عامل جلوگیری
press عامل موثر
factorization عامل بندی
cyanogen agent عامل سیانید
unique factor عامل یگانه
insurance agent عامل بیمه
pesticides عامل ضد طاعون
pesticide عامل ضد طاعون
factors عامل مشترک
executive agent عامل اجرایی
interleave factor عامل جاگذاری
parasiticide عامل طفیلی کش
addition agent عامل افزودنی
foaming agent عامل کف زای
anticrop agent عامل ضد غلات
reducer عامل کم کننده
adhesion agent عامل چسبندگی
reducing agent عامل کاهنده
prime mover عامل محرک کل
impelent عامل محرک
distractor عامل حواسپرتی
distilled mustard عامل خردلی
managing director مدیر عامل
blowing agent عامل پف کننده
pull device عامل کششی
air entraining agent عامل هوادهنده
passive غیر عامل
dispersing agent عامل پاشنده
sealant عامل درزگیر
passives غیر عامل
igniting agent عامل احتراق
mouthpieces سخنگو عامل
potential عامل بالفعل
potential عامل بالقوه
operating systems سیستم عامل
operating system سیستم عامل
OS سیستم عامل
dual agent عامل دو جانبه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com